انسان کی «هشیار» می‌شود، در رحم یا پس از تولد؟

انسان کی «هشیار» می‌شود، در رحم یا پس از تولد؟

علم عصب‌شناسی در حال کشف سرنخ هایی از زمان ظهور هشیاری در انسان است.

کد خبر : ۱۳۴۰۱۱
بازدید : ۱۲۲

فرادید| در خصوص زمان آغاز هشیاری در انسان، توافق نظر اندکی وجود دارد. برخی «شروع دیروقت» (پس از تولد) و برخی دیگر «شروع زودهنگام» (زمان تولید یا پیش از آن) را باور دارند . تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد حتی یک جنین ۳۵ هفته‌ای هم دارای سطحی از هشیاری است.

به گزارش فرادید، ظهور نخستین نشانه‌های هشیاری قطعاً با آن شکل از هشیاری که بزرگسالان با آن آشنایی دارند بسیار متفاوت است. پرسش مهم این است که هشیاری انسان به شکل متمایز از چه زمانی آغاز می‌شود؟ 

هشیاری از چه زمانی آغاز می‌شود؟ 

در خصوص زمان آغاز هشیاری در انسان، توافق نظر وجود ندارد. برخی بر این باورند که شروع آن دیرهنگام است، یعنی تا اواخر نوزادی یا حتی نوپایی اتفاق نمی‌افتد. جوزف کاروترز فیلسوف، دیدگاه بنیادی‌تری دارد و می‌گوید هشیاری تا سن ۳ سالگی اتفاق نمی‌افتد. 

 «شروع دیرهنگام» متاثر از این تفکر است که «آگاهی» مستلزم منابع شناختی قوی است. به عقیده کاروترز، کودک برای داشتن هرگونه آگاهی باید بتواند میان اینکه دنیا چیست و چگونه به نظر میرسد، تمایز قائل شود. این ادعا که «آگاهی» مستلزم ظرفیت‌های شناختی قابل‌توجه است، ادعای بحث‌برانگیزی است. کسانی که با این دیدگاه مخالف هستند، «شروع زودهنگامِ» آگاهی را باور دارند و میگویند هشیاری از نوزادی آغاز می‌شود، اگر نگوییم پیش از تولد! 

کسانی که مدت زمان زیادی را صرف مراقبت از نوزدان کرده‌اند، دیدگاه «شروع زودهنگام» آگاهی در نوزادان را تایید میکنند. بگذارید مثالی بزنم: یک شب دختر ۵ ماهه‌ی من نمی‌خوابید. همانطور که تا پاسی از شب با او قایم موشک بازی می‌کردم، درست مثل یک ملوان مست شروع به قهقهه زدن کرد. هشیاری در خنده‌هایش مشهود بود. از هشیاری دختر ۵ ماهه‌ام بیشتر مطمئن بودم تا هشیاری باریستایی که قهوه‌ی صبحم را درست می‌کند. 

 ما نمی‌توانیم هشیاری را مانند دما، فشار یا تابش اندازه‌گیری کنیم، بنابراین در غیاب مقیاسی برای سنجش هشیاری، به ناچار باید به برداشت‌هایمان درباره‌ی هشیاری نوزاد بر اساس قرینه‌های رفتاری، شناختی و عصبیِ هشیاری در بزرگسالان، وابسته باشیم.  بعید است چنین برداشت‌هایی مدرکی ارائه کنند، اما شاید ثابت کنند ظهور هشیاری فراتر از شهود محض است، به ویژه اگر قرینه‌های متعدد هشیاری به یک نتیجه مشابه اشاره کنند. 

شبکه‌های مغزی

Untitled

تحقیقات درباره‌ی شبکه‌های عصبی که تصور می‌شود زیربنای هوشیاری باشند، یک قرینه ارائه می‌کنند. یکی از برجسته‌ترین این شبکه‌ها، شبکه پیش فرض (DMN) است. مطالعات نشان میدهد بهبود هوشیاری پس از بیهوشی و آسیب شدید مغزی در بزرگسالان، با ظهور مجدد تعامل میان DMN و شبکه‌های دیگر مغزی، به ویژه شبکه توجه پشتی (DAN) مرتبط است. 

تیمی از دانشگاه ترینیتیِ دوبلین به رهبری لورینا ناچی و رودری کیوساک با استفاده از داده‌های MRI عملکردی دریافتند که تعامل میان DMN و DAN را می‌توان در تولد مشاهده کرد. اگر این یافته را به عنوان اثبات این موضوع بدانیم که نوزادان (کامل) از بدو تولد هوشیار هستند، اشتباه است. 

حتی اگر نوزادان از بدو تولد هم توانایی هوشیاری داشته باشند، ممکن است خودشان تا مدت‌ها بعد متوجه این ظرفیت نشوند. حالا پرسش دیگری مطرح می‌شود: آیا شواهدی وجود دارد که نشان دهد ظرفیت هوشیاری ممکن است در اوان نوزادی محقق شود؟ 

توجه و یکپارچگی

GettyImages-1215321279-54ef012e3b914f82b3a793e40c53b7ee

یکی از شواهد، مربوط به ظرفیت نوزادان برای جداسازی ورودی شنیداری از جریان‌های مجزا است. فرض کنید فردی در پس‌زمینه‌ی صدای دیگری مانند موسیقی پس زمینه، صدای فردی را می‌شوند که در حال صحبت است. در بزرگسالان، مرتب کردن ورودی شنیداری به دو جریان مجزا (کلمات گفتاری و موسیقی) به نظر مستلزم توجه آگاهانه است. بنابراین، جالب است که بدانید ظرفیت جداسازی ورودی شنیداری به جریان‌های مجزا از بدو تولد در انسان وجود دارد. 

دومین سرنخ ظهور آگاهی، شامل ادغام ویژگی‌های حسی می‌شود. اگرچه برخی از اشکال یکپارچگی حسی میتواند خارج از هشیاری رخ دهد، برخی دیگر به نظر می‌رسد آگاهی را پیش فرض تلقی می‌کنند. اثر مک گورک نخستین بار سال ۱۹۷۶ مطرح شد، این اثر زمانی رخ می‌دهد که فردی ویدیویی را تماشا می‌کند که در آن آهنگ صوتی یک واج مثل (ba) روی تصاویر فردی که واج دیگری را به زبان می‌آورد مثل (ga) دوبله شده است. 

شنوندگان به جای درک آگاهانه‌ی ba یا ga، احتمال دارد در مجموع واج دیگری مانند da را بشنوند. به نظر می‌رسد اثر مک گورک تنها زمانی رخ دهد که فرد هم از ورودی دیداری (واج دهانی) و هم ورودی شنیداری (واج گفتاری) آگاه باشد. وقتی از رسیدن این ورودی به هوشیاری جلوگیری شود، این اثر از بین می‌رود. مطالعات رفتاری حاکی از آنست که اثر مک گورک در نوزادان ۴ ماهه قابل‌مشاهده است. این امکان وجود دارد که اشکال قیاس‌پذیری از یکپارچگیِ بین-حسی حتی در نوزادان کوچکتر نیز رخ دهد.

شاید جالب‌ترین مدرک هوشیاریِ اوایل نوزادی مربوط به مطالعه‌ای باشد که جولیا موزر در دانشگاه توبینگن انجام داد. موزر و همکارانش برای بررسی هشیاری از آدبال شنوایی مرتبه دوم استفاده کردند. 

دنباله‌ای از صداها را در نظر بگیرید که با هم در چهار گروه چهار صدایی جمع شدند که در آن، هر صدا بلند یا کم است. در نمونه جهانی آدبال، صدای پایانی در سه گروه اول با سه صدای قبلی متفاوت است، اما عضو نهایی آخرین گروه با سه صدای قبلی یکسان خواهد بود. در این سناریو، صدای پایانی نسبت به سه صدای قبلی، آدبال (یعنی پرت) نیست، بلکه نسبت به کل دنباله آدبال است، چون هر کسی که سه گروه صدای قبلی را بشنود، انتظار دارد عضو آخری آدبال باشد. 

تحقیقات پیشین نشان داد مغز به آدبال‌های مرتبه دوم واکنش متمایز نشان می‌دهد که تقریباً می‌توان آن را نشانگر عصبیِ «شگفتی» در نظر گرفت. علاوه بر این، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد این پاسخ تنها زمانی ایجاد می‌شود که فرد هوشیار باشد. 

موزر و تیمش با استفاده از مغناطیس‌نگاری جنینی (MEG) دریافتند نسخه‌ای از این واکنش را نه تنها در نوزادان تازه متولد شده بلکه در جنین‌های ۳۵ هفته‌ای هم می‌توان یافت. این نتیجه‌گیری مدرکی دال بر آگاهی ادراکی در اوایل دوران نوزادی نیست (چه رسد به دوران جنینی)، اما ثابت می‌کند علم اعصاب چگونه در حال افشای حقایق پنهان تجربه نوزادی است.

آیا این آگاهی واقعاً انسانی است؟ 

زمانی که برای نخستین بار هشیاری ظاهر می‌شود، بدون تردید شکل و شمایلی دارد که کاملاً با چیزی که من و شما بیشتر با آن آشنا هستیم، فرق دارد. تجربه‌ی نوزادی (فرض می‌شود) توسط اشیاء بی‌واسطه شکل می‌گیرد، مثلاً حرکت شاخه، آوای یک صدا یا طعم شیر مادر. نوزادان احتمالاً فاقد این ظرفیت هستند که از تجربیات‌شان فاصله بگیرند تا آن‌ها را به موضوعاتی برای تأمل انتقادی تبدیل کنند و احتمالاً خودشان را به عنوان سوژه‌ی مداوم آگاهی یا اعضای جامعه‌ای از عوامل هشیار، درک نمی‌کنند. 

برعکس، ما به عنوان بزرگسال می‌توانیم تجربیات‌مان را در معرض بررسی انتقادی قرار دهیم و بپرسیم آیا جهان آن‌گونه هست که به نظر می‌رسد؟ آگاهی ما محدود به محتویات ادراک آنی‌مان نیست، بلکه هم حافظه را دربر می‌گیرد و هم تخیل!

بنابراین، از بسیاری جهات جالب‌ترین پرسش شاید این نباشد که انسانِ در حال رشد چه زمانی برای نخستین بار آگاه می‌شود، بلکه این باشد که آن ویژگی‌هایی که مختص هشیاری انسان هستند نخستین بار کی ظهور می‌کنند. ما چه زمانی برای نخستین بار این ظرفیت را کسب می‌کنیم که تجربیاتمان را در معرض بررسی انتقادی قرار دهیم؟ چه زمانی برای نخستین بار توانایی پیدا می‌کنیم گذشته را به یاد بیاوریم یا آینده را تصور کنیم؟ زمانی که پاسخ این پرسش‌ها را بیابیم می‌توانیم بگوییم آگاهی «انسانی» نخستین بار کی ظهور می‌کند.

 

مترجم: زهرا ذوالقدر 

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید