شکاکیت چیست و فیلسوفان شکاک به چه چیزی شک دارند؟

شکاکیت چیست و فیلسوفان شکاک به چه چیزی شک دارند؟

در این مطلب، به طور خلاصه از تاریخچه شک‌گرایی می‌گوییم، انواع رایج آن را معرفی می‌کنیم و سپس دلایل شک‌گرایی فیلسوفان شکاک را بررسی می‌کنیم.

کد خبر : ۱۵۹۰۳۴
بازدید : ۶۷۶

فرادید| در فلسفه، شک‌گرایی یا Skepticism (از واژه یونانی skepsis یا «تحقیق») موضعی است که طبق آن، بسیاری از باورهای رایج غیرقابل توجیه هستند یا نمی‌توانند دانش قطعی و یقینی تولید کنند. هر کسی باید نسبت به برخی ادعاها شک داشته باشد. اگر کسی بگوید این سکه در یک پرتاب منصفانه «شیر» ظاهر خواهد شد یا اینکه سال دیگر درست در چنین روزی دمای تورنتو دقیقاً پانزده درجه سانتیگراد خواهد بود، باید شک کنی!

به گزارش فرادید، اما ادعاهای دیگر معمولاً موجب ایجاد شک و تردید نمی‌شوند. اینکه لندن پایتخت انگلستان است، اینکه این درخت دارای برگ‌های سبز است یا اینکه خودروهای کارآمد معمولاً چهار چرخ دارند، ادعاهایی هستند که دانش عادی تلقی می‌شوند؛ چیزهایی که ما می‌توانیم آن را بدیهی بدانیم.

اما شک‌گرایی موضعی فلسفی است که این موضوع را نفی کرده و می‌گوید تنها پاسخ موجه، حتی به این ادعاهای عقل سلیم، تعلیق باور است زیرا آگاهی یقینی از آن‌ها دشوار است. 

تاریخ شکاکیت به فلسفه یونان باستان بازمی‌گردد

5

مدرسه آتن اثر رافائل، ۱۵۱۱

شک‌گرایی به پیدایش فلسفه غرب بازمی‌گردد. سقراط، استاد و شخصیت تقریبا ثابت رسالات افلاطون، در  دفاعیه یا «Apology» بر آن می‌شود تا مشخص کند آیا کسی از او خردمندتر وجود دارد یا نه، زیرا معتقد است خودش اصلاً خردمند نیست. به همین ترتیب، در رسالۀ «منون»، سقراط یک معما در مورد اینکه آیا تحقیقِ عقلانی امکانپذیر است یا نه مطرح می‌کند: برای پرس و جو باید اول ایده‌ای از آنچه به دنبالش هستیم داشته باشیم، در غیر این صورت آن را تشخیص نخواهیم داد، اما اگر از قبل ایده‌ای از آنچه به دنبالش هستیم داشته باشیم، پس چرا اصلا باید پرس و جو کنیم؟ 

در دیالوگ‌هایی مانند فایدون و جمهور، شک و تردید ظاهری سقراط حتی به ادعاهای ادراکی معمولی نیز گسترش میابد. دو نمونه را در نظر بگیرید: خانه‌ای که از دید ما بزرگ به نظر می‌رسد ممکن است برای کسی کوچک به نظر برسد و برای کسی که از سونا بیرون آمده، دریاچه سرد ممکن است سرد به نظر برسد، اما برای کسی که از فریزر بیرون آمده، دریاچه ممکن است گرم به نظر برسد. بنابراین، حتی تصورات مربوط به یک نقطه از جهان، از فردی به فرد دیگر متفاوت است. 

شاید سقراط را نتوان در ردۀ فیلسوفان شکاک جای داد اما پرسش‌های او نشان می‌دهند که مسئلۀ شکاکیت از با فلسفۀ غرب همراه بوده است؛ چه شکاکیت نسبت به میزان دانش خود باشد و چه در مورد امکان تحقیق عقلانی یا حتی در مورد ادعاهای ادراکی معمولی.

رواج دو نوع شک در فلسفه غرب 

4

می‌توانیم تعریف شک‌گرایی را با تمایز سه نوع نگرش نسبت به هر ادعایی آغاز کنیم: باور، شک و تعلیق باور. شک‌گرایی عبارت از این دیدگاه است که تنها نگرش موجه نسبت به طبقه معینی از ادعاها، تعلیق باور است، یعنی نه باور و نه عدم‌باور. 

«طبقه ادعاها» دامنه شک‌گرایی مورد بحث را تعیین می‌کند. برای نمونه، شک‌گرایی در مورد دنیای بیرونی ممکن است تعلیق باور در مورد ادعاهای ادراکی را توصیه کند، اما باورهای مربوط به حالات ذهنی فرد را تأیید کند. شک‌گرایی در مورد گذشته ممکن است به تعلیق باور در مورد ادعاهای تاریخی کمک کند، اما باورهای مربوط به زمان حال را تأیید کند. اما شک‌گراییِ «جهان‌شمول» به همه ادعاها تعمیم داده می‌شود. 

افزون بر دامنه شک‌گرایی، می‌توانیم آن را بر حسب قدرت و شدتش نیز دسته‌بندی کنیم. دو موضع در فلسفه غرب رایج هستند. شک‌گرایی آکادمیک (یا دکارتی) شکل ضعیف‌تری از شک‌گرایی است زیرا می‌گوید ما باید اعتقاد به طبقات خاصی از ادعاها را معلق کنیم، مانند آنچه در مورد جهان خارج از ذهن گفته می‌شود، اما حق داریم برخی ادعاهای درجه بالاتر را باور کنیم. بنابراین شک‌گرایی دکارتی کم‌شدت‌تر است زیرا در مورد ادعاهای درجه بالاتر تکرار نمی‌شود. 

3

پورهون، فیلسوف کلاسیک یونان باستان، اولین فیلسوف شکاک و بنیانگذار پورهونیسم، ۱۶۵۵

شک‌گرایی پورهونی (یا فلسفی) به طور قابل‌توجهی قوی‌تر است زیرا به ادعاهای درجه بالاتر در مورد خود شکاکیت تکرار می‌شود. بنابراین، علاوه بر توصیه به تعلیق باور در همه ادعاهای معمولی، مانند ادعاهایی که بر اساس ادراک بیان می‌شوند، شک‌گرایی پورهونی حتی باورهایی مانند «باید باور به ادعاهای ادراکی را معلق کنیم» را نیز انکار می‌کند. یک پرسش واضح برای پورهونی‌ها این است آیا شک و تردید شدید آن‌ها باعث نقض ادعای خودشان نمی‌شود؟

استدلال‌ها برای شک‌گرایی دکارتی معمولاً از اصل بستار استفاده می‌کنند

0

پرتره رنه دکارت اثر فرانس هالز، ۱۶۴۹

بیایید فرض کنیم که می‌دانید جمعیت ایالات متحده از جمعیت آلمان بیشتر است و جمعیت آلمان از کانادا بیشتر است. آیا بر این اساس این را هم می‌دانید که جمعیت ایالات متحده از کانادا بیشتر است؟ بسیار محتمل است که شما این را هم می‌دانید و دلیلش این است که دانش به طور کاملاً معقولی، تحت دلالت‌های شناخته‌شده بسته است. این اصل بستار است: اگر من گزاره p را بشناسم و بدانم که p مستلزم گزاره r است، پس من r را هم می‌شناسم. 

این اصل به شدت قابل‌قبول است. اما نقش مهمی در استدلال‌های شک‌گرایی دکارتی ایفا می‌کند. این استدلال استاندارد را در نظر بگیرید: 

1. اگر بدانم این دست من در مقابل من است، پس می‌دانم من مغزی بدون دست نیستم که در یک خمره ماتریکس‌مانندقرار گرفته.

2. اما من نمی‌توانم مطمئن باشم که مغزی نیستم که در خمره‌ای ماتریکس‌مانند قرار گرفته.

3. بنابراین، نمی‌توانم مطمئن باشم این دست من است که در مقابل من است (نتیجۀ منطقی ۱ و ۲) 

2

مغز شامپانزه، گاتان لی، ۲۰۰۷

فرض (۱) اصل بستار را برای یک فرضیه شک‌گرایانه رایج، مشابه فرضیه روح پلید شیطانی دکارت، اعمال می‌کند. (۲) می‌گوید که ما نمی‌توانیم این فرضیه را رد کنیم. چرا نمی‌توانیم؟ بحث این است که اگر این فرضیه شک‌گرایانه درست باشد، ما قادر به دانستن آن نیستیم، چون همه شواهدی در دسترس یکسان به نظر می‌رسند: اگر ما یک مغز در خمره باشیم که اطلاعات حسی از طریق سیم‌هایی به آن می‌رسد نیز همچنان به نظرمان می‌رسد که دست داریم. نتیجه، یعنی مورد شماره (۳) شک‌گرایی دکارتی را در مورد جهان بیرون تأیید می‌کند: ما باید باور به ادعاهای ادراکی معمولی، مانند ادعاهای مربوط به دست خودمان را معلق کنیم. درس این است که یا اصل بستار نادرست است یا شک‌گرایی دکارتی درست است.

استدلال‌های شکاکیت پورهونی از تریلمای آگریپا استفاده می‌کند

1

جاده کنار جنگل تاریک، جیمز زوالدو، ۲۰۱۶

شک‌گرایی پورهونی قوی‌تر از شک‌گرایی دکارتی است، زیرا تعلیق باور به هر ادعایی را توصیه می‌کند. استدلال برای این موضع رادیکال چگونه خواهد بود؟ پاسخ، سه‌گانۀ آگریپا است. 

سه‌گانه‌ی آگریپا می‌گوید سه راه برای توجیه باور شما وجود دارد که دست خود را در مقابل خود می‌بینید: 1. شما آن را آشکارا اثبات می‌کنید (دگماتیسم). 2. شما آن را با توسل به باور دیگری توجیه می‌کنید، سپس به باوری دیگر،  و همینطور بدون پایان به باورهای بعدی می‌روید (بی‌نهایت گرایی) یا زنجیره باور شما به یک دایره ختم می‌شود (همبستگی). شک‌گرایی پورهونی معتقد است این سه گزینه جامع و ویرانگر هستند، زیرا هیچ کدام قابل‌دفاع نیستند. 

یک شکاک پورهونی معتقد است دگماتیسم (جزم‌اندیشی) غیرقابل دفاع است، چون هیچ تفاوتی با اصرار محض به درست بودن چیزی ندارد. بی‌نهایت‌گرایی غیرقابل دفاع است چون هیچ ذهن محدودی نمی‌تواند پذیرای زنجیره بی‌نهایتی از باورها باشد. منسجم‌گرایی نیز غیرقابل دفاع است چون زنجیره‌های دایره‌ایِ توجیه دقیقاً همان چیزی را فرض می‌کنند که می‌خواهید ثابت کنید: اینجاست که دست خود را پیش روی خودتان می‌بینید. 

نتیجه این است که پورهونیست‌ها بر این باورند که تنها پاسخ به شک‌گرایی، «آتاراکسی» است: یک آرامش ذهنی که آن‌ها تصور می‌کنند از تعلیق باور در همه مسائل، از جمله در خودِ شک‌گرایی، ناشی می‌شود. 

بنابراین، به طور کلی، شک‌گرایی خواه از نوع دکارتی باشد و خواه پورهونی، یک موضع فلسفی است که می‌گوید بخش زیادی از دانش( اگر نگوییم تمام آن) که ما بدیهی می‌دانیم؛ در واقع یک داستان است.

مترجم: زهرا ذوالقدر 

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید