میرزا حبیب قاآنی؛ نخستین شاعر ایرانی که زبان فرانسه میدانست

پس از مدتی شاهزاده به حکومت یزد و کرمان منصوب شد و قاآنی هم با او به آنجا رفت و سپس از رشت، مازندران و آذربایجان دیدن کرد و پس از فراگرفتن علوم رایج به درگاه فتحعلی شاه معرفی شد و صله و مستمری یافت.
کد خبر :
۷۹۹۳۵
بازدید :
۶۵۸۹

میرزا حبیبالله شیرازی متخلص به قاآنی، از برجستهترین شاعران دوران قاجار به شمار میآید که القابی، چون «حسام العجم» و «مجتهدالشعراء» داشت. قاآنی، شاید نخستین شاعر ایرانی است که به زبان فرانسه تسلط داشت و در ریاضیات، کلام و منطق نیز استادی مسلم محسوب میشد.
میرزا حبیب الله شیرازی، متخلص به قاآنی در ۲۸ مهر ۱۱۸۷ خورشیدی در شیراز دیده به جهان گشود. پدرش میرزا محمد علی گلشن، از طایفه زنگینه بود که در شیراز به دنیا آمده و همانجا پرورش یافته بود.
قاآنی در هفت سالگی به مکتب رفت و ۱۱ ساله بود که پدرش را از دست داد و با خانواده خود به فقر و تنگدستی افتاد، اما در عین فقر و تنگدستی از ادامه تحصیل باز نایستاد و چندی در اصفهان به تحصیل ریاضی و معارف اسلامی گذراند و بعد به شیراز بازگشت و به تدریس عروض و شرح دیوان خاقانی و انوری پرداخت تا آنکه در ۱۲۰۲ خورشیدی شاهزاده حسنعلی میرزا، شجاع السلطنه، فرزند فتحعلی شاه به شیراز آمد و او را مورد لطف و مهربانی قرار داد.
چون شاهزاده از طرف پدر فرمانروای خراسان شد، قاآنی را نیز به همراه خود به خراسان برد و شاعر در مشهد تحت حمایت و تربیت شاهزاده به تحصیل ریاضی و حساب مشغول شد و بنا به میل و پیشنهاد او تخلص خود را که تا آن زمان حبیب بود به قاآنی (به مناسبت نام فرزند شاهزاده، اوکتای قاآن) تبدیل کرد.
پس از مدتی شاهزاده به حکومت یزد و کرمان منصوب شد و قاآنی هم با او به آنجا رفت و سپس از رشت، مازندران و آذربایجان دیدن کرد و پس از فراگرفتن علوم رایج به درگاه فتحعلی شاه معرفی شد و صله و مستمری یافت.
قاآنی در جایگاه شاعر، حکیم و فیلسوف
قاآنی در ادبیات عرب و فارسی مهارت کافی یافت و به حکمت نیز علاقه سرشاری داشت و میتوان گفت: شهرت شاعری او لطمه به مقام او به عنوان یک حکیم و دانشمند زدهاست. در حکمت او را همپایه ملاصدرا و حاج ملاهادی سبزواری و در شرعیات مرتضی انصاری شمردهاند. از این رو فتحعلیشاه او را «مجتهدالشعراء» لقب داد.
هنگامی که محمد شاه بر تخت نشست، قاآنی به حلقه شاعران دربار پیوست و از شاه لقب حسام العجم گرفت. قاآنی در ۱۲۲۲ خورشیدی به قصد اقامت دائم به شیراز بازگشت و چندی بعد به تهران آمد و باز به شیراز رفت و در این مسافرتها همشهریان او ابتدا مقدمش را گرامی داشتند، اما رفته رفته جمعی از ادبای شیراز به آزارش پرداختند.
میرزا حبیب الله شیرازی، متخلص به قاآنی در ۲۸ مهر ۱۱۸۷ خورشیدی در شیراز دیده به جهان گشود. پدرش میرزا محمد علی گلشن، از طایفه زنگینه بود که در شیراز به دنیا آمده و همانجا پرورش یافته بود.
قاآنی در هفت سالگی به مکتب رفت و ۱۱ ساله بود که پدرش را از دست داد و با خانواده خود به فقر و تنگدستی افتاد، اما در عین فقر و تنگدستی از ادامه تحصیل باز نایستاد و چندی در اصفهان به تحصیل ریاضی و معارف اسلامی گذراند و بعد به شیراز بازگشت و به تدریس عروض و شرح دیوان خاقانی و انوری پرداخت تا آنکه در ۱۲۰۲ خورشیدی شاهزاده حسنعلی میرزا، شجاع السلطنه، فرزند فتحعلی شاه به شیراز آمد و او را مورد لطف و مهربانی قرار داد.
چون شاهزاده از طرف پدر فرمانروای خراسان شد، قاآنی را نیز به همراه خود به خراسان برد و شاعر در مشهد تحت حمایت و تربیت شاهزاده به تحصیل ریاضی و حساب مشغول شد و بنا به میل و پیشنهاد او تخلص خود را که تا آن زمان حبیب بود به قاآنی (به مناسبت نام فرزند شاهزاده، اوکتای قاآن) تبدیل کرد.
پس از مدتی شاهزاده به حکومت یزد و کرمان منصوب شد و قاآنی هم با او به آنجا رفت و سپس از رشت، مازندران و آذربایجان دیدن کرد و پس از فراگرفتن علوم رایج به درگاه فتحعلی شاه معرفی شد و صله و مستمری یافت.
قاآنی در جایگاه شاعر، حکیم و فیلسوف
قاآنی در ادبیات عرب و فارسی مهارت کافی یافت و به حکمت نیز علاقه سرشاری داشت و میتوان گفت: شهرت شاعری او لطمه به مقام او به عنوان یک حکیم و دانشمند زدهاست. در حکمت او را همپایه ملاصدرا و حاج ملاهادی سبزواری و در شرعیات مرتضی انصاری شمردهاند. از این رو فتحعلیشاه او را «مجتهدالشعراء» لقب داد.
هنگامی که محمد شاه بر تخت نشست، قاآنی به حلقه شاعران دربار پیوست و از شاه لقب حسام العجم گرفت. قاآنی در ۱۲۲۲ خورشیدی به قصد اقامت دائم به شیراز بازگشت و چندی بعد به تهران آمد و باز به شیراز رفت و در این مسافرتها همشهریان او ابتدا مقدمش را گرامی داشتند، اما رفته رفته جمعی از ادبای شیراز به آزارش پرداختند.
تا اینکه در ۱۲۲۵ خورشیدی به تهران بازگشت و به دربار ناصرالدین شاه پیوست و شاعر رسمی دربار شد و از آن پس به طور دایم در تهران اقامت افکند و خانواده خود را نیز به تهران آورد و سرانجام در ۱۲۳۳ خورشیدی به بیماری مالیخولیا و پریشان گویی مبتلا گشت و در ۱۳ اردیبهشت ۱۲۳۳ خورشیدی از دنیا رفت و در شهر ری در جوار مزار شیخ ابو الفتوح رازی به خاک سپرده شد.
سبک و سیاق شعری قاآنی
قاآنی در انواع شعر به خصوص ترکیب بند و مسمط مهارت دارد. هنر بزرگ او در پرداختن مسمطهای روان و زیباست. او در قالب مسمطهای منوچهری مضامین دلپذیری سروده که بیشتر بکر و ناشنیده است. قصاید او که در مدح محمد شاه و پسرش ناصرالدین شاه و بزرگان آن عهد است، از نظر ادبی شایسته بررسی زیادی نیست، اما تشبیت و تغزلهایی که در صدر قصاید او آمده، رنگ هنری خاصی دارد و بیشتر مناظر بدیع و شگرفی را که از زندگانی گرفته شده است با قلمی قادر تصویر و رنگ آمیزی میکند
سبک و سیاق شعری قاآنی
قاآنی در انواع شعر به خصوص ترکیب بند و مسمط مهارت دارد. هنر بزرگ او در پرداختن مسمطهای روان و زیباست. او در قالب مسمطهای منوچهری مضامین دلپذیری سروده که بیشتر بکر و ناشنیده است. قصاید او که در مدح محمد شاه و پسرش ناصرالدین شاه و بزرگان آن عهد است، از نظر ادبی شایسته بررسی زیادی نیست، اما تشبیت و تغزلهایی که در صدر قصاید او آمده، رنگ هنری خاصی دارد و بیشتر مناظر بدیع و شگرفی را که از زندگانی گرفته شده است با قلمی قادر تصویر و رنگ آمیزی میکند
هرچند در غزل، او بیشتر به غزلیات سعدی نظر دارد و گاه ابیاتی از شیخ را تضمین میکند، اما هرگز غزلهای او به پای دیگر اشعارش نمیرسد. وی در سرودن قطعات و به کاربردن زبان عامیانه به ویژه در قطعه کوتاه هزل آمیزی که پیرمرد و طفلی الکن با هم گفت: وگو میکنند، به انوری نظر داشته است:
پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن میشنیدم که بدین نوع همیراند سخن
کای ز. زلفت صصصبحم شا شا شام تاریک وی ز. چهرت شا شا شا مم صصصبح روشن
تتتریاکیم و بی شششهد للبت صصبر و تا تا تابم رررفت از تتتن
طفل گفتا: مممن را تتو تقلید مکن گگگم شو ز. برمای کککمتر از زن
مممی خواهی ممشتی به کککلت بزنم که بیفتد مممغزت ممیان ددهن؟
پیر گفتا وووالله که معلومست این که که زادم من بیچاره ز. مادر الکن
هههفتاد و ههشتاد و سه سالست فزون گگگنگ و لا لا لا لم به خخلاق زمن
طفل گفتا خخدا را صصصد بار شششکر که برستم به جهان از مملال و ممهن
مممن هم گگنگم مممثل تتتو تتتو هم گگگنگی مممثل مممن
با اینکه قاآنی از متقدمان تقلید میکرد، نمیتوان او را از لحاظ سبک در طبقه سروش اصفهانی، صبای کاشانی و فتح الله خان شیبانی، قرار داد. بلکه خود سبک مخصوصی داشت که پس از وی سالها مورد تقلید بعضی شاعران بود. خصوصیت مومی و نظر گیر سبک قاآنی بازی با کلمات و قدرت در نوعی لفاظی و ایراد کلمات مطنطن است، اما از نظر معنی در شعر او چندان تازگی و ابداعی دیده نمیشود.
پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن میشنیدم که بدین نوع همیراند سخن
کای ز. زلفت صصصبحم شا شا شام تاریک وی ز. چهرت شا شا شا مم صصصبح روشن
تتتریاکیم و بی شششهد للبت صصبر و تا تا تابم رررفت از تتتن
طفل گفتا: مممن را تتو تقلید مکن گگگم شو ز. برمای کککمتر از زن
مممی خواهی ممشتی به کککلت بزنم که بیفتد مممغزت ممیان ددهن؟
پیر گفتا وووالله که معلومست این که که زادم من بیچاره ز. مادر الکن
هههفتاد و ههشتاد و سه سالست فزون گگگنگ و لا لا لا لم به خخلاق زمن
طفل گفتا خخدا را صصصد بار شششکر که برستم به جهان از مملال و ممهن
مممن هم گگنگم مممثل تتتو تتتو هم گگگنگی مممثل مممن
با اینکه قاآنی از متقدمان تقلید میکرد، نمیتوان او را از لحاظ سبک در طبقه سروش اصفهانی، صبای کاشانی و فتح الله خان شیبانی، قرار داد. بلکه خود سبک مخصوصی داشت که پس از وی سالها مورد تقلید بعضی شاعران بود. خصوصیت مومی و نظر گیر سبک قاآنی بازی با کلمات و قدرت در نوعی لفاظی و ایراد کلمات مطنطن است، اما از نظر معنی در شعر او چندان تازگی و ابداعی دیده نمیشود.
قاآنی علاوه بر زبان مادری، زبان عربی و ترکی را نیز میدانسته و نخستین شاعر فارسی زبانی است که با زبان فرانسه آشنایی داشت، گذشته از دیوان اشعار کتابی به نام پریشانی به سبک گلستان از او یادگار مانده است.
آثار و دیوان اشعار قاآنی
اثر نثر او همچنان که گفته شد؛ کتابی است با عنوان پریشان که تقلیدی ناشیانه از گلستان سعدی است، اما پرده دری او از ارزش و اعتبار این اثر نیز به میزان زیادی کاسته است. قاآنی این کتاب را به خواهش یکی از بزرگان و به نام محمد شاه قاجار در ۱۲۱۵ خورشیدی تألیف کرده که حاوی ۱۲۱ حکایت متنوع بزرگ و کوچک است و با یک فصل در نصیحت به پادشاهان خاتمه مییابد.
آثار و دیوان اشعار قاآنی
اثر نثر او همچنان که گفته شد؛ کتابی است با عنوان پریشان که تقلیدی ناشیانه از گلستان سعدی است، اما پرده دری او از ارزش و اعتبار این اثر نیز به میزان زیادی کاسته است. قاآنی این کتاب را به خواهش یکی از بزرگان و به نام محمد شاه قاجار در ۱۲۱۵ خورشیدی تألیف کرده که حاوی ۱۲۱ حکایت متنوع بزرگ و کوچک است و با یک فصل در نصیحت به پادشاهان خاتمه مییابد.
لحن عمومی این کتاب، به قصد تعلیمات است و مؤلف میخواسته تا از همه حکایات آن نتیجههای اخلاقی بگیرد، اما نه تنها هیچ نتیجه اخلاقی از آنها گرفته نمیشود؛ بلکه بسیاری از حکایتهای آن، بسیار بی پرده و بی ادبانه است. حکایتهای دیگری هم که تا حدی مؤدبانه نوشته شده؛ بیشتر موضوعاتی پیش پا افتاده و مبتذلی است که پیش از او بارها با عباراتی شیواتر و فصیحتر گفته و نوشته شده است.
دیوان قاآنی چندین بار در تهران، تبریز و هندوستان چاپ شد. نخستین بار، برگزیدهای از اشعار قاآنی در زمان زنده بودن این شاعر در هندوستان چاپ و بعد از آن، هر چند سال یک بار در نواحی مختلف ایران و هند به صورت کاملتر منتشر و اشعاری که در میان مردم پراکنده بود، جمع آوری و بر آن افزوده شد. نخستین چاپ کامل و منقح دیوان قاآنی در ۱۲۳۷ خورشیدی؛ یعنی چهار سال پس از مرگ شاعر در تهران انجام شد.
مسؤول چاپ این دیوان، جلال الدوله از شاهزادگان قاجار بود که خود طبع شعر داشت و در شمار غزلسرایان خوب فارسی زبان بود و در شعر «جلال» تخلص میکرد. این دیوان به خط میرزا محمدرضا کلهر از استادان خط آن زمان تحریر شده بود و کاملترین دیوان قاآنی است که نزدیک به ۲۱ تا ۲۲ هزار بیت را شامل میشود، اما بی تردید هنوز مقدار زیادی از اشعار او گردآوری نشده است.
۰