تدارکچیان روز قیامت چه کسانی هستند؟ فلسفۀ آنها چیست؟
تدارکچیان روز قیامت هر کاری که میتوانند انجام میدهند تا برای آخرالزمان (به ظاهر) قریبالوقوع آماده شوند. اما آیا این راه درستی برای رویارویی با پایان جهان است؟
فرادید| تدارکاتچیان روز قیامت افرادی هستند که به هر نحوی خود را برای روز قیامت آماده میکنند. برخی پناهگاههای پرجزئیاتی در اعماق زمین میسازند، برخی دیگر به بیابان پناه میبرند، برخی در حال آماده شدن برای بلایای زیست محیطی هستند و برخی دیگر برای ناآرامیهای مدنی گسترده آماده میشوند.
به گزارش فرادید، وجه مشترک آنها میل به زنده ماندن از آشوب آخرالزمان است. در این مقاله، فلسفه تدارکچینی روز قیامت را بررسی میکنیم، با این استدلال که حتی اگر تدارکچیان روز قیامت درست بگویند که ما در آستانۀ آخرالزمان به معنای نابودی جهان باشیم، روشن نیست که تلاش برای زنده ماندن، پاسخ درستی باشد.
تدارکاتچیان روز قیامت چه کسانی هستند؟
تدارکچیان روز قیامت افرادی هستند که اقدامات فعالی را جهت آمادگی در برابر رویدادهای فاجعهبار، مانند بلایای طبیعی، فروپاشی اقتصادی، بیماریهای همهگیر یا دیگر سناریوهای آخرالزمانی انجام میدهند. در سالهای اخیر، این اقشار مختلف متشکل از بقاجویان و سازندگان پناهگاهها به لطف برنامههای تلویزیونی مانند Doomsday Preppers و گزارشهای تحقیقی درباره نقشههای فرار از روز قیامتِ ابرثروتمندان توسط رسانههایی مانند Vice News، The Guardian، The New Yorker به طور فزایندهای در فرهنگ عامه شناخته شدهاند.
تدارکاتچیان روز قیامت بسته به اینکه برای چه نوع رویداد آخرالزمانی آماده میشوند، در اشکال مختلف آمادهسازی شرکت میکنند. کسانی که از ناآرامیهای مدنی و فروپاشی سیستم پولی هراس دارند، به احتکار غذا، آب، الکل، مهمات و فلزات گرانبها مانند طلا و نقره تمایل دارند. برخی به دنبال ساختن سنگرهای زیرزمینی هستند تا خود را از خطرات بالای زمین ایمن کنند. برخی دیگر به طور کامل خود را از مناطق پرجمعیت دور میکنند، به روستاها نقلمکان میکنند و روی خودکفا شدن با زندگی خارج از شبکه و رشد هر چه بیشتر محصولات تمرکز میکنند.
برنامههای بقاء بسته به میزان ثروت این افراد میتواند بسیار پیچیده باشد. به عنوان مثال، بردلی گَرِت جغرافیدان در کتاب خود Bunker: Building for the End of Times از یک سیلوی موشکی بازسازیشده دوران جنگ سرد در کانزاس که حالا کندوی بقا نامیده میشود، بازدید میکند که در آن افراد ثروتمند میتوانند آپارتمانهای زیرزمینی لوکس را در یک جامعه خریداری کنند. این مرکز زندگی لوکس دارای استخرهای شنا، سوپرمارکت، اسلحهخانه (برای دفاع)، دیوارهای صخرهنوردی، اتاق بازی، پارک حیوانات خانگی، سینما، میدان تیراندازی، کتابخانه و سونا است. با در نظر گرفتن قیمت تکفروشی آنها که بین ۲ تا ۵ میلیون دلار است، زندگی لوکس پس از آخرالزمان ارزان نیست.
آنهایی که از امکانات کمتری برخوردارند باید به پناهگاههای کوچک بسنده کنند. به عنوان مثال، Vivos x Point پناهگاههای کوچک نظامی سابق را در داکوتای جنوبی به قیمت ۳۵۰۰۰ دلار میفروشد که یک پوسته بتنی دست نخورده است. برای کسانی که نمیتوانند با عجله به داکوتای جنوبی سفر کنند، پناهگاههای باغ پشتی نیز از سوی شرکتهایی مانند پناهگاه بقای اطلس در دسترس است که پناهگاهی را در ملک شما ساخته و دفن میکند.
زنده ماندن از آخرالزمان: آیا ارزشش را دارد؟
سوزان هلمز فضانورد حین تمرین بقا در سال ۱۹۹۸
صرف نظر از اینکه تدارکاتچیان روز قیامت برای چه نوع فاجعهای آماده میشوند، وجه مشترک همه آنها تمایل شدید به زنده ماندن از رویداد آخرالزمانی است. در نگاه نخست، بقا بدون شک یک هدف ارزشمند به نظر میرسد. همه ما درگیر نوعی فعالیت با هدف حفظ خود هستیم: به پزشک مراجعه میکنیم، تلاش میکنیم سالم غذا بخوریم، از فعالیتهای خطرناکی مانند چتربازی اجتناب کنیم، برای روز مبادا (یا بازنشستگی) پول پسانداز میکنیم، یک کیسه اضافی ماکارونی خشک و مقداری کنسرو در کمد نگه میداریم برای چند روزی که شاید نتوانیم به مغازه برویم. آمادهسازی روز قیامت را میتوان بسط عقلانی این میل اساسی برای زنده ماندن در نظر گرفت، هرچند که بسیار فراتر رفته است.
با این حال، میتوان استدلال کرد که تدارکچیان روز قیامت با ارزشگذاری بیش از حد روی بقا، مرتکب یک اشتباه فلسفی شدهاند. به طور کلی، زنده ماندن بهتر از زنده نماندن است. اگر عمر طولانیتر و سالمتری داشته باشیم، میتوانیم کارهای بیشتری انجام دهیم که از آنها لذت ببریم. با این حال، این لزوماً به این معنا نیست که تلاش برای زنده ماندن از وقایع آخرالزمانی همیشه یک پیگیری ارزشمند است. همه چیز به این بستگی دارد که زندگی پس از آخرالزمان چگونه خواهد بود.
به استثنای پناهگاههای افراد فوق ثروتمند، زندگی در یک پناهگاه زیرزمینی برای مدت زمان طولانی بدون تردید یک تجربه وحشتناک خواهد بود. محلههای تنگ، نداشتن کاری برای انجام دادن، سپری کردن مدت زمان طولانی با یک گروه از افراد و خوردن غذاهای کنسروی برای سالهای متمادی ایدهی جذابی نیست. شاید بتوان زنده ماند، اما به چه قیمتی؟ آیا این نوع زندگی ارزش زیستن دارد؟
شورش داخلی، مینیاپولیس ۱۹۳۴
علاوه بر این، هنگامی که این رویداد فاجعهبار تمام شود و ما در نهایت بتوانیم از پناهگاه بیرون بیاییم، به احتمال زیاد با وظیفه عظیم بازسازی جامعه روبرو خواهیم شد. بسیاری از چیزهایی که به زندگی ما ارزش میبخشند (مانند هنر، غذای خوب، تماس با انسانهای دیگر) یا از بین رفته یا به شدت کاهش یافتهاند. به قول توماس ساسز:
«بازماندگان در دنیایی تیره و تار ظاهر میشوند، در واقع با مرگ، هرج و مرج و ناامیدی مواجه میشوند. آنها خود را در جزایر بقا منزوی مییابند، با مناطق ویران شدۀ بین آنها. محروم برای مدتی نامحدود.»
این سؤال پیش میآید: زنده ماندن فقط برای مواجهه با این شرایط چه فایدهای دارد؟
یک گروه از تدارکچیان ممکن است بتوانند از برخی عناصر این استدلال مخالف فرار کنند. به نظر میرسد آنهایی که زندگی خارج از شبکهی روستایی و خودکفا را انتخاب کردهاند در مسیر درستی قرار دارند. زنده ماندن در پناهگاه به احتمال زیاد ناخوشایند است. اما زندگی در یک منطقه دورافتاده، احاطه شده توسط سبزیجات ارگانیک، حیوانات مزرعه و بیابان زیبا، ایده سرگرمکننده بسیاری از افراد است.
گفته میشود، این سبک زندگی هم هزینههایی دارد. زندگی روستایی و خارج از شبکه به طور قابل توجهی در برابر پسزمینه یک تمدن فعال آسانتر میشود. به یک اره برقی جدید و مقداری سوخت بیشتر نیاز دارید؟ به چند سیم برای گیتار خود نیاز دارید؟ در حال حاضر، این اقلام را میتوانید به راحتی خریداری کنید. مطالب خواندنی میخواهید؟ کتابخانهها و کتابفروشیها هنوز هستند، اما پس از آخرالزمان، هیچ یک از اینها در دسترس نخواهد بود.
درسی که از همه اینها میگیریم این است: اگر بقا به معنی زندگیای باشد که به سختی ارزش زندگی کردن را دارد، پس زنده ماندن از آخرالزمان هیچ فایدهای ندارد.
هزینههای تدارکات روز قیامت
نمودار سیلوی موشکیSurvival Condo
تدارکچیان روز قیامت گاهی اوقات استدلال میکنند که این آمادهسازی مانند بیمه عمر یا سلامت است. شما برای بدترین اتفاقات آماده میشوید تا بتوانید بیخیال به زندگی خود ادامه دهید، چون میدانید که اگر بدترینها اتفاق بیفتد، شما تحت پوشش هستید. مشکل این قیاس این است که به نظر میرسد آمادهسازی روز قیامت هزینههای بسیار بیشتری نسبت به خرید بیمه دارد.
تدارکات روز قیامت میتواند به یک کار دائمی تبدیل شود. خرید مواد غذایی با عمر طولانی، سازماندهی حمل و نقل، کنسرو کالاهای تازه، تقویت پناهگاه: همه اینها فعالیتهایی پرهزینه و وقتگیر هستند، مگر اینکه فوقالعاده ثروتمند باشید (در این صورت میتوانید همه اینها را برونسپاری کنید).
تدارکچیان روز قیامت در معرض خطر پرداخت بهایی سنگین در زمان حال برای شانس بقا در آینده هستند. مانند این است که بیشتر درآمد خود را صرف بیمه با هدف جلوگیری از بدتر شدن اوضاع میکنید اما درآمد کمی را برای لذت بردن از زمان حال دارید. اینجاست که دچار یک اشتباه فلسفی میشوید. درست است که آماده شدن برای آینده عاقلانه است، اما نباید رفاه زمان حال را دست کم بگیرید. از این گذشته، به هیچ وجه تضمینی وجود ندارد که کارهایی که این افراد برای زنده ماندن از آخر الزمان انجام میدهند، نتیجه دلخواه آنها را ببار بیاورد.
این ایراد، مانند مورد قبلی، زیاد در مورد آن دسته از افراد که روی زندگی روستایی، پرورش غذای خود و زندگی خارج از شبکه تمرکز میکنند، صدق نمیکند چون برخلاف آنهایی که سنگرساز هستند، فعالیتهای روزانه این افراد، معنادار و ارزشمند به نظر میرسند. مسلماً این سبک زندگی هم هزینه دارد، اما انتخاب بین دو کالای ارزشمند است: زندگی شهری و زندگی روستایی. مسلماً این مورد درباره احتکار مواد غذایی کنسروشده و صرف هزینه گزاف در پناهگاه صدق نمیکند.
پیامدهای سیاسی تدارک روز قیامت
اعتراضات موسوم به شورش انقراض، ۲۰۱۸
در این مرحله، میتوان اعتراض کرد: اگر مردم زندگیشان را برای چیزی تلف کنند که ممکن است رخ ندهد، چه؟ چه میشود اگر تدارکچیان روز قیامت بیش از حد برای بقا ارزش قائل شوند؟ بنابراین اگر با انجام این کار، سایر کارهای ارزشمند را از دست بدهند، چه؟
یک پاسخ به این پرسشها این است که آمادگی فردی برای آخرالزمان اثرات خارجی منفی ایجاد میکند. اندرو ساسز در کتاب اخیر خود «خرید راه منتهی به ایمنی» استدلال میکند که تدارکچیان روز قیامت با تمرکز انرژی خود روی به حداکثر رساندن شانس بقای فردی، دستیابی به راهحلهای جمعی برای مشکلات ما را دشوارتر میکنند. اگر کسی وقت و پول خود را صرف احتکار مواد غذایی و نقب زدن زیر زمین کند، لزوماً منابع کمتری برای اعمال فشار برای سیاستهای برابریخواهانه وجود خواهد داشت که احتمال ناآرامیهای مدنی یا شرکت در جنبشهای زیستمحیطی به عنوان راهی برای جلوگیری از فاجعه آبوهوایی را کمتر میکند.
مترجم: زهرا ذوالقدر