دیوژن؛ فیلسوفی از یونان باستان که ارزش «بیکار بودن» را نشان داد

دیوژن؛ فیلسوفی از یونان باستان که ارزش «بیکار بودن» را نشان داد

چگونه دیوژن سینوپی، از «تن‌آسایی» به‌عنوان اقدامی مهم برای آزادی بهره برد و چرا فلسفه‌ی او امروز در دنیای پرشتاب ما بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.

کد خبر : ۲۷۶۵۰۵
بازدید : ۴۴

فرادید| برای مدت‌زمان مدیدی «بیکاری» نوعی مشکل اخلاقی انگاشته می‌شد. در بسیاری از جوامع، کار و فعالیت نشانه‌ی فضیلت و بی‌کاری نشانه‌ی ضعف یا ناکارآمدی بود. با این حال، برای «دیوژن سینوپی»، یکی از بنیان‌گذاران فلسفه‌ی رواقی‌گری باستان، بی‌کاری نشانه‌ی شکست نبود، بلکه روشی برای دستیابی به آزادی بود.

به گزارش فرادید، او با نپذیرفتن کار و جاه‌طلبی رایج، دیدگاه معاصران خود درباره‌ی زندگی خوب را به چالش کشید. در دنیای امروز که بهره‌وری معیار ارزش فرد است، فلسفه‌ی او همچنان نقطه‌نظر ارزشمندی ارائه می‌دهد. 

زندگی فعال آتن باستان

1

مدرسه آتن، اثر رافائل، ۱۵۱۱

ما همواره شتاب و هیاهوی امروزی را ویژگی منحصر به فرد دوران مدرن می‌دانیم. بسیاری از ما زندگی ناآرامی داریم که با تقاضاهای مداوم پر شده و شاید حتی در دوره‌های استراحت احساس گناه کنیم، زیرا ترسی خاموش از عقب ماندن داریم. با این حال، باور اینکه زندگی خوب باید فعال و پربار باشد، ریشه عمیقی دارد. 

در آتن کلاسیک، مشارکت بسیار ارزشمند بود. شهروند ایده‌آل موظف بود از راه سیاست، جنگ یا هنر به خدمت «Polis» (دولت‌شهر) بپردازد. آرته (Arete) مفهومی در اندیشه یونان باستان بود که در ابتدایی‌ترین معنای آن به «برتری» از هر نوعی اشاره داشت و امروزه برای اشاره به حرفه‌ای بودن یا عالی بودن در یک کار استفاده می‌شود. خودداری از زندگی مدنی غریب و ناپسند بود. برای آتنی‌ها، زندگی جدا از دولت‌شهر غیرقابل‌تصور بود. مشهور است که پریکلس (دلتمرد، سخنور و ژنرال برجسته آتنی در دوران طلایی این شهر) هشدار می‌داد مردی که به امور عمومی علاقه نشان ندهد، نه‌تنها کار خودش بلکه هر کاری را بیهوده می‌شمرد. چنین فردی را بی‌فایده و به‌دردنخور می‌خواندند. 

در این زمینه، دیوژن سینوپی به نوعی رسوایی فلسفی بدل شد. او در جوانی از زادگاهش تبعید شد، اما این مجازات را به درسی در استقلال فلسفی تبدیل کرد. دیوژن تقریباً هیچ چیزی نداشت، در فضاهای باز می‌خوابید و از قبول هر شغلی خودداری می‌کرد. او با پوشیدن ردای خشن، در یک خمرۀ بزرگ سفالی زندگی می‌کرد و برای غذا گدایی می‌کرد. کمتر کسی می‌توانست او را نادیده بگیرد. 

وقتی افلاطون انسان را «جانوری دوپا و بدون پر» توصیف کرد، دیوژن پرهای مرغی را کنده و به آکادمی برد و گفت: «این انسان افلاطون است.» شوخی به‌ظاهر زشتی بود، اما پیام مهمی داشت: فلسفه به گفته‌ی او بیش از حد از زندگی واقعی فاصله گرفته بود.

معنای تن‌پروری یا بیکاری

2

جزئیات نقاشی «اسکندر و دیوژن»، اثر سباستیانو ریچی، حدود سال ۱۷۰۰ میلادی

برای آتنی‌ها، دیوژن تنبل و شاید دیوانه به نظر می‌رسید، اما بی‌کاری او آگاهانه بود. با انجام حداقل کار، او میزان نیاز واقعی انسان برای زندگی را می‌آزمود. 

«رواقی‌گری» به سبک او، معنای امروزیِ «بدبینی» یا «تمسخر» نداشت، بلکه تلاشی بود برای زندگی همسو با طبیعت، بدون دارایی، جاه‌طلبی یا ریاکاری. وظیفه‌ی رواقی، جداسازی ضروریات از عادات و مسئولیت‌های اجتماعی بود. 

وقتی از او پرسیده شد اهل کجاست، پاسخ داد: «شهروند جهانم.» در جامعه‌ای که ارزش اخلاقی را به دولت‌شهر گره می‌زد، این گفته تحریک‌آمیز بود. او می‌گفت «تعلق داشتن» می‌تواند یک ویژگی انسانی باشد نه یک ویژگی مدنی و «فضیلت» ویژه‌ی افراد صاحب‌مقام یا بلندمرتبه نیست. 

دیوژن در آزمودن بی‌کاری، به یکی از مفاهیم بنیادین یونانی، یعنی Schole تجسم بخشید، به معنای زمانی خالی از هرگونه حواس‌پرتی برای مطالعه‌ی ارزشمندترین امور، معمولاً در جوار دوستان نیکو و اغلب در مکانی زیبا و دلپذیر. این واژه بعدها به «اِسکول» (مدرسه) تبدیل شد، اما در معنای اصلی خود به زمانی اختصاص داشت که برای تأمل و گفت‌وگو کنار گذاشته می‌شد، نه برای کار. برای فیلسوفان، فراغت شرط لازم بود تا تفکر بتواند پدیدار شود. آنچه دیوژن را متمایز می‌کرد، وسعتی بود که او به این ایده داد. او به‌طور کامل از آنچه زندگی محترم و شایسته محسوب می‌شد فاصله گرفت و حتی در ملأ عام می‌خورد، می‌خوابید و نیازهای خود را برطرف می‌کرد. 

به نقل از منابع باستانی، چنین رفتاری درست همان نوع رفتار تحریک‌آمیزی بود که دیوژن از آن لذت می‌برد، اما هدف او صرفاً نمایش بی‌ادبی یا رفتار ناپسند نبود. این رفتار نوعی آزمایشی بود برای سنجش میزان وابستگی احساسات اخلاقی به سنت‌ها، نه به عقل و منطق. همچنین، این روش او بود برای تبدیل فراغت فلسفی به بی‌کاری آگاهانه و بی‌شرمانه. 

آزادی از طریق سادگی

3

دیوژن، اثر ژان-لئون ژروم، ۱۸۶۰

هسته‌ی رواقی‌گری باستان بر ایده‌ی اوتارکیا (خودکفایی) استوار بود. متفکران پیشین از جمله سقراط، آن را استقلال اخلاقی توصیف کرده بودند، اما دیوژن آن را در عمل به نمایش گذاشت. آزادی، به گفته‌ی او، وقتی آغاز می‌شود که فرد به دیگران کم نیاز داشته باشد. 

دارایی کمتر به معنای تعهدات کمتر بود و خواستن کمتر به معنی ترس‌های کمتر. سادگی او نه رمانتیک‌سازی فقر، بلکه نمایش این بود که خوشبختی نیازی به ثروت یا جایگاه ندارد. به بیان دیگر، چشم‌انداز رواقی یودایمونیا (خوشبختی) بر این باور استوار بود که آزادی از خواسته‌های بیش از حد، مطمئن‌ترین مسیر رسیدن به آرامش ذهن است. 

روایتی هست که دیوژن پس از تماشای کودکی که از دست‌های گودکرده‌ی خودش آب می‌نوشد، ظرفش را دور می‌اندازد، می‌خندد و می‌گوید این پسر در صرفه‌جویی از او پیشی گرفته است. پاسخ او بدون‌تردید نمایشی بود، اما در این رفتار درسی نهفته بود درباره‌ی اینکه چگونه وابستگی انسان می‌تواند تا حدی کاهش یابد که حتی برخی آن را غیرقابل تحمل بدانند. با تقلیل زندگی به حداقل ضروریات، دیوژن معتقد بود می‌تواند نوعی ثبات پیدا کند که هیچ ثروت انباشته‌شده‌ای قادر به تأمین آن نیست. 

آنچه بسیاری درک نمی‌کردند این بود که رفتارهای او بار اجتماعی هم دارند. با زندگی بدون دارایی و امتناع از انجام وظایف مدنی، دیوژن نهادهایی را رد می‌کرد که سلسله‌مراتب آتنی را حفظ کرده بودند. سبک زندگی او نه‌تنها یک موضع اخلاقی، بلکه اعتراضی بود و ادعایی مبنی بر اینکه فضیلت می‌تواند کاملاً مستقل از نظام شناخت و پاداش وجود داشته باشد. کمتر بیانی می‌توانست بنیادی‌تر از این باشد و این سبک زندگی به الگویی از خودفرمانی بدل شد که قرن‌ها پس از او ادامه یافت. 

میراث رواقی‌گری

4

 نخستین گوشه‌نشین، اثر خوزه د ریبِرا، ۱۶۴۰

پس از مرگ دیوژن، تأثیر او به مدارس فکری جدید گسترش یافت. زنون رواقی، بنیان‌گذار رواقی‌گری، بسیاری از ایده‌های او را برای مخاطبان متفاوت سازگار کرد. هرچند دیوژن جامعه را مستقیم به چالش می‌کشید، رواقیان به دنبال هارمونی درون آن بودند. هر دو معتقد بودند خوشبختیِ واقعی نیازمند تسلط بر خواسته‌هاست و آزادی با خواستنِ کمتر آغاز می‌شود. 

اپیکتتوس بعدها در «گفتارها» با تحسین درباره‌ی دیوژن نوشت و رفتار او را یکی از روشن‌ترین تجسم‌های زندگی همسو با عقل و طبیعت معرفی کرد. آنچه بیش از همه او را تحت تأثیر قرار داد، نه فقر دیوژن، بلکه تسلط کامل او بر خود بود. برای یک رواقی، این بالاترین شکل ستایش بود. 

روحیه‌ی کلبی همچنین میان زاهدان مسیحی اولیه و نویسندگان انسان‌گرای بعدی که فقر داوطلبانه را برمی‌گزیدند هم بازتاب یافت. با گذر زمان، دیوژن به شخصیتی فرهنگی بدل شد: بیگانه‌ای راستگو که حقیقت را می‌گوید درست به این دلیل که از دیگران فاصله دارد. 

فرقه مدرن بهره‌وری

5

«کارخانه‌ی مبلمان»، اثر بومپه اوسویی، ۱۹۲۵

با اینکه گذر قرن‌ها ابزارهای ما را تغییر داده‌اند، اما غریزه‌های انسانی را تغییر نداده‌اند. جوامع مدرن همانند آتن باستان، همچنان ارزش انسان را بر پایه بهره‌وری می‌سنجند. فعالیت به‌عنوان نشانه‌ای از انضباط ستوده می‌شود، در حالی که استراحت نوعی تن‌پروری تلقی می‌شود. 

فناوری این اخلاق را تشدید کرده است. بسیاری از افراد اکنون احساس می‌کنند موظفند برای هر ساعت از زمان خود پاسخگو باشند و ارزش زمان صرف‌شده را بر پایه آنچه تولید کرده‌اند بسنجند. دیگر مرز روشنی میان کار و فراغت وجود ندارد. برنامه‌های ورزشی، اپلیکیشن‌های ذهن‌آگاهی و پروژه‌های توسعه‌ی فردی همه منطق بهره‌وری را به زمان آزاد هم گسترش داده‌اند. فیلسوف معاصر، بیونگ-چول هان، به‌شکلی گسترده به این روند در نوشته‌های خود درباره‌ی «جامعه‌ی موفقیت» و پدیده‌ی «فرسودگی شغلی» پرداخته است. 

به‌شکل مشابه، جِنی اُدِل که در ترویج مفهوم «اقتصاد توجه» نقش داشت، معتقد است تمرکز ما اکنون به کالایی تبدیل شده که خرید و فروش می‌شود. از دید او، توانایی نگاه نکردن و توجه به آنچه ارزش بازاری ندارد، اکنون ابزاری ضروری برای حفظ خودمختاری است. 

شباهت این وضعیت با آتن باستان روشن است، هرچند انگیزه‌ها متفاوتند. زمانی فعالیت مدنی به «دولت‌شهر» خدمت می‌کرد، در حالی که بهره‌وریِ امروز در خدمت سیستم‌هایی الگوریتمی و انتزاعی است. مانند دیوژن، منتقدان این سیستم که از مشارکت امتناع می‌کنند، سعی دارند خطر تبعیت از ارزش‌هایی را نشان دهند که به‌طور کامل درکشان نمی‌کنیم. 

عادت دیوژن به نشستن در آفتاب، در حالی که شهر در شتاب بود، شکلی از مقاومت و بیانیه‌ای گویا درباره‌ی پایداری نادانی انسانی و «تلاش‌های بی‌فایده» بود. این بی‌کاری وسیله‌ای برای ایجاد فاصله از اجبارها و فشارهای زمانه‌اش بود. با انجام ندادن هیچ کاری، دیوژن توانست زمان را از چنگال نیازمندی‌ها و اهداف بیرونی پس بگیرد. از این دیدگاه، درس او همچنان به‌طرز روشنی معاصر و مرتبط است. 

رواقیون نوین

6

چرت، اثر وینسنت ون‌گوگ، ۱۸۸۹

ریاضت ظاهریِ رواقیون باستان از میان رفته، اما نگرش آن همچنان در اشکال جدید پابرجاست. جنبش‌هایی مانند مینیمالیسم دیجیتال و تانگ پینگِ چین («دراز کشیدن و بی‌حرکت ماندن») برای نمونه، ایده‌ی این‌که زندگیِ خوب همیشه باید پرمشغله باشد را به چالش می‌کشند. اگرچه این جنبش‌ها به ندرت از دیوژن یاد می‌کنند، اما در شکاکیت او نسبت به اجبار و پیگیری ساده‌زیستی با او هم‌راستا هستند. 

مینیمالیست‌های دیجیتال، قطع ارتباط را به شکلی از بازیابی انرژی تبدیل می‌کنند و از فشار تعامل مداوم سر باز می‌زنند. جنبش تانگ پینگ هم رقابت بی‌وقفه و کار بیش از حد را رد می‌کند و کفایت را بر جاه‌طلبی ترجیح می‌دهد.

این رواقی‌گرایان نوین، معیارهای بهره‌وری حاکم بر زندگی مدرن را رد می‌کنند. آن‌ها یادآوری می‌کنند که هر ساعت زندگی نیازی به توجیه ندارد و هر عمل لازم نیست ارزشمند باشد. آنچه دنبال می‌کنند، تعادل و حیاتی است که بر نسبت و میانه‌روی سنجیده شود، نه بر افراط و زیاده‌روی. در واقع، آن‌ها همان جستجوی یودایمونیای باستانی را ادامه می‌دهند که رواقیون شکل دادند، نه در لذت‌ها یا دستاوردهای گذرا، بلکه در ثبات حیاتی که به ضروریات اکتفا می‌کند.

حق کار کمتر

7

دیوژن، حکاکی اوگو دا کارپی، ۱۵۲۰–۱۵۳۰

دیوژن هرگز دیگران را به ترک جامعه تشویق نکرد. او تنها از آن‌ها می‌خواست دقیق‌تر بررسی کنند چه چیزهایی آن‌ها را به شرایطی پیوند می‌دهد که جستجوی خوشبختی را محدود می‌کند. برای او، زندگی خوب به معنای استقلال از اجبار و تأیید بیرونی بود، نه جدایی کامل. او با کنار گذاشتن آنچه غیرضروری می‌دانست، به آنچه از او قابل‌سلب نبود، دست یافت. 

شخصیت دیوژن پایدار ماند زیرا روش او همچنان مفید است، درست به این دلیل که عملی و کاربردی است. این روش الگویی است برای توقف و تأمل. او ما را ترغیب می‌کند عادات خود را موشکافانه بررسی کنیم و میان آن‌هایی که نیازهای واقعی را برآورده می‌کنند و آن‌هایی که تنها بازتاب انتظارات ایدئولوژی معاصر هستند، تفاوت قائل شویم. در نهایت، بی‌کاری او نه به‌عنوان نمادی از بی‌تفاوتی، بلکه به‌عنوان عملی مفید برای بازتنظیم عمل می‌کند. این روش تعادل میان نیاز و افراط را بازمی‌گرداند و به ما یادآوری می‌کند «خویشتن‌داری» می‌تواند به اندازه خود «کار کردن» فعالانه و منضبط باشد.

مترجم: زهرا ذوالقدر

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید