( تصاویر) بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای؛ از «مرد گرگ‌نما» تا «گرگینه امریکایی در لندن»

( تصاویر) بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای؛ از «مرد گرگ‌نما» تا «گرگینه امریکایی در لندن»

بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای معمولا از تراژدی و شوربختی این هیولاها حرف می‌زنند، نه نامیرایی و زیبایی جاودانه‌اشان. برای همین، در فیلم‌ها درباره‌ی گرگینه‌ها بیشتر از مسیرهای تاریک زندگی و نفرین‌ها سردرمی‌آوریم. با اینکه نمی‌توانید به اندازه‌ی فیلم‌های خون‌آشامی، آثار خوش‌ساخت در میان فیلم‌های گرگینه‌ای پیدا کنید، اما در ادامه بهترین فیلم‌ها با محوریت این هیولاهای پشمالو را گرد آورده‌ایم که یا گرگینه‌ها در مرکزیت داستانشان قرار دارند، یا در گوشه و کنار آن‌ها پرسه می‌زنند.

کد خبر : ۲۲۷۷۸۷
بازدید : ۲۰۰

داستان انسان‌های گرگ‌نما چیز تازه‌ای نیست، بلکه به قرن‌ها پیش بازمی‌گردد؛ از اسطوره و افسانه بگیر، تا بیماری‌های روانی و بالاخره سینما. گرگینه‌ها بخش جدایی‌ناپذیری از تاریخ سینمای مدرن هستند و در کنار دراکولا، مومیایی، هیولای فرانکنشتاین و موجودی از باتلاق سیاه (Creature from the Black Lagoon) در ردیف مهم‌ترین هیولاهای فیلم‌های «یونیورسال» (The Universal Monsters)‌ قرار می‌گیرند.

اگر از طرفداران فیلم ترسناک‌های قدیمی باشید، می‌دانید که گرگینه‌ها در دنیای سینمایی یونیورسال دست کم گرفته شده‌اند. از میان تمام فیلم‌های کلاسیک هیولایی که دهه‌ی ۳۰ و ۴۰ میلادی به سینما آمدند، حتی بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای نتوانسته‌اند به اندازه‌ی یک فیلم معمولی خون‌آشامی دیده شوند. دلایل مختلفی هم دارد؛ از یک طرف، هیچوقت مثل خون‌آشام‌ها روی گرگینه‌ها سرمایه‌گذاری نشده؛ از طرف دیگر، گرگینه‌ها مثل ارواح نیستند که سروکله‌اشان همه جا پیدا شود؛ حتی مثل زامبی‌ها هم نیستند که مثل قارچ هرجایی سبز می‌شوند و حسابی در فرهنگ عامه جا خوش کرده‌اند.

با اینکه در سال ۱۹۴۱ با فیلم کلاسیک جرج وگنر، «مرد گرگ‌نما» (The Wolf Man)، بالاخره این هیولا هم توانست طرفدارانی پیدا کند، اما حتی برای این فیلم هم یک دنباله‌ی مستقیم ساخته نشد؛ بلکه گرگینه‌ی «مرد گرگ‌نما» در فیلم‌های آینده‌ی یونیورسال در کنار هیولاهای دیگر قرار گرفت؛ مثل «فرانکنشتاین با مرد گرگ‌نما ملاقات می‌کند» (Frankenstein Meets the Wolf Man) یا «ابوت و کاستلو با فرانکنشتاین ملاقات می‌کنند» (Abbott and Costello Meet Frankenstein). انگار گرگینه‌ها آنقدر در چشم عموم مخاطبان جذابیت نداشتند که استودیوها بخواهند یک فرنچایز کامل را به آن‌ها اختصاص دهند؛ درحالی که فیلم‌های گرگینه‌ای پتانسیل آن را دارند که در میان بهترین فیلم‌های ترسناک تمام ادوار جا داشته باشند.

البته فقط بحث جذابیت یا پتانسیل گرگینه‌ها نیست؛ کمیاب بودن فیلم‌های گرگینه‌ای به ظاهر این موجودات نیز بازمی‌گردد که نیازمند گریم یا جلوه‌های ویژه‌ی زمان‌بری هستند. مشخصا هزینه‌ی بیشتری هم می‌برد که بخواهید یک گرگینه‌ی تمام‌عیار بسازید؛ درحالی که می‌توانید پوست یکی را سفید کرده و دندان‌های تیز به نیش‌هایش بچسبانید و به همین راحتی خون‌آشام شما آماده است!

هرچه ساخت ظاهر گرگینه زمان و هزینه‌ی بیشتری می‌طلبد، به همان مراتب هم مردم قضاوت سخت‌تری نسبت به آن‌ها دارند. همه‌ی این‌ها دست به دست هم داده تا تعداد فیلم‌های گرگینه‌ای در مقایسه با فیلم‌های زامبی‌محور یا فیلم‌های خون‌آشامی به‌شدت پایین بیاید.

با این حال، تلاش‌هایی به تازگی برای بازگرداندن این هیولای کلاسیک به عالم سینما شده. تازه‌ترین آن فیلمی است ساخته‌ی لی ونل (کارگردان «مرد نامرئی») و محصول همین ۲۰۲۵ که به سادگی مثل فیلم ۱۹۴۱ «مرد گرگ‌نما» نام دارد. با اینکه «مرد گرگ‌نما» انتظارات از فیلم‌های گرگینه‌ای را برآورده نمی‌کند، اما خبر ساخت یک فیلم گرگینه‌ای (Werwulf) به کارگردانی رابرت اگرز، که امروزه به خاطر فیلم ترسناک تازه‌اش «نوسفراتو» (Nosferatu) سر زبان‌هاست، دوباره امیدها به قوت گرفتن جریان فیلم‌های گرگینه‌ای را بالا برده است.

با اینکه بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای باز هم به اندازه‌ی فیلم‌های خون‌آشامی طرفدار ندارند، اما فیلم‌های جذاب زیادی در میان آن‌ها پیدا می‌شود که داستان‌هایشان هر طیفی را دربرمی‌گیرد؛ از داستان‌های ترسناک و غم‌انگیز،‌ تا فیلم‌های کمدی و خنده‌دار، فیلم‌های انسان‌های گرگ‌نما هر چه بخواهید در خود دارند. البته با توجه به ماهیت حیوانی و خطرناک گرگینه‌ها، داستان‌های عاشقانه آنقدر در میان فیلم‌های گرگینه‌های پیدا نمی‌شوند؛ حداقل در مقایسه با فیلم‌های خون‌آشامی کمتر می‌توانید فیلم‌هایی را پیدا کنید که در آن داستان گرگینه جنبه‌ی رمانتیک دارد.

بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای معمولا از تراژدی و شوربختی این هیولاها حرف می‌زنند، نه نامیرایی و زیبایی جاودانه‌اشان. برای همین، در فیلم‌ها درباره‌ی گرگینه‌ها بیشتر از مسیرهای تاریک زندگی و نفرین‌ها سردرمی‌آوریم. با اینکه نمی‌توانید به اندازه‌ی فیلم‌های خون‌آشامی، آثار خوش‌ساخت در میان فیلم‌های گرگینه‌ای پیدا کنید، اما در ادامه بهترین فیلم‌ها با محوریت این هیولاهای پشمالو را گرد آورده‌ایم که یا گرگینه‌ها در مرکزیت داستانشان قرار دارند، یا در گوشه و کنار آن‌ها پرسه می‌زنند.

۲۰. سیلور بولت (Silver Bullet)

سیلور بولت

  • سال اکران: ۱۹۸۵
  • کارگردان: دن آتاس
  • بازیگران: گری بیوسی، کوری هایم، اورت مک‌گیل، مگان فالوز
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۱ از ۱۰۰

همه‌ی اقتباس‌های سینمایی از آثار استیون کینگ یک عنصر مشابه در بطن خود دارند؛ عنصری که به تمام این فیلم‌ها قوام می‌دهد: نوستالژی. فیلم‌های اسلشر در دهه‌ی هشتاد در اوج خود بودند؛ «سیلور بولت» هم مثل پارودی از یکی از همان فیلم‌های اسلشر به‌یادماندنی از آن سال‌ها می‌ماند. ولی نقش اصلی متفاوتی مثل کوری دارد که هیچ چیز جلودار گلوله نقره‌ای او نیست. با اینکه جلوه‌های ویژه‌ی فیلم آنقدر چنگی به دل نمی‌زند و حتی گرگینه‌ی ماجرا بیشتر شبیه خرس است، اما در هیچ فیلم دیگری نمی‌توانید نوجوانی را پیدا کنید که چشم گرگینه‌ها را از حدقه درمی‌آورد.

«سیلور بولت» براساس رمان ۱۹۸۳ از استیون کینگ، یعنی «چرخه گرگینه» (Cycle of the Werewolf) است و به یک «کنار من بمان» (Stand By Me) با المان‌های دوران بلوغ می‌ماند؛ با این تفاوت که گرگینه‌ها در آن نقش پررنگی دارند. داستان در شهری آرام و عجیب به نام تارکرز میل می‌گذرد که در آن قتل‌های مرموزی اتفاق می‌افتد؛‌ قتل‌هایی که هیچکس توضیحی برایشان ندارد. مردم تصمیم می‌گیرند خودشان سراغ شکار قاتل بروند؛ اما بسیاری از کسانی که داوطلب می‌شوند، می‌میرند. در نهایت یک پسر جوان ویلچری به نام کوری هایم و خواهر بزرگترش و گری دائم‌الخمر مجبور می‌شوند از خانه‌ی خود در برابر یک گرگینه‌ی شرور مراقبت کنند.

۱۹. گرگینه نوجوان (Teen Wolf)

گرگینه نوجوان

  • سال اکران: ۱۹۸۵
  • کارگردان: رود دنیل
  • بازیگران: مایکل جی. فاکس، مارک آرنولد، لوری گریفین، جیمز همپتون
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۶ از ۱۰۰

امروز وقتی از «گرگینه نوجوان» حرف می‌زنیم، ذهن به سرعت به سمت سریال موفق شبکه‌ی MTV می‌رود؛ شاید یادتان نیاید، اما پیش از آنکه «گرگینه نوجوان» به خاطر این سریال شناخته شود، یک فیلم کمدی موفق از دهه‌ی هشتاد به همین نام داشتیم که مایکل جی. فاکس نقش اصلی آن بود. این فیلم دنباله‌ای هم دارد که بازیگر اصلی‌اش جیسون بیتمن است. با اینکه «گرگینه نوجوان» پیش از «بازگشت به آینده» (Back to the Future) فیلمبرداری شده بود، اما شرکتی که انتشار فیلم را برعهده داشت، با تیزهوشی پخش آن را به تأخیر انداخت. تأخیری که کاملا به سود «گرگینه نوجوان» تمام شد و به خاطر شهرت فاکس پس از «بازگشت به آینده»، همه مشتاق بودند که او را در فیلم تازه‌ی هیولایی‌اش ببینند؛ به‌طوری که تا یک ماه پس از پخش «گرگینه نوجوان» این فیلم درست پشت سر «بازگشت به آینده» در رتبه‌ی دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های امریکا بود.

«گرگینه نوجوان» داستان یک دانش‌آموز دبیرستانی به نام اسکات را دنبال می‌کند که وقتی می‌فهمد یک گرگینه است، زندگی‌اش از این رو به آن رو می‌شود. همانطور که پدر اسکات به او توضیح می‌دهد، گرگینه بودن در خانواده‌ی آن‌ها ارثی است. البته خلاف معمول فیلم‌های گرگینه‌ای، اسکات به خاطر وجه حیوانی خود تراما نمی‌گیرد و پیراهن نمی‌درد؛ بلکه مهارت‌های ورزشی فوق‌العاده پیدا می‌کند و آخرسر، به بهترین و محبوب‌ترین دانش‌آموز مدرسه‌اش تبدیل می‌شود. در «گرگینه نوجوان» از حملات خونین گرگینه‌ها هم خبری نیست.

۱۸. ون هلسینگ (Van Helsing)

ون هلسینگ، از بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای

  • سال اکران: ۲۰۰۴
  • کارگردان: استیون سامرز
  • بازیگران: هیو جکمن، کیت بکینسیل، ریچارد راکسبرا، دیوید ونهام، ویل کمپ
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۴ از ۱۰۰

استیون سامرز دست‌تنها یکی از بهترین فرنچایزهای هیولاهای یونیورسال یعنی «مومیایی» را زنده کرد. با اینکه تلاش او برای احیای دراکولا در فیلم «ون هلسینگ» موفقیت آمیز نبود، اما این فیلم خون‌آشامی یکی از بهترین طراحی‌های ظاهری گرگینه‌ها را دارد. همانطور که از نام فیلم برمی‌آید، نقش اصلی داستان خود ون هلسینگ است؛ اما به جز این شباهت زیادی بین این نسخه از ون هلسینگ و نسخه‌های دیگر دکتر پیدا نخواهید کرد. در «ون هلسینگ» نقش شکارچی هیولا را هیو جکمن بازی می‌کند که از سوی یک سازمان مخفی در واتیکان به ترانسیلوانیای قرن نوزدهمی فرستاده می‌شود و در آنجا با کمک آنا ولریوس (کیت بکینسل) به یک نبرد همه‌جانبه علیه کنت خون‌آشام و همراهان شرورتر از خودش می‌رود. در ادامه‌ی داستان به جز کنت دراکولا، سروکله‌ی مرد گرگ‌نما هم پیدا می‌شود.

با اینکه «ون هلسینگ» یک فیلم گرگینه‌ای تمام و کمال به حساب نمی‌آید، اما اگر می‌خواهید یک فیلم هیجان‌انگیز هیولایی ببینید که هرازچندگاهی گرگینه‌ای در آن پرسه می‌زند، فیلم سامرز بهترین گزینه است. با اکشن بی‌امان و استایل گوتیک و داستانی دراماتیک، «ون هلسینگ» یکی از جذاب‌ترین فیلم‌های این فهرست از نظر بصری است. البته جلوه‌های ویژه‌ی آن می‌توانست بهتر باشد؛ همانطور که دیالوگ‌هایش جای بازنگری زیادی داشتند. اما حتی دیالوگ و CGI بد هم نمی‌تواند مانع جذابیت‌های خدادادی هیو جکمن و کیت بکینسل شود.

۱۷. خوراکی بده یا گولت می زنم (Trick ‘r Treat)

فیلم خوراکی بده یا گولت می‌زنم

  • سال اکران: ۲۰۰۷
  • کارگردان: مایکل دوورتی
  • بازیگران: دیلن بیکر، راشل آیتس، آنا پاکوین، برایان کاکس
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۲ از ۱۰۰

«خوراکی بده یا گولت می‌زنم» نمونه‌ی عالی یک فیلم مخصوص هالووین است که آنقدر دیده نشده. پخش این فیلم هم مثل «گرگینه نوجوان» تأخیر زیادی خورد، اما مثل آن خوش‌شانس نبود و بعد از دو سال تأخیر، فیلم مستقیم به پخش خانگی رفت و همین شد که عده‌ی زیادی آن را ندیدند.

این فیلم ترسناک و کمدی، چهار داستان جداگانه را دنبال می‌کند که همه با مرکزیت یک شهر اتفاق می‌افتند. دیلن بیکر در یکی از داستان‌ها معلم مرموزی است که سراغ قتل بچه‌های غرغرو می‌رود؛ شخصیت آنا پاکوین لوری نام دارد که برای یک مهمانی هالووین آماده می‌شود، یک همسایه‌ی پرهیاهو ولی پررمز و راز هم داریم به نام آقای کریگ که برایان کاکس نقش او را بازی می‌کند.

هر داستان در «خوراکی بده یا گولت می‌زنم» نقش مهمی دارد و به تناسب آن، هر شخصیت تکمیل‌کننده‌ی دیگری است. اما مهم‌تر از این‌ها، جزئیاتی است که فیلم مایکل دوورتی را از دیگر فیلم‌های ترسناک هالووین متمایز می‌کند؛ از موسیقی دلهره‌آور آن گرفته تا طراحی لباس‌های چشمگیر و پرجزئیات، همه جوی ترسناک و پرتنش، اما مفرح ساخته‌اند؛ به طوری که هیچ لحظه‌ای در طول فیلم احساس نمی‌کنید حوصله‌اتان سر رفته است. دوورتی هم خوب می‌داند که چطور با بینندگان و انتظارات آن‌ها بازی کند و چندین غافلگیری بزرگ در فیلم گذاشته که جو ترسناک و بامزه‌ی فیلم تا حدود زیادی به آن‌ها وابسته است. گرگینه‌ها تنها در یک بخش از داستان «خوراکی بده یا گولت بزنم» حضور دارند؛ برای همین نمی‌توانیم رتبه‌ی بالاتری به آن بدهیم؛ اما این فیلم ۲۰۰۷ یکی از بهترین فیلم‌های ترسناک هالووین است که استحقاقش را دارد که عده‌ی بیشتری آن را ببینند.

۱۶. مرد گرگ‌نما (Wolf Man)

مرد گرگ‌نما

  • سال اکران: ۲۰۲۵
  • کارگردان: لی ونل
  • بازیگران: کریستوفر ابوت، جولیا گارنر، سم یگر، ماتیلدا فیرث، بندیکت هاردی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۱ از ۱۰۰

هیولاهای یونیورسال از اوایل قرن بیستم سینما را تسخیر کرده‌اند و از آن موقع تاکنون، بارها در قالب بازسازی، دنباله و بازراه‌اندازی‌های مختلف بازگشته‌اند. یکی از آن بازراه‌اندازی‌ها، فیلم ۲۰۱۷ تام کروز، «مومیایی» (The Mummy) بود که چنگی به دل نمی‌زند. اما فیلم «مرد نامرئی» ساخته‌ی لی ونل توانست دوباره ما را به بازگشت هیولاها امیدوار کند. «مرد گرگ‌نما» تازه‌ترین فیلم لی ونل است که تمام جنبه‌های ماورای طبیعی داستان گرگینه‌ها را کنار گذاشته و رویکردی واقع‌گرایانه به داستان این هیولاها ارائه می‌دهد. در «مرد گرگ‌نما» دگردیسی مرد به گرگینه به شکلی از بیماری تبدیل شده که به‌خاطرش فرد توانایی تکلم و کنترل بدن خود را از دست می‌دهد و حتی نمی‌تواند اطرافیانش را درک کند.

فیلم ونل زرق و برق چندانی ندارد و تنها به خاطر دو بازیگر محوری آن می‌درخشد؛ کریستوفر ابوت و جولیا گارنر که به همین تازگی در یک فیلم ترسناک دیگر، یعنی فیلم «آپارتمان ۷A» حضور داشت که پیش‌درآمدی بر فیلم ترسناک کلاسیک «بچه رزمری» به حساب می‌آید. با اینکه «مرد گرگ‌نما» با رویکرد استعاری خود به گرگینه‌ها، می‌خواهد توجه بیننده را به لایه‌های زیرین روابط انسانی سوق دهد، اما در نهایت آن ویژگی اصلی فیلم‌های گرگینه‌ای را از دست داده و ظاهر هیولا هم آنچه را که از گرگینه‌ها توقع داریم،  برآورده نمی‌کند و آخرسر، ردی از خود در ذهن بیننده به جا نمی‌گذارد.

۱۵. نفرین گرگینه (The Curse Of The Werewolf)

نفرین گرگینه

  • سال اکران: ۱۹۶۱
  • کارگردان: ترنس فیشر
  • بازیگران: کلیفرد اوانز، اولیور رید، کاترین فلر، آنتونی داوسن، مایکل ریپر
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۰ از ۱۰۰

مثل یونیورسال، «همر فیلمز» (Hammer Films) هم دست خود را در ساخت فیلم با محوریت هیولاهای کلاسیک امتحان کرد و از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۷۴، چهار فیلم مومیایی، هفت فیلم فرانکنشتاین، دو فیلم جکیل و هاید و هفده فیلم خون‌آشامی ساخت که از میان آن‌ها ۹تا فقط به دراکولا می‌پرداختند. اما فکر می‌کنید از بین همه‌ی عناوین آن سال‌های همر فیلمز، چندتایشان فیلم‌های گرگینه‌ای بودند؟ فقط یکی! درحالی که گرگینه‌ها، با جهان‌سازی حول آن‌ها، می‌توانستند به بهترین پروتاگونیست فیلم‌های ترسناک کابوس‌وار همر فیلمز تبدیل شوند.

«نفرین گرگینه» تک‌فیلم این استودیو است که مبتنی بر رمان «گرگینه‌ی پاریس» (The Werewolf of Paris) ساخته شده، اما در اسپانیا اتفاق می‌افتد و انگار در بطن خود سه داستان مختلف را دنبال می‌کند؛ رویکردی که احتمالا برای نزدیک‌تر کردن داستان به ساختار افسانه‌ها و فولکور حول این هیولاها انتخاب شده. به هر حال، فیلم مدت زیادی را تلف می‌کند و فقط دور خودش می‌چرخد، اما حداقل ظاهر گرگینه‌ی آن به چیزی مثل «مرد گرگ‌نما» لی ونل می‌چربد.

داستان فیلم، حتی با مقیاس فیلم‌های اولیه‌ی همر هم به شدت تلخ است؛ ماجرا با مارکس سینیسترو آغاز می‌شود که یک گدای شوربخت را، که به هوای غذا سراغش آمده بود، زندانی کرده و سپس او را از یاد می‌برد. بیش از ده سال بعد، یک دختر ناشنوا، که به خواسته‌های سینیسترو تن نمی‌دهد، به همین زندان انداخته می‌شود و گدا که اکنون کاملا دیوانه شده به او تجاوز می‌کند. دخترک پسری به دنیا می‌آورد که به مرور نشانه‌های گرگینه بودن در او آشکار می‌شود.

۱۴. مرد گرگ‌نما (The Wolfman)

مرد گرگ‌نما

  • سال اکران: ۲۰۱۰
  • کارگردان: جو جانستون
  • بازیگران: بنیسیو دل تورو، آنتونی هاپکینز، امیلی بلانت، هوگو ویوینگ
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۲ از ۱۰۰

فیلم‌های «گرگ و میش» (Twilight) اگر یک دستاورد داشتند، این بود که گرگینه‌ها را به حد دشمنان خون‌آشام‌ها تقلیل دادند؛ انگار که این هیولاها نمی‌توانند بدون خون‌آشام‌ها داستان جذاب خودشان را داشته باشند. این در حالی است که گرگینه‌ها همیشه نمایانگر دوگانگی ذهن انسان بوده‌اند؛ نفرینی ترسناک و هیولایی که مثل دروازه‌ای به طبیعت تاریک انسانی می‌ماند. اما به لطف داستان‌هایی مثل «گرگ و میش»، فیلم‌های گرگینه‌ای امروزی دیگر با مضامین یا احساساتی که فیلم اصلی «مرد گرگ‌نما» در ۱۹۴۱ به تصویر کشید، سنخیتی ندارند. البته از فیلم «مرد گرگ‌نما» ۱۹۴۱ تاکنون شاهد تلاش‌های متعددی برای برگرداندن گرگینه‌ها به سینما بوده‌ایم که فیلم ۲۰۲۵ لی ونل یکی از تازه‌ترین نمونه‌های آن است، اما به مسیر متفاوت خودش می‌رود.

«مرد گرگ‌نما» ۲۰۱۰ با بازی بنیسیو دل تورو و آنتونی هاپکینز اما بازسازی مستقیم فیلم ۱۹۴۱ به حساب می‌آید و گرگینه را در مرکزیت داستان قرار می‌دهد؛ داستانی که در پس‌زمینه‌ی لندن ویکتوریایی اتفاق می‌افتد. بن، پسر سر جان تالبوت (آنتونی هاپکینز) ناپدید شده. پسر دیگر او که بازیگری در لندن است، یعنی لارنس تالبوت (بنیسیو دل تورو)، نامه‌ای از نامزد بن، گوئن (امیلی بلانت)، دریافت می‌کند تا برای پیدا کردن برادرش بازگردد. وقتی لارنس به ملک پدری می‌رسد، با جسد مثله‌شده‌ی بن مواجه می‌شود که مردم معتقدند یک جانور هولناک مسبب آن بوده است.

با اینکه داستان فیلم کمی می‌لنگد، اما نام‌هایی چون دل تورو، هاپکینز و بلانت در یک فیلم گرگینه‌ای، از «مرد گرگ‌نما» اثری ساخته که نمی‌خواهید از دست بدهید. اما اگر به نظرتان تمام این نام‌ها هم برای دیدن «مرد گرگ‌نما» کفایت نمی‌کند، از گرگینه‌ی ساخته‌ی ریک بیکر نمی‌توان گذشت که طراحی ظاهری عالی دارد. بیکر یکی از مهم‌ترین طراحان گریم و چهره‌پردازان تمام ادوار هالیوود به حساب می‌آید و سابقه‌ی بلندوبالای او در عالم چهره‌پردازی گرگینه‌ها، بهترین بهانه برای دیدن «مرد گرگ‌نما» ۲۰۱۰ است.

 

۱۳. گرگینه لندن (Werewolf of London)

گرگینه لندن، از بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای

  • سال اکران: ۱۹۳۵
  • کارگردان: استوارت واکر
  • بازیگران: هنری هال، وارنر اولند، لستر متیوز، ولری هابسن
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۹ از ۱۰۰

پیش از اینکه فیلم کلاسیک «مرد گرگ‌نما» در ۱۹۴۱ اکران شود، «گرگینه لندن» اولین و قدیمی‌ترین فیلم گرگینه‌ای به حساب می‌آید که حتی طرفداران سینه‌چاک فیلم‌های این هیولا هم خیلی سراغش نمی‌روند. قبل از «گرگینه لندن» فقط یک فیلم صامت کوتاه ۱۸ دقیقه‌ای به نام «گرگینه» داریم که به سال ۱۹۱۳ بازمی‌گردد. از قدمت فیلم گذشته، حتی طراحی ظاهر گرگینه هم کار خود جک پیرس است؛ استاد چهره‌پردازی که شش سال بعد روی گریم گرگینه‌ی فیلم ۱۹۴۱ کار کرد.

داستان «گرگینه در لندن» با یک گیاه‌شناس بریتانیایی به نام ویلفرد گلندن آغاز می‌شود که در تبت در جستجوی یک نوع گیاه کمیاب است؛ در این میان یک گرگینه او را گاز می‌گیرد. او به لندن بازمی‌گردد و این خوی حیوانی هر ماه کامل او را رها نمی‌کند. به جز نفرین شخصی ویلفرد، یک گرگینه در تعقیب اوست و اتفاقا در جستجوی همان گیاه نادر است تا بلکه بتواند با کمک آن، دارویی برای مرض گرگی خود پیدا کند.

به جز گریم پیرس، که برای فیلم «مرد گرگ‌نما» به‌شدت آن را بهبود داد، چیز دیگری، چه از نظر داستانی و چه جهان‌شناسی گرگینه‌ای از «گرگینه لندن» به فیلم‌های گرگینه‌ای پس از او به ارث نرسیده است. بهترین بخش فیلم را می‌توان اجرای هنری هال دانست که گلندن را در قالب یک مرد کاملا ناخوشایند بازی می‌کند. هال خودش آشکارا از این نقش و فیلم متنفر بود؛ اما این نفرت در اجرای او به نقطه قوتی تبدیل شده که شخصیت گرگینه را از تمام قهرمانان ترسناک فیلم‌های یونیورسال چندلایه‌تر جلوه می‌دهد؛ شخصیتی که سال‌ها پس از ۱۹۳۵ همچنان غم‌انگیز و هولناک است. با اینکه داستان «گرگینه لندن» آنقدر در ذهن ماندگار نمی‌شود، اما تصویر یک گرگینه‌ی متشخص و خوش‌تیپ چیزی است که هرگز فراموش نخواهید کرد.

۱۲. مراحل پایانی (Late Phases)

مراحل پایانی، از بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای

  • سال اکران: ۲۰۱۴
  • کارگردان: آدریان گارسیا بویانو
  • بازیگران: نیکی دامیچی، ایتن امبری، لنس گست
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۰ از ۱۰۰

«مراحل پایانی» یکی از فیلم‌های درخشان گرگینه‌ای است که با بازی نیک دامیچی به مراتب بهتر هم شده است. دامیچی در این فیلم در نقش یک کهنه‌سرباز نابینای جنگ ویتنام با مردم یک شهر به‌ظاهر آرام هم‌نشین می‌شود؛ بی‌خبر از آنکه در جامعه‌ی کوچک آن‌ها، گرگینه‌ای می‌پلکد که هر سی روز یکبار با پدیدار شدن ماه کامل، از لانه‌اش بیرون می‌آید. داستان به آرامی آشکار می‌شود، پس از یک شروع طوفانی، می‌فهمیم که چالش‌هایی در رابطه‌ی قهرمان و پسرش وجود دارد، نابینا بودن او هم مزید بر علت و در این میان، جستجو برای هویت گرگینه پرقدرت ادامه دارد.

«مراحل پایانی» از بزرگترین نقاط داستانی و شخصیت‌پردازی‌ها، تا کوچک‌ترین جزئیات مثل طراحی جلوه‌های صوتی، همه را با ظرافت و دقت فوق‌العاده انجام داده، دیالوگ‌ها و نقش‌های فرعی هم همه خوب از آب درآمده‌اند. صحنه‌ی دگردیسی گرگینه در «مراحل پایانی» نیز، با اینکه به حدواندازه‌های «گرگینه امریکایی در لندن» (American Werewolf in London) نمی‌رسد، اما تضمین می‌کنیم که یکی از بهترین نمونه‌های مدرنی است که تاکنون دیده‌اید. البته ظاهر این گرگینه‌ها به اندازه‌ی فیلمی مثل «سربازان سگی» (Dog Soldiers) دل شما را آشوب نمی‌کند و گاهی حتی مسخره است، اما وقتی کیفیت تولیدی بالای فیلم را می‌گذارید کنار داستان و درام آن، یکی از بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای سال‌های اخیر را تحویل می‌گیرید.

۱۱. ولفن (Wolfen)

ولفن، از بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای

  • سال اکران: ۱۹۸۱
  • کارگردان: مایکل ودلی
  • بازیگران: آلبرت فینی، دایان ونورا، ادوارد جیمز اولموس، گرگوری هاینز
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰

«ولفن» فیلم عجیبی است؛ انگار که خود استودیو هم توقع نداشته نتیجه‌ی نهایی چنین چیزی از آب دربیاید. مخصوصا وقتی به تبلیغاتی که برای فیلم شد نگاهی بیندازید می‌بینید که هیچ مناسبتی با آنچه در فیلم می‌بینید ندارند. استودیو با «ولفن» مثل یک فیلم اسلشر ترسناک رفتار کرد، اما در واقعیت، «ولفن» یک فیلم رویاگونه با جو غم‌انگیز به‌خصوصی است که داستانش آن را عجیب‌تر هم جلوه می‌دهد. در «ولفن» با موجوداتی سروکار داریم که اساسا گرگینه خوانده نمی‌شوند، اما موجوداتی شکارچی هستند با آگاهی فراتر از معمول که پیوندی با بومیان امریکا دارند. اینکه داستان، مثل اغلب فیلم‌های گرگینه‌ای دیگر، در روستا یا جنگل اتفاق نمی‌افتد فیلم را عجیب‌تر هم کرده است. «ولفن» در شهر نیویورک می‌گذرد و داستان پلیسی را نشان می‌دهد که روی پرونده‌ی قتل‌های مرموزی کار می‌کند؛ قتل‌هایی که احتمال می‌دهد به گرگ‌ها ارتباط دارند؛ اما خبر ندارد که قضیه به این سادگی‌ها نیست.

«ولفن» گاهی ترسناک است، گاهی می‌خواهد به بیننده پند و نصیحت بدهد. از سبک فیلمبرداری ویژه‌ای هم برایش استفاده شده که در سال ۱۹۸۷ به خاطر فیلم «غارتگر» (Predator) توجهات را به خود جلب کرد. «ولفن» با این نوع از فیلمبرداری می‌خواهد نشان دهد چگونه حس بویایی گرگ با سیگنال‌های بصری او ترکیب می‌شوند. سال ۱۹۸۱ فیلم‌های گرگینه‌ای کم ندارد و با اینکه «ولفن» بهترین آن‌ها نیست، اما یکی از خاص‌ترین آن‌هاست.

۱۰. گرگ (Wolf)

گرگ، از بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای

 
  • سال اکران: ۱۹۹۴
  • کارگردان: مایک نیکولز
  • بازیگران: جک نیکلسن، میشل فایفر، جیمز اسپیدر، کریستوفر پلامر
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۶ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۲ از ۱۰۰

«گرگ» یکی از آن فیلم‌های ترسناک و عجیب دهه‌نودی است مثل «مصاحبه با خون‌آشام» (Interview with the Vampire)، «سکوت بره‌ها» (The Silence of the Lambs) و «میزری» (Misery) که پر شده از بازیگران درجه یک هالیوودی. اما به جز ژانر ترسناک و یک گروه پرستاره از بازیگران، «گرگ» هیچ وجه قرابتی با فیلم‌های مذکور ندارد که داستان بی‌دروپیکرش را نه جک نیکلسن و نه هیچکس دیگر نمی‌تواند نجات دهد.

فیلم داستان ویل رندال را دنبال می‌کند، یک ویراستار که وقتی به ورمونت سفر کرده، گرگی او را گاز می‌گیرد. او روزها با چنگ و دندان برای نگه داشتن شغل خود می‌جنگد؛ اما شب‌ها به آرامی تسلیم روی کامل ماه می‌شود و خوی گرگینه‌اش او را در بر می‌گیرد.

به جز ماجرای دگردیسی شخصیت نیکلسن، «گرگ» یک خط داستانی درام عاشقانه دارد که بین نیکلسن و فایفر اتفاق می‌افتد؛ همزمان، می‌خواهد از گرگینه‌ها به عنوان استعاره‌ای استفاده کند که رقابت شغلی شدید بین نقش اصلی داستان با کاراکتر جیمز اسپیدر را نشان می‌دهد. «گرگ» اما موفق نشده هیچکدام از این خطوط داستانی را به درستی پیش ببرد و حتی موسیقی انیو موریکونه هم این دست‌اندازها را منعکس کرده است. با این حال، نمی‌توان چنین عنوان گرگینه‌ای را نادیده گرفت که بهترین بازیگران فیلم‌های هالیوودی در آن حضور دارند. دیدن جک نیکلسن در قالب هیولا هم (که البته بیشتر به ولورین شبیه است تا گرگ) لطف خودش را دارد که اگر طرفدار فیلم‌های گرگینه‌ای هستید، نمی‌توانید آن را از دست بدهید.

 

۹. جینجر اسنپز ۲: رهاشده (Ginger Snaps 2: Unleashed)

جینجر اسنپز ۲

  • سال اکران: ۱۹۹۴
  • کارگردان: برت سالیوانز
  • بازیگران: امیلی پرکینز، اریک جانسن، جانت کیدر، کاترین ایزابل
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰

«جینجر اسنپز» فرنچایز گرگینه‌ای است که بی‌سروصدا پیدایش شد و دوتا از بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای تمام ادوار را به طرفداران فیلم‌های هیولایی هدیه داد. فیلم اول سال ۲۰۰۰ میلادی آمد با بازی امیلی پرکینز و کاترین ایزابل در نقش خواهران فیتزجرالد، بریجیت و جینجر. روزی جانوری وحشی جینجر را گاز می‌گیرد و او به مرور به گرگینه تبدیل می‌شود. «جینجر اسنپز» بین مخاطبان فیلم‌های ترسناک به‌سرعت طرفدار پیدا کرد. پس از محبوبیت فیلم اول بین بینندگان، فیلم دوم و سوم پشت سرهم فیلمبرداری و پخش شدند. با اینکه فیلم دوم انتشار گسترده‌تری داشت، اما در گیشه نفروخت و در نتیجه، فیلم سوم مستقیم به پخش خانگی رفت.

داستان فیلم مدتی پس از «جینجر اسنپز» اتفاق می‌افتد که در آن بریجیت با گرگینه‌ی درون خود درگیری دارد. او می‌فهمد که با تزریق یک سم، می‌تواند بدنش را در حالت انسانی‌اش حفظ کند. اما بریجیت را به زور به یک مرکز سم‌زدایی (ترک اعتیاد) می‌فرستند. بریجیت که از تزریق این سم منع شده، کم‌کم اختیار خود را از دست داده و وجه گرگینه‌اش شروع به غلبه به بریجیت می‌کند.

«جینجر اسنپز ۲» دنباله‌ی خوش‌ساختی است که به خوبی جو ترسناک فیلم اول را حفظ کرده، بدون آنکه بخواهد با فرمول‌های تکراری و کلیشه‌ای فیلم‌های گرگینه‌ای به داستان آب بندد. البته «جینجر اسنپز ۲» به اندازه‌ی فیلم اول استعاری یا سمبولیک نیست؛ اما همچنان یک فیلم استخوان‌دار گرگینه‌ای است که داستان خود را بر پایه‌های مستحکم فیلم اول بنا می‌کند. مثل فیلم اول که تا حدود زیادی به کاراکتر جینجر وابسته است، در فیلم دوم این شخصیت بریجیت است که بار فیلم را بر دوش می‌کشد. این فیلم در کنار اولین «جینجر اسنپز»، دیگر به فیلم‌های کلاسیک کالت تبدیل شده‌اند. اگر می‌خواهید سری به این فرنچایز بزنید، پیشنهاد می‌کنیم که حتما به ترتیب آن‌ها را ببینید.

۸. گرگ اسنو هالو (The Wolf of Snow Hollow)

گرگ اسنوهالو

  • سال اکران: ۲۰۲۰
  • کارگردان: جیم کامینگز
  • بازیگران: جیم کامینگز، کلویی ایست، ریکی لیندهوم، رابرت فورستر
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰

«گرگ اسنوهالو» همزمان که یک فیلم رمزآلود جنایی است، برای خودش یک‌پا سیتکام هم به حساب می‌آید؛ فیلمی که از همان سبک شوخ‌طبعی‌های خاص جیم کامینگز، کارگردان «گرگ اسنوهالو» پیروی می‌کند. این دومین فیلم کامینگز است که در آن مثل فیلم اولش، «تاندر رود» (Thunder Road) خود در نقش یک پلیس جوان ظاهر می‌شود؛ پلیسی که درگیری‌های خانوادگی امان او را بریده‌اند؛ از اعتیادش به الکل بگیر، تا مشکلات کنترل خشم. تازه همسر سابقش دختر سرکش او، جنا، را قبل از رفتن به دانشگاه گردن مارشال می‌اندازد. او در شهر کوچک اسنو هالو به عنوان پسر کلانتر فعلی (رابرت فاستر در آخرین ایفای نقش خود) وظیفه دارد بفهمد چه کسی (یا چه جانوری) مسئول قتل‌های وحشیانه‌ای است که آرامش شهر کوچک آن‌ها را بر هم زده است.

مثل «تاندر رود»، کامینگز به جز بازیگری و کارگردانی، نویسندگی برای فیلم را هم بر عهده داشته و دیگر سبک فیلمسازی خاص خودش را تثبیت کرده است. البته کامینگز گفته برای «گرگ اسنوهالو» از فیلم‌های دیوید فینچر و برادران کوئن الهام گرفته. با اینکه عناصری شبیه فیلم «هفت» (Se7en) یا «زودیاک» (Zodiac) در آن پیدا می‌شود، «گرگ اسنو هالو» بیشتر به یک قسمت از سیتکامی با شخصیت‌های عجیب و غریب می‌ماند تا یک فیلم جنایی تمام و کمال که البته گرگینه‌ها هم در آن پرسه می‌زنند.

۷. کمپانی گرگ‌ها (The Company of Wolves)

کمپانی گرگ‌ها، از بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای

  • سال اکران: ۱۹۸۴
  • کارگردان: نیل جردن
  • بازیگران: آنجلا لنزبری، دیوید وارنر، سارا پترسن
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ از ۱۰۰

«کمپانی گرگ‌ها» یکی از غافلگیرکننده‌ترین فیلم‌های گرگینه‌ای است؛‌ با اینکه این غافلگیری تمام مدت فیلم جنبه‌ی مثبت ندارد، اما لحظات به‌یادماندنی ساخته است که در هیچ فیلم گرگینه‌ای دیگری نمی‌توانید مانند آن را پیدا کنید. «کمپانی گرگ‌ها» از سبک برادران گریم و داستان‌های افسانه‌ای پیروی می‌کند و درون یک رویا اتفاق می‌افتد؛ یا بهتر بگوییم، رویایی درون رویا و این موضوع به ویژه در سبک بصری آن مشخص می‌شود. جنبه‌ی ماورایی ترسناک و مبهم فیلم با دنیای فانتزی آن همه در کنار هم قرار می‌گیرند و یکی از فیلم‌های گرگینه‌ای منحصربه‌فرد را ساخته‌اند. با اینکه دنیای فانتزی «کمپانی گرگ‌ها» شبیه همه‌ی جهان‌های فانتزی است که تابه حال دیده‌اید، اما ترکیب آن با عناصر گوتیک و ترسناک و الهام از فیلم‌های ساخته‌ی استودیوی همر، «کمپانی گرگ‌ها» را به یک فیلم عجیب با کیفیت تولیدی بالا تبدیل کرده است.

در نهایت، نقطه‌ی قوت فیلم در همین جلوه‌های بصری نهفته شده؛ زمان‌هایی که فیلم به صحنه‌های دگردیسی و لحظات گرگی نمی‌پردازد، دوربین را به سمت صحنه‌های سرسبز و پس‌زمینه‌های زیبا می‌برد که هر فریم انگار از درون یک نقاشی بیرون آمده است. با اینکه داستان «کمپانی گرگ‌ها» به اندازه‌ای که مخاطب مدرن می‌پسندد انسجام ندارد، اما آخرسر همین تصاویر است که تا مدت‌ها با شما می‌مانند.

۶. گرگینه‌های درون (Werewolves Within)

گرگینه‌های درون

  • سال اکران: ۲۰۲۱
  • کارگردان: جاش روبن
  • بازیگران: سم ریچاردسن، میلانا واینتروب، سارا برنز، وین دوول
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰

جاش روبن در «گرگینه‌های درون» نشان می‌دهد که مرز باریکی بین ژانر کمدی و ترسناک وجود دارد که اگر بدانید چطور باید روی آن بازی کنید، بهترین نتیجه‌ی ممکن را می‌گیرید. «گرگینه‌های درون» نه‌تنها خنده‌دار است، بلکه واقعا می‌تواند شما را بترساند. این فیلم براساس بازی ویدیویی به همین نام از یوبی‌سافت ساخته شده که در آن پلیرها باید گرگینه را پیدا کنند؛ می‌توانید آن را یک‌جور بازی مافیا با عناصر گرگینه‌ای در نظر بگیرید.

خلاف بازی ویدیویی، که در قرون وسطی اتفاق می‌افتد، فیلم روبن در عصر حاضر در شهر کوچکی به نام بیورفیلد می‌گذرد. فین (سم ریچاردسن) جنگلبانی است که برای مأموریت به این شهر می‌رود؛ اما وقتی بارش برف شدت می‌گیرد و خورشید پشت درختان غروب می‌کند، یک موجود عظیم‌الجثه‌ی پشمالو برای شکار مردم بیرون می‌زند. آخرسر این فین و سیسیلی (میلانا واینتروب) هستند که باید بفهمند چه کسی است که یکی یکی مردم شهر را می‌کشد. اما وقتی فکر می‌کنید حدس‌هایتان همه درست از آب درآمده‌اند، آن وقت است که فیلم برگ تازه‌ای رو می‌کند.

روبن داستان تکراری گرگینه‌ای که در شهری کوچک پنهان شده را برداشته و آن را در یک پس‌زمینه‌ی عجیب ولی امروزی قرار می‌دهد؛ با شوخی‌هایی که همه به بار می‌نشینند. البته «گرگینه‌های درون» از صحنه‌های ترسناکی که دلتان را آشوب می‌کند خالی نیست، اما همه‌ی این صحنه‌های پرتنش با شخصیت‌های فوق‌العاده و طنز عالی‌تر آن‌ها، یک فیلم گرگینه‌ای فراموش‌نشدنی ساخته‌اند.

۵. سربازان سگی (Dog Soldiers)

سربازان سگی

  • سال اکران: ۲۰۰۲
  • کارگردان: نیل مارشال
  • بازیگران: شون پرت وی، کوین مک کید، اما کلسبی، لیام کانینگهام
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۲ از ۱۰۰

اگر می‌خواهید بدانید کدام فیلم بهترین گریم گرگینه‌ها را دارد، «سربازان سگی» را ببینید. فیلم مارشال، با اینکه یکی از فیلم‌های کم‌بودجه‌ی این فهرست است، اما از نظر بصری واقعا حرفی برای گفتن دارد و صحنه‌های اکشن خوش‌ساختی هم در آن پیدا می‌شود. همانطور که گفتیم، باید از گرگینه‌های آن به عنوان بهترین گریم گرگینه‌ای تمام ادوار یاد کنیم که بدن انسانی آن‌ها به خاطر دست و پاهای درازشان، قدبلند به نظر می‌رسند؛ اما سر آن‌ها کاملا شبیه گرگ است و بویی از انسانیت نبرده. این ترکیب عجیب گرگینه‌های «سربازان گرگی» را به موجوداتی ترسناک تبدیل کرده که شما را به یاد هیولای «بیگانه» (Alien) می‌اندازد.

این اولین فیلم نیل مارشال است که بعدها از کارگردانی «بازی تاج و تخت» هم سردرآورد. با این فیلم گرگینه‌ای، مارشال اثری متمایز ساخته که شبیه هیچ فیلم دیگری در این ژانر نیست. عجیب نیست که با محبوبیت فیلم «گرگینه امریکایی در لندن»، از آن زمان تاکنون فیلم‌های زیادی ساخته شدند که می‌خواستند فرمول سابق را بازآفرینی کنند؛ اما «سربازان سگی» خلاف همه‌ی آن‌ها به مسیری کاملا تازه می‌رود. در این فیلم با یک گروه از سربازان آموزش‌دیده طرف هستیم که مورد حمله‌ی گله‌ی گرگ‌ها قرار می‌گیرند. آن‌ها به خانه‌ی زن مشکوکی پناه می‌برند و باید با هر وسیله‌ای که می‌توانند، خودشان را از دست گرگینه‌ها نجات دهند.

۴. جینجر اسنپز (Ginger Snaps)

جینجر اسنپز، از بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای

  • سال اکران: ۲۰۰۰
  • کارگردان: جان فاوست
  • بازیگران: امیلی پرکینز، کاترین ایزابل، میمی راجرز
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰

یونیورسال سال ۱۹۴۶ فیلم «زن گرگ‌نمای لندن» (She-Wolf Of London) را ساخت؛ اما هنوز که هنوز است دیدن گرگینه‌ی زن در فیلم‌ها به ستاره‌ی سهیل می‌ماند. «جینجر اسنپز» یک فیلم گرگینه‌ای دبیرستانی است؛ اما هیچ شباهتی به «گرگ و میش» ندارد. در «جینجر اسنپز» داستان خواهران، بریجیت و جینجر و درگیری آن‌ها با مسائل دوران بلوغ، در قالب داستانی گرگینه‌ای روایت می‌شود. یک گرگینه جینجر را گاز می‌گیرد و او به مرور در خوی حیوانی فرومی‌رود. همزمان با دگردیسی جینجر، که با ویرانی‌های زیادی برای خودش و اطرافیانش همراه است، بریجیت می‌خواهد راهی برای بهبودی خواهرش پیدا کند. هر دو پرکینز و ایزابل در این فیلم عالی ظاهر شده‌اند؛ اما کاترین ایزابل بعد از ایفای نقش به عنوان جینجر بود که به یکی از بازیگران محبوب فیلم‌های ترسناک، مثل «مری امریکایی» (American Mary) و «فردی در برابر جیسون» (Freddy vs. Jason) تبدیل شد و حتی از فصل دوم سریال «هانیبال» (Hannibal) نیز سردرآورد.

«جینجر اسنپز» محصول دوران پسا «بافی قاتل خون‌آشام‌ها» (Buffy the Vampire Slayer) است (که اگر از طرفدارانش هستید، خبر خوب اینکه می‌خواهند دوباره این فرنچایز را بازگردانند!)، با جو ترسناک و شخصیت‌های دختر نوجوان. اما بافی هیچوقت نمی‌تواند کاترین ایزابل یا امیلی پرکینز «جینجر اسنپز» باشد که نه‌تنها حس شوخ‌طبعی آن‌ها رقیب ندارد، بلکه در «جینجر اسنپز» حمام خونی به راه می‌اندازند که بیا و ببین. فیلم از استعاره‌های واضحی که در گرگینه‌ها و ارتباط آن با دختران نوجوان دارد طفره نمی‌رود و با وجود جو تاریک آن، لحن کمدی سیاه خود را هم حفظ می‌کند. «جینجر اسنپز» به وضوح از سبک وحشت بدنی فیلم‌های دیوید کراننبرگ هم الهام می‌گیرد؛ همزمان، گرگینه را از قالب همیشگی فیلم‌های این ژانر خارج کرده و به داخل شهر آورده است، همانطور که فیلمی مثل «شب وحشت» (Fright Night) برای ومپیایرها انجام داد. آنطور که پیش‌تر گفتیم، «جینجر اسنپز» دو دنباله‌ی دیگر هم در پی داشت که با اینکه به اندازه‌ی فیلم اول موفق نبودند، اما همچنان از بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای هستند که زنان گرگ‌نما در مرکزیتشان قرار می‌گیرند.

۳. زوزه (The Howling)

زوزه، از بهترین فیلم‌های گرگینه‌ای

  • سال اکران: ۱۹۸۱
  • کارگردان: جو دانته
  • بازیگران: دی والاس، پاتریک مکنی، دنیس داگن، کریستوفر استون، بلیندا بالاسکی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۴ از ۱۰۰

سال ۱۹۸۱ میلادی بهترین و پربارترین سال در تاریخ سینمای گرگینه‌ای است. در این سال، سه فیلم مختلف عالی درباره‌ی گرگینه‌ها داشتیم: «ولفن»، «یک گرگینه امریکایی در لندن» و «زوزه». البته «زوزه» از نظر کیفیت تولیدی و بودجه به پای فیلم کلاسیک جان لندیس نمی‌رسد، اما لحنی کاملا متمایز دارد. فیلم جو دانته بر اساس کتاب ۱۹۷۷ گری برندنر به همین نام ساخته شده (البته خود نویسنده از اقتباس سینمایی فیلم راضی نبود) و داستان یک اخبارگو به نام کرن وایت را دنبال می‌کند که تحت تأثیر تراما دچار بی‌خوابی می‌شود و تراپیست او پیشنهاد می‌دهد کرن به جایی به نام کلونی برود؛ مکانی برای بیمارانی که می‌خواهند از تراماهای خود عبور کنند. کرن با شوهرش، بیل، به کلونی می‌روند، اما به زودی خود را در محاصره‌ی یک گروه گرگینه می‌یابند که خودشان یک‌قدم با عاقبت آن‌ها فاصله دارند.

جو تلخ و تیره‌ای بر کل فیلم «زوزه» حاکم است، اما شوخ‌طبعی سادیستی خودش را هم دارد. از نظر بصری هم به سختی فیلمی روی دستش می‌آید. صحنه‌های دگردیسی در «زوزه» طولانی، وحشتناک و به‌شدت دردناک به نظر می‌رسند و بخش عمده‌ی آن به کار محشر تیم گریم بازمی‌گردد؛ اساسا، تمام جلوه‌های ویژه در «زوزه» درجه یک هستند.

«زوزه» بین فیلم‌های گرگینه‌ای دهه‌هشتادی دست کم گرفته شده؛ اما این فیلم برای طرفداران آثار ترسناک مدرن هم عالی است که جنبه‌های فیلم‌های هیولایی را با نئونوآر ترکیب می‌کند. اگر از دوستداران سینمای هیولایی هستید، «زوزه» اشارات و ارجاعات بسیاری به فیلم‌های کلاسیکی مثل «مرد گرگ‌نما» و «فرانکنشتاین با مرد گرگ‌نما ملاقات می‌کند» دارد. اما حتی اگر هیچ علاقه‌ای به این فیلم‌ها هم نداشته باشید، باز این فیلم پر است از صحنه‌های پرتنش و خونین و گاه احمقانه که می‌تواند هر مخاطبی را راضی کند.

«زوزه» فیلمی است که اول و آخرش به گرگینه‌ها می‌رسد، نه می‌خواهد پیامی بدهد، نه استعاره‌ای در خود گنجانده، همه‌چیز در «زوزه» در گرگینه‌ها خلاصه می‌شود و بس. «زوزه» دنباله‌های وحشتناکی هم دارد؛ البته وحشتناک بد! اگر می‌خواهید بدترین اجرای عمر کریستوفر لی را ببینید، می‌توانید به فیلم دوم، یعنی «زوزه: خواهرت گرگینه است» (Howling II: Your Sister Is a Werewolf) مراجعه کنید.

۲. مرد گرگ‌نما (The Wolf Man)

مرد گرگ‌نما

  • سال اکران: ۱۹۴۱
  • کارگردان: جرج وگنر
  • بازیگران: لان چینی، بلا لوگوسی، کلود رینس، وارن ویلیام، رالف بلامی، اولین انکرز
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰

«مرد گرگ‌نما» مهم‌ترین فیلم گرگینه‌ای است که جریان سینمای ترسناک و هیولایی را تغییر داد. در واقع، «مرد گرگ‌نما» بالاخره آن ایده‌ی یونیورسال را که در «گرگینه لندن» به بار ننشست، محقق کرد. لان چینی هم با «مرد گرگ‌نما» بود که در کنار بلا لوگوسی و بوریس کارلوف به گروه مهم‌ترین هنرپشیگان هیولاهای کلاسیک پیوست.

با وجود گریم عالی، اجرای چینی در «مرد گرگ‌نما» تماما به گریم و مانند آن وابسته نیست. او با تکیه بر فیلمنامه‌ی کورت زیودماک و وگنر (که خلاف فیلم‌های دراکولا و فرانکنشتاین براساس هیچ منبع ادبی مشخصی نیست) تراژدی غم‌انگیز لارنس تالبوت را به زیباترین شکل منتقل می‌کند. اساسا، گرگینه‌ی «مرد گرگ‌نما» در کنار هیولای فرانکنشتاین دو شخصیت دنیای هیولاهای یونیورسال هستند که مخاطب می‌تواند خودش را در آن‌ها ببیند و با آن‌ها همذات‌پنداری کند. لارنس هیچوقت نمی‌خواست گرگینه باشد، بلکه همیشه دنبال راهی برای درمان می‌گردد و حتی حاضر است با خودکشی، خودش را از رنجی که هرروز با آن دست به گریبان است برهاند.

«مرد گرگ‌نما» از هر نظر، چه داستانی و چه بصری، بستر جهان‌سازی عمیقی برای گرگینه‌ها فراهم کرد. از نظر داستانی فیلم وگنر، مثل همانی که در بازسازی ۲۰۱۰ آن با بازی بنیسیو دل تورو گفتیم، درباره‌ی لارنس تالبوت است که به ملک پدری بازگشته و خودش به گرگینه تبدیل می‌شود؛ او که می‌خواهد عزیزانش را از نفرینی که بر سرش آمده حفظ کند، باید خوی حیوانی‌اش را تحت کنترل درآورد.

مهم‌تر از داستان، «مرد گرگ‌نما» به خاطر جلوه‌های ویژه‌ی پیشگامانه‌ای که دارد شایان توجه است و صحنه‌ی دگردیسی گرگینه در آن از یادتان نمی‌رود. جک پیرس افسانه‌ای، که پیش‌تر طراحی گرگینه‌ی «گرگینه لندن» را انجام داده بود، موفق شد در «مرد گرگ‌نما» گریم هیولا را به طرز خارق‌العاده‌ای ارتقاء دهد؛ اساسا، پیرس با «مرد گرگ‌نما» استانداردهای چهره‌پردازی برای فیلم‌های ترسناک را جابجا کرد. از نظر بصری، «مرد گرگ‌نما» مثل اکثر فیلم‌های ترسناک یونیورسال در آن سال‌ها اتمسفر مه‌آلود و پررمز و رازی دارد؛ با قبرستان‌های مه‌گرفته، جنگل‌هایی که در سایه‌ها فرورفته و ساختمان‌های گوتیک. یونیورسال درس‌هایی را که در فیلم‌های سابق، مثل «عروس فرانکنشتاین» (Bride of Frankenstein) آموخته بود، در این فیلم پیاده کرد و به خوبی هم نتیجه گرفت.

۱. گرگ‌نمای امریکایی در لندن (An American Werewolf in London)

گرگینه امریکایی در لندن

  • سال اکران: ۱۹۸۱
  • کارگردان: جان لندیس
  • بازیگران: دیوید ناتن، جنی اگاتر، گریفین دان، مایکل کارتر
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰

کارگردانان زیادی نیستند که بتوانند با مهارت کسی مثل جان لندیس کمدی، تراژدی و ترس را با هم ترکیب کنند، اما «گرگ‌نمای امریکایی در لندن» تجمیع همه‌ی این‌هاست و با وجود دیوانه‌وار بودن خود، در تمام طول فیلم انسجامش را از دست نمی‌دهد. لندیس، که نویسندگی و کارگردانی فیلم را برعهده دارد، پیش از «گرگ‌نمای امریکایی در لندن» به خاطر کمدی‌های جذاب خود شناخته می‌شد، مثل «فیلم کنتتاکی فراید» (Kentucky Fried Movie)، «خانه حیوانات» (Animal House) و «برادران بلوز» (The Blues Brothers). البته فیلم گرگینه‌ای او هم شوخ‌طبعی لندیس را در خودش دارد؛ اما این کارگردان در «گرگ‌نمای امریکایی در لندن» تجربه‌ی بسیار عمیق‌تری نسبت به فیلم‌های مذکور ساخته است.

فیلم لندیس ادای دینی است به فیلم‌های ترسناک کلاسیک، به ویژه فیلم‌های گرگینه‌ای، با کلی شوخی و موسیقی و ارجاعات که فقط کسی که خوره‌ی فیلم‌های هیولایی است دستگیرش می‌شود. صحنه‌های ترسناک «گرگ‌نمای امریکای در لندن» هم از هر چیزی که فیلم‌های دهه ۴۰ تا ۶۰ ارائه دادند شگفت‌انگیزتر است. اساسا، هرکس «گرگ‌نمای امریکایی در لندن» را دیده، آن را به خاطر صحنه‌ی دگردیسی گرگینه به یاد می‌آورد؛ یکی از دردناک‌ترین صحنه‌ها در تاریخ سینمای ترسناک که برای فیلمی که از بیرون به نظر نمی‌رسد آنقدر خودش را جدی بگیرد، شوکه‌کننده است.

در سال ۱۹۸۱، ساخت چنین صحنه‌ای عملا غیرممکن به نظر می‌رسید؛ تا اینکه ریک بیکر، استاد چهره‌پردازی، غیرممکن را ممکن کرد و برایش اولین جایزه‌ی اسکار تاریخ برای بهترین چهره‌پردازی را برد. صحنه‌ی تبدیل شخصیت ناتن از تمام فیلم‌های گرگینه‌ای پیش از خود فراتر می‌رود و به جرئت می‌گوییم، حتی امروزه هم کسی موفق به تکرار تجربه‌ی آن نشده است؛ صحنه‌ای که تا سال‌ها بعد،‌ همچنان مایه‌ی ترسناک‌ترین کابوس‌هایمان را فراهم می‌کند. البته نمی‌خواهیم کل فیلم را به همین یک صحنه تقلیل دهیم؛ اساسا کمتر فیلم ترسناکی به بی‌نقصی «گرگ‌نمای امریکایی در لندن» در تاریخ سینما پیدا خواهید کرد.

«گرگ‌نمای امریکایی در لندن» داستان دو دوست نیویورکی، دیوید و جک، را دنبال می‌کند که در حومه‌ی یورکشایر انگلستان مورد حمله‌ی گرگی قرار می‌گیرند، جک می‌میرد و با اینکه دیوید از واقعه جان سالم به در می‌برد، به نفرین گرگینه مبتلا می‌شود؛ او می‌ترسد که به دیگران صدمه بزند و با خود می‌جنگد تا روی گرگی‌اش بالا نیاید؛ اما تلاش‌هایش بی‌نتیجه می‌مانند.

منبع: خبرآنلاین

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید