رئالیسم عجیب؛ فلسفه‌ای که «ارباب حلقه‌ها» را می‌سازد

رئالیسم عجیب؛ فلسفه‌ای که «ارباب حلقه‌ها» را می‌سازد

آیا اشیاء همانگونه هستند که ما آن‌ها را می‌شناسیم؟ نیروی «شناخت» ما چقدر می‌تواند به درون اشیاء نفوذ کند؟ اگر اشیاء وجودهایی مستقل از آگاهی ما دارند، چرا نباید تصور کنیم که حقیقت وجودشان بسیار فراتر و در نتیجه عجیب‌تر از آن چیزی است که ما درک می‌کنیم؟

کد خبر : ۱۵۱۹۳۳
بازدید : ۲۱۰

فرادید| در «سرزمین میانی» در دنیای داستان ارباب حلقه‌ها چیزهای زیادی وجود دارد: جواهرات نفیس، حلقه‌های جادویی، شمشیرهای افسانه‌ای و طلسم‌های اجدادی، همینطور موارد کلی‌تری شامل لباس و زره، مگالیت‌ها و بناهای تاریخی، غذا و نوشیدنی. اما یک هاله‌ی ماوراء طبیعی بسیاری از این چیزها را فراگرفته است: سنگ‌ها (سنگ‌های ایستاده، سنگ‌های نظاره‌گر، ویرانه‌ها)، درختان (بیداری، راه رفتن، جنگیدن) و مسیرها (خاطرات ردپاهای باستانی، جاده‌های حساس و جاندار). برخی چیزها نیز پیش‌پاافتاده‌تر هستند (جیره‌ها، تجهیزات) یا اقدامات بین‌المللی عظیم مانند شروع جنگ تمام عیار و بسیج گسترده نیروهای مسلح در سراسر سرزمین میانه که جوامع را به روش‌های مختلف به تکاپو می‌اندازد. 

به گزارش فرادید؛ در چارچوب همه این چیزها و همه این اتفاقات، بسیاری از اهالی سرزمین میانه، مادی‌گرا و در حد افراط آزمند هستند، الف‌ها (Elves) قرن‌ها با سیلماریل‌ها (جواهرات آرزو) جنگیدند، کوتوله‌ها اصطلاحاً بخل می‌ورزند و از طریق استخراج بیش از حد حریصانه یا ابتلا به بیماری اژدها در مواجهه با گنجینه‌های طلایی مجلل، خودشان را به نابودی می‌کشانند. حتی هابیت‌ها هم می‌توانند حسود و پول‌پرست و مستعد دزدی از خانواده (ساکویل-بگینز) و دوستان (بیلبو و آرکن استون) باشند. این توجه به اشیاء مادی، کالاها و اموال، گنجینه‌ها و ثروت به سرزمین میانه حس قابل‌لمسی از واقعیت و ثروت تخیلی القاء می‌کند.

2

بسیاری از این چیزها صرفاً عجیب هستند. اساس نوشته‌های تالکین در زمینه سرزمین میانه شامل یک نوع وهم‌آوری بسیار انگلیسی می‌شود، چیزی که امروزه اغلب از آن به عنوان «وحشت عامیانه» یاد می‌شود: خرابه‌های خالی از سکنه، دایره‌های سنگی، نامیراها، حقایق عجیب پنهان در معماها و اشعار کودکانه، خرافات، گیاهخواری و جادوگری، کتیبه‌های باستانی، دست‌نوشته‌های مرموز و نوشته‌های مخفی، ارواح غیراخلاقی طبیعت و مناظر حساس، مناسک غیبی، مواد مخدر و حالات تغییریافته که نهایتا همۀ آن‌ها در یک کلام «غیرطبیعی» هستند. 

این عناصر معمولاً در آثار مختلفی از انواع مختلف دیده شده‌اند، به‌ویژه در اقتباس‌های سینمایی که می‌توانند از میراث غنی فیلم و تلویزیون بهره بگیرند تا عناصری از «هملت» گرفته تا «دکتر هو» را در خود جای دهند. بنابراین، آثار تالکین و میراث آن‌ها هم آشنا و هم ناآشنا هستند و این نیز یکی از موضوعات کلیدی آن‌هاست: جستجوی خانه یا جستجوی چیی و جایی «آشنا» در غوغای چیزهای غریب و ناآشنا. در واقع، عناوین فصل‌های هابیت (The Hobbit) نیز عناوین خودمانی «یک استراحت کوتاه»، «یک استقبال گرم»، «در آستانه در» و عناوین غیرخودمانی «یک مهمانی غیرمنتظره»، «خانه‌های عجیب و غریب» را در تضاد با یکدیگر قرار می‌دهد، معمولاً به صورت کنایه‌آمیز و جناس‌مانند. بیلبو، فرودو و سام اغلب به خانه فکر می‌کنند. آراگورن هنوز خانۀ خود را پیدا نکرده و دوستان تورین خانه‌شان را از دست داده‌اند.

4

این فلسفۀ پنهان در آثار تالکین تا حدی با الهام از معاصر ادبی او یعنی اِچ. پی. لاوکرافت روی چنین «رئالیسم عجیب و غریبی» تمرکز کرده است؛ به این معنا که چگونه اندیشیدن، به طور خاص درباره اشیاء، می‌تواند با تمرکز روی چشم‌انداز چیزها مانند یک حلقه، مفروضات بشری از جهان را به چالش کشیده یا عوض کند. کار تالکین دقیقا نمایانگر چنین رویکردهایی است. همانطور که گراهام هارمن فیلسوف استدلال کرده، «معلوم نیست اشیاء چه هستند، اما از قبل روشن است که بسیار فراتر از انسان‌محوری (آنگونه که انسان آن‌ها را درک می‌کند) هستند.» پس آیا می‌توان واقعیت را از منظر اشیاء درک کرد نه از منظر انسان؟ آیا اشیاء می‌توانند به جای انسان در مرکز هستی باشند؟ اجسام چه هستند و چه چیزی می‌توانند به ما بیاموزند؟ هارمن می‌گوید منظور از «اشیاء» در اینجا می‌تواند درختان، اتم‌ها، آهنگ‌ها و همچنین ارتش‌ها، بانک‌ها، امتیازات ورزشی و شخصیت‌های تخیلی باشد. 

بنابراین، جهان مملو از چیزهاست، انبوهی از چیزها در همه جا و همیشه که مدام محدودیت‌های درک و دیدگاه‌های انسانی را هویدا می‌کنند. انسان هرگز توانایی نفوذ قطعی و کامل به وجود و ماهیت حقیقی چیزها را ندارد. این مکتب فکری که «هستی‌شناسی شئ‌گرا» یا «رئالیسم نظری» نیز نامیده می‌شود، روایتی است از جهانی که توسط چیزهایی ترسیم و اداره می‌شود که ما به‌عنوان انسان قادر به درک یا حتی تعریف آن‌ها نیستیم. ما تنها از یک منظر خاص می‌دانیم که خفاش بودن چگونه است و چکش بودن یا دانشکده بودن چگونه است؛ اما نمی‌توانیم ادعا کنیم که توانسته‌ایم از منظر محدود و خاص خودمان خارج شویم و این چیزها را در اصل و حقیقتشان مشاهده کنیم.

از دید فیلسوف رادیکالی چون یوجین تاکر، این «نقاط کور» یک نگرانی همیشگی هستند، چون جهان برای او نهایتا «بسیار فراتر از درک بشر» باقی می‌ماند. با این حال، برای تالکین که به واسطه اعتقادات مذهبی و ایمان متعالی به فرجام سعادت‌بخش نیرو گرفته است، این حسِ فراتر از درک بودن، دلیلی برای «بدبینی کیهانی» و نشان‌دهنده بیهودگی اندیشه نیست، بلکه منبعی برای شگفتی و حیرت در برابر جهان است. 

3

«حلقه قدرت» به وضوح دارای عاملیت و احساسات بیگانه خاص خود است، همچنین میتواند رشد کند و کوچک شود. هارمن، برای مثال پلوتونیوم را به عنوان یک «ماده مصنوعی عجیب» توصیف می‌کند که دارای یک واقعیت اضافی است. . . که به هیچ‌وجه حقیقت نهایی آن «هنوز مشخص نشده است». حلقه نیز همینطور است؛ این شیء (تقریبا مثل همۀ اشیاء دیگر جهان واقعیت‌های دیگری دارد که «هنوز مشخص نشده‌اند»: وقتی گرم است سرد می‌ماند، اما به زبانی عجیب نظمی را آشکار می‌کند. وقتی پوشیده می‌شود، نامرئی بودن می‌بخشد و یک شخص را قادر می‌سازد که هم باشد و هم نباشد. هاله‌ای از جنون را برمی‌انگیزد که برای برخی مقاومت‌ناپذیر است، اما برخی دیگر آن را نادیده می‌گیرند.

بنابراین شاید اگر بخواهیم فلسفۀ پشت آثار تالکین را استنباط کنیم، باید آن را نوعی از رئالیسم بدانیم؛ رئالیسم طبق یک تعریف به معنی باور داشتن به وجود واقعی اشیاء مستقل از ذهن انسان است. اما این رئالیسم یک امتداد و اضافۀ «عجیب» هم دارد: اگر ما نمی‌دانیم که اشیاء واقعا چه هستند، آیا این نمی‌تواند بستری برای خیالپردازی‌های شگفت‌انگیز دربارۀ کارکردها و خصوصیات عجیب و شگفت‌آور آن‌ها باشد؟

مترجم: زهرا ذوالقدر

۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید