آیا سرمایهداری شکست خورده است؟
در دهه ۱۸۴۰ م. (۱۲۱۰ خ) هنگامی که شهرهای تازه صنعتی به نابودی کشتزارها پرداختند، سرمایهداری به طرزی فاجعهبار از خط خارج شد؛ چرا که سلامت عمومی از هم پاشید و ما سیاستهایی نداشتیم که بهعنوان مثال، منابع آب را از فاضلاب و پساب کارخانهها حفظ کند.
کد خبر :
۶۶۱۲۴
بازدید :
۲۳۴۵
گفتوگویی که پیش رو دارید گزیدهای از مصاحبه نشریه «تفکر اقتصادی» (ثوت اکونومیکز) با سه اندیشمند است درباره «سرنوشت سرمایهداری» که در شهریور ماه گذشته منتشر شد.
لارنس سامرز Lawrence H. Summers استاد دانشگاه چارلز الیوت و بیست و هفتمین رئیس دانشگاه هاروارد است. مدیریت مشاوران اقتصادی ملی دولت باراک اوباما و معاونت وزارت خزانهداری ایالات متحده دولت بیل کلینتون را نیز در کارنامه سیاسی خود دارد.
ادموند فلپس Edmund Phelps دارنده نوبل اقتصاد و مدیر «مرکز سرمایهگرایی و جامعه» دانشگاه کلمبیاست.
سر پل کالیر Sir Paul Collier استاد اقتصاد و سیاست عمومی دانشگاه آکسفورد و مدیر مرکز رشد بینالمللی است. این روزها که در فرانسه و برخی از کشورهای اروپایی اعتراضاتی شکل گرفته و برخی تحلیلگران آن را به «سیاستهای نظام سرمایهداری» نسبت میدهند، خواندن این مناظره شاید ما را به درک روشنتری از این جریان برساند.
آیا سرمایه داری اجتنابناپذیر بود؟
پل کالیر: من گمان میکنم که ما خوشبخت بودیم که سرمایهداری سریعتر از ذات خود اجتنابناپذیر شد. مفهوم «جامعه» بسیار پیش از آنکه سرمایه داری (آنطور که ما دربارهاش میاندیشیم) آغاز شود، سازماندهی شده بود. در شهرهایی در شمال انگلستان که برای نخستین بار در جهان مردم عادی توانستند از کار در کارخانهها و تجارتخانهها و مزایای مقیاس و تخصص (economies of specialisation & Economies of scale) بهرهمند شوند..
از نظر من، ماهیت سرمایه داری این است که تصمیمهای اقتصادی غیرمتمرکز میتواند در شرکتهایی گرفته شود که در بازارهای ساختیافته با یکدیگر رقابت میکنند و این در حضور انگیزههای قوی رشد و افزایش بهرهوری انجام میگیرد. این تنها نظام ماست که تاکنون به نظر میرسد در پیشبرد بهرهمندی عمومی موفق بوده است. سرمایه داری یک معجزه نیست. سامانه هدایت خودکار هم ندارد. در دورههایی از ریل خارج میشود و باید به مسیر بازگردد که در اینجا سیاست عمومی ورود میکند.
سرمایه داری چیست؟
ادموند فلپس: بهعنوان یک موضوع تاریخی مهم است که میان آنچه من «سرمایه داری تجاری» نامیدهام با آنچه که میخواهم «سرمایه داری نوین» بنامم، تمایز بگذاریم. گمان میکنم سرمایه داری تجاری از حوالی ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰ میلادی (۹۰۰ تا ۱۲۰۰ خورشیدی)، در بریتانیا، هلند، اسپانیا و برخی جاهای دیگر متداول بود؛ البته مستعمرات امریکا بخشی از آن بودند.
پس از این، به لطف برخی پیشرفتهای پیشین سیاسی و اقتصادی، در نیمه نخست سده دوازده خورشیدی، بریتانیا توانست برای پیشالگوی سرمایه داری نوین، همه آجرها را در جای خود قرار دهد که این در پایان جنگهای ناپلئونی در حدود ۱۸۱۵ م. (۱۱۹۴ خورشیدی) خورشیدی بود و به نظرم امریکا در حدود ۱۸۳۰ م. (۱۲۱۰ خ) به این فهرست پیوست.
در این داستان نباید فرانسه را از قلم بیندازیم، هر چند هرگز نمونهای به قوت بریتانیا و امریکا نبود. در دهههای ۱۸۶۰ تا ۷۰ م. (۱۲۴۰ تا ۵۰ خ)، آلمان به این گروه پیوست و همه چیز پیچیده شد.
اساساً «سرمایهداری نوین» نظامی برای نوآوریهای بومی بود، در حالی که «سرمایهداری تجاری» چندان نوآوری نداشت. از همه مهمتر شاید نوآوریهایی که در دوران تجاری رخ داد، در اساس کاربردهایی از کشفیات علمی خارج از نظام اقتصادی بود. آنچه در مورد اقتصادهای نوین برجسته بود این است که ذاتاً خلاق بودند. منظورم از خلاق آن چیزی است که شرکتکنندگان در سرمایهداری نوین، حقیقتاً، ارائه دادند. آنان محصولاتی تازه و روشهایی تازه را با بسامدی شگفتانگیز و هر روزه ارائه دادند.
این در نیمه نخست سده چهاردهم خورشیدی اتفاق افتاد و برخی از کشورها این مسیر را دوباره پیمودند. مثلاً برای ایالات متحده طی دوران میاندوجنگ بین سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۱ م. (۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ خ) زمان خارقالعادهای داشت. دوباره همین اتفاق بین سالهای ۱۷۵۵ تا ۱۹۷۵ م. (۱۳۳۴ تا ۱۳۵۴ خ) رخ داد و سپس چیزهای نگرانکننده شروع به رشد کردند.
سرمایهداری بازار آزاد، برای جامعه چه منافع قابل توجهی داشت؟
لارنس سامرز: تقریباً هیچ موتور پیشرفت انسانی به اندازه آزادی، بازار و پیشرفتهای فناورانه مؤثر نبوده است. امروزه مردم طولانیتر، ثروتمندتر، امنتر و سرشارتر از صدسال پیش، دویست سال پیش و... زندگی میکنند.
دلیل این امر پیشرفتی است که به طور غیرقابل انکاری با نظام بازارمحور آمیخته شده است. این بدان معنا نیست که بازار نیازی به تکمیل، پایش، تنظیم و انگیزش ندارد و نیز اهمیت بنیادین نهادهای غیربازار را که مهمترینشان خانواده است انکار نمیکنیم، اما بهعنوان راهی برای سازماندهی تولید و توزیع کالاها و خدمات جایگزینی واقعی برای بازار وجود ندارد.
کلیدهای پیشبرد رشد اقتصادی چیست؟
لارنس سامرز: آموزش، سلامت، نوآوری و کارآفرینی هسته اصلی پیشرفت اقتصادی هستند. دشوار است که تصور کنیم افراد بیمار پیشرفت سریعتری دارند. بدون آگاهی سخت است که در حالت پیشرفته اقتصاد جهانی امروز، تولید داشت. کشورهای موفق مانند شرکتهای موفق آنهایی هستند که ابتکار و نوآوری را تشویق میکنند.
آیا سرمایهداری شکست خورده است؟
پل کالیر: بله، سرمایهداری شکست خورده و فکر نمیکنم اختلافنظر چندانی در این مورد وجود داشته باشد. سرمایهداری اکنون شکست خورده و پیشتر نیز شکست خورده بود. در دهه ۱۸۴۰ م. (۱۲۱۰ خ) هنگامی که شهرهای تازه صنعتی به نابودی کشتزارها پرداختند، سرمایهداری به طرزی فاجعهبار از خط خارج شد؛ چرا که سلامت عمومی از هم پاشید و ما سیاستهایی نداشتیم که بهعنوان مثال، منابع آب را از فاضلاب و پساب کارخانهها حفظ کند. این تنها توسط سیاستهای عمومی بسیار فعال نجات یافت. سرمایهداری در دهه ۱۹۳۰ م. (۱۳۱۰ خ) نیز دوباره با بیکاری جمعی شکست خورد و تنها با ظهور «اقتصاد کینزی» نجات یافت.
امروز سرمایهداری به شیوهای متفاوت شکست میخورد. از دهه ۱۹۸۰ م. (۱۳۶۰ خ) شکافی تازه میان جامعه ما ایجاد شده: یک شکاف فضایی میان ابرانباشتگیهای در حال انفجار (در مورد بریتانیا، لندن) و شهرهای استانی شکستخورده (مانند شفیلد که صنعت فولاد هفتصد ساله آن تنها طی چند سال در دهه ۱۹۸۰ م. (۱۳۶۰ خ) از هم پاشید).
ما همچنین دارای شکاف طبقاتی تازهای شدهایم میان دانشآموختگان دانشگاهی که دارای مهارتهای شناختی هستند که در اقتصاد امروز یک ارزش است و کارگران یدی که مهارتهای غیرشناختی دارند و از ارزش کمتری برخوردارند. این دو شکاف، میان ماهر و غیرماهر و میان پایتخت و شهرستان، به مدت چهار دهه ناپرداخته باقی مانده و بیشتر و بیشتر مشکلساز میشود.
مشکلات کلیدی سرمایهداری نوین کدامند؟
ادموند فلپس: گمان میکنم پیشرفتهای بسیار نگرانکنندهای وجود دارد. اگر ما با جمعیتشناسی شروع کنیم، ما موج عظیم بازنشستگی را در ۱۰ سال آینده شاهد خواهیم بود. ایالات متحده بیش از پیش کشوری با جمعیت پیر خواهد بود.
این افراد در حال برنامهریزی برای بازنشستگی و مزایای پزشکی هستند. بیش از آن، آنها خدمات کارشان را از اقتصاد خارج خواهند کرد و این با موج تازهای از جوانان جایگزین نمیشود. سرمایه میرود تا خودش را با نیروی کار کمتر تطبیق دهد. از این رو، نگرانم که فعالیت سرمایهگذاری کسبوکار ۱۰ سال آینده از اکنون ضعیفتر شود؛ و ضعف فعلی پیشدرآمدی از آن است. از این رو، اوایل دهه ۲۰۲۰ م. (۱۴۰۰ خ) زمان خوبی برای سرمایهداری نخواهد بود.
مورد بعدی نوآوری است. از آغاز دهه ۱۹۷۰ م. (۱۳۵۰) افت سرعت فاحشی در بهرهوری ایجاد شد. اقتصاددانان این را میدانستند و چیزهای زیادی دربارهاش نوشتند. همچنان که اخیراً در اواخر دهه ۱۹۹۰ (۱۳۷۰) متوجه شدم که کاهش سرعت بهرهوری به افزایش بیکاری منجر شده است.
من تا آن زمان گمان میکردم که این فقط یک اقتصاد بد است و فقط برخی مردم کوتهفکر تراز فعالیت اقتصادی را از رشد خروجی تولید ناشی از فعالیت اقتصادی جدا میکنند. اما معلوم شد که مردم کف خیابان درست فکر میکردند و من در اشتباه بودم. پیوند بسیار نزدیکی میان بیکاری و رشد بهرهوری وجود دارد. در ابتدا کاهش عظیم بهرهوری در اروپا حاکی از این واقعیت بود که نرخ بیکاری آلمان از حدود ۱۳۳۹ تا ۱۹۷۳ م. (۱۳۳۹ تا ۱۳۵۲)، ۰.۸ درصد افزوده شده است؛ افزایش چشمگیر بیکاری. پس چرا بهرهوری کاهش مییابد؟ من گمان میکنم که یک سقوط اساسی در نرخ نوآوری در اقتصاد داشتهایم.
به اندازه کافی نپرداختهایم، رویابافی نکردهایم و راههای جدید برای انجام امور را تصور نکردهایم. اگر ما یک سطح به زیر این برویم و به علت آن نگاه کنیم، خواهیم دید که میزانی بزرگ از کوتاهمدتگرایی بهجان نظام افتاده است. مدیران اجرایی بهطور مرتب زندگی خود را وقف رسیدن به اهداف درآمد سه ماهه بعدی میکنند و زمان زیادی برای پرداختن به آینده میانمدت ندارند. این امر، مسائل مبهم زیادی ایجاد میکند.
سیلیکونولی را در نظر بگیرید که بسیار مشهور و تحسینبرانگیز است. چرا این بنگاههای سرمایهگذاری خطرپذیر در سراسر جهان تکثیر نشدند و رشد نکردند؟ شما تعداد بسیار بسیار اندکی بنگاه سرمایهگذاری خطرپذیر دارید که تمایل دارند در شانگهای یا دیگر مکانها کار کنند، اما شما یک انفجار در سرمایهگذاری خطرپذیر ندیدهاید.
پرسشهای نگرانکننده بسیاری درباره پویاشناسی اقتصادهای نوین مانند بریتانیا، امریکا، فرانسه و آلمان وجود دارد. ما البته انقلاب اینترنت را داشتهایم. اما این فقط بخش بسیار کوچکی از اقتصاد بود. من نگران هستم که بسیاری از این نوآوریها چندان شغلساز نباشد و آنجا که شغلی هم ایجاد میشود، این مشاغل خیلی بهتر توسط کارگران چینی انجام میشود.
مترجم: سیدامین موسویزاده
منبع: ایران
۰