از جنگجویان سفالی دو هزارساله چه میدانیم؟
در نزدیکی مقبره کاوشنشده «چین شی هوانگ» که در سال 221 قبل از میلاد خود را اولین امپراتور چین نامید، گنجینۀ زیرزمینی خارقالعادهای قرار داشت: یک ارتش کامل از سربازان و اسبهای سفالی در اندازه واقعی که بیش از 2000 سال در زیر خاک بودند.
فرادید| در مارس 1974، گروهی از دهقانان در حال حفر چاه در استان خشکسالیزدۀ شانشی چین، تکههایی از یک مجسمه گلی را کشف کردند؛ این اولین شواهد از آن چیزی بود که یکی از بزرگترین اکتشافات باستانشناسی دوران مدرن به شمار میرود.
به گزارش فرادید؛ در نزدیکی مقبره کاوشنشده «چین شی هوانگ» که در سال 221 قبل از میلاد خود را اولین امپراتور چین نامید، گنجینۀ زیرزمینی خارقالعادهای قرار داشت: یک ارتش کامل از سربازان و اسبهای سفالی در اندازه واقعی که بیش از 2000 سال در زیر خاک بودند.
این مکان، جایی که زمانی پایتخت باستانی چین شی هوانگ یعنی «ژیان یانگ» قرار داشت، در فاصلۀ نسبتا کمی از شهر شلوغ شیان با جمعیت نه میلیون نفری قرار دارد. اینجا سرزمینی خشک است، با درختان خرمالو و انار و آب و هوایی که در زمستان سرد و در تابستان بسیار گرم است؛ با تپههای فراوان و غارهای بسیار. اما هتلها و فروشگاههای سوغاتی کنار جادهای که مجسمههای سفالی پنج فوتی را میفروشند نشان میدهد که چیزی غیر از کشت میوه در اینجا در جریان است.
در طول 50 سال گذشته، باستانشناسان حدود 600 گودال یا دخمۀ باستانی را در اینجا در منطقهای به مساحت 22 مایل مربع پیدا کردهاند. دسترسی به برخی از آنها دشوار است، اما سه گودال اصلی به راحتی قابل دسترسی هستند؛ گودالهایی که در داخل محوطۀ موزۀ مقبره امپراطور محصور شدهاند،؛ موزهای که در اطراف محل کشف ساخته شده و در سال 1979 به عنوان موزه چهار هکتاری «جنگجویان و اسبهای تراکوتا» افتتاح شد.
در یکی از گودالها، ستونهای طولانی از جنگجویان، که برخی از آنها از قطعات شکسته دوباره جمعآوری شدهاند، در صفهای مرتب ایستادهاند. سربازان با موهای گرهزده یا کلاههایشان، با جلیقههای زرهیشان، با ریشهای بزی یا کوتاهشان، هرکدام ویژگیهای منحصر به فرد و شگفتانگیزی دارند.
گودال دوم در داخل موزه نشان میدهد که وقتی آنها پیدا شدند چه حالتی داشتند: برخی راست ایستادهاند و تا شانههای خود در خاک مدفون شدهاند، در حالی که برخی دیگر به پشت در کنار اسبهای سفالی خود افتاده و ترک خوردهاند. این سایت باستانی در کنار دیوار بزرگ و شهر ممنوعه به عنوان یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری چین رتبهبندی میشود.
آثار کشفشده از گودالهای شیان، علاقمندان به باستانشناسی را در سراسر جهان شگفتزده کرده است. بین سالهای 2007 و 2009، موزه بریتانیا، موزه عالی آتلانتا، موزه کالیفرنیا، موزه علوم طبیعی هیوستون و موزه جامعه جغرافیای ملی در واشنگتن دی سی، همگی میزبان نمایشگاههای سیار با حضور جنگجویان سفالی بودند. اخیراً نیز برخی از این سربازان در مرکز علوم اقیانوس آرام سیاتل، موزه هنر متروپولیتن نیویورک و موزه جهانی لیورپول انگلستان ظاهر شدهاند.
مصنوعات به نمایش گذاشته شده در این نمایشگاهها بازدیدکنندگان را به سایت موزه شیان جذب میکنند؛ جایی که بیش از 2000 از 8000 جنگجوی تخمین زده شده تاکنون از زیر خاک بیرون آمدهاند.
این یافتۀ شگفتانگیز نشانهای از این امر به نظر میرسید که اولین امپراتور چین یک جنگطلب افسارگسیخته بود که فقط به قدرت نظامی اهمیت میداد. با این حال، همانطور که باستانشناسان دریافتند، این ارزیابی ناقص بود. احتمالاً «چین شی هوانگ» چین را با ارتش خود فتح کرده باشد؛ ارتشی که تصور میشود از بیش از 500 هزار نفر تشکیل شده باشد. اما او این سرزمین وسیع را نه با صرف قدرت نظامی بلکه با یک سیستم مدیریت مدنی که برای قرنها دوام آورد، حفظ کرد. از جمله دستاوردهای دیگر امپراتور این بود که وزنها و اندازهها را استاندارد کرد و یک خط یکنواخت نوشتاری را برای مردمش معرفی کرد.
کاوشها نشان دادهاند که علاوه بر سربازان سفالی، قلمرو زیرزمینی چین شی هوانگ (که احتمالاً تصویری از درباری است که در طول زندگی او را احاطه کرده بود) همچنین پر از مجسمههای برنزی و زیبای پرندگان دریایی زیبا و مجسمههای سفالی نوازندگان است.
ارابههای برنزی و مجسمههای اسبها نیز بخشی از شگفتی ارتش ابدی امپراتور هستند
دربار سفالی امپراطور شامل مقامات سفالی و حتی گروههایی از آکروباتبازها است که کمی کوچکتر از سربازان هستند، اما با همان روشها ساخته شدهاند. دوان کینگبو، رئیس تیم حفاری مقبره میگوید: «ما متوجه شدیم که گودالهای زیرزمینی تقلیدی از سازماندهی واقعی دربار در سلسلۀ چین هستند. «مردم فکر میکردند وقتی امپراتور مرد فقط تعداد زیادی سرباز سفالی را با خود برد. اما اکنون آنها متوجه شدهاند که او یک سیستم سیاسی کامل را با خود به گور برده است».
چین شی هوانگ در واقع فرمان یک جور تولید انبوه را صادر کرده بود. صنعتگران مجسمهها را تقریباً شبیه به آنچه در خط تولید خودرو اتفاق میافتد تولید میکردند. خاک رس، بر خلاف برنز، برای ساخت سریع و ارزان مناسب است. کارگران بدن مجسمهها را میساختند، سپس آنها را با سر، کلاه، کفش، سبیل، گوش و غیره که در قالبهای کوچک درست میشدند، کامل میکردند. برخی از مجسمهها به قدری منحصر به فرد به نظر میرسند که به نظر میرسد دقیقا از روی افراد واقعی الگوبرداری شده باشند، هرچند که این مورد بعید است.
هیرومی کینوشیتا، که به سرپرستی نمایشگاه سال 2007 در موزه بریتانیا کمک کرد، میگوید: «اینها احتمالاً پرترههایی به معنای غربی کلمه نبودند. در عوض، ممکن است آنها پرترههای جمعی بوده باشند». به گفته کینوشیتا، این سفالها احتمالا گروههای مختلف مردم را که از مناطق مختلف چین بودند، نمایندگی میکردند.
اولین پایتخت امپراتور، ژیان یانگ، یک کلان شهر بزرگ بود که طبق گزارشات، او بیش از 270 کاخ را در آن بنا کرد که تنها بقایای اندک یکی از آنها باقی مانده است. هر بار که چین شی هوانگ یک ایالت رقیب را فتح میکرد، گفته میشود که خانوادههای حاکم آن را به ژیان یانگ منتقل میکرد و آنها را در کپیهایی از کاخهای خودشان اسکان میداد. در همان زمان، امپراتور ساخت مجموعه مقبره خود را هدایت کرد. بر اساس گزارش ها، حدود 720 هزار کارگر در این پروژۀ عظیم کار کردند.
پس از مرگ پدرش، ایرِن، در سال 246 قبل از میلاد، چین شی هوانگ که در آن زمان شاهزادهای 13 ساله به نام یینگ ژنگ بود بر تاج و تخت پادشاهی چین نشست. چین که به خاطر سوارانش شهرت داشت، در حاشیه تمدن نشسته بود و رقبای شرقی آن را یک زمین بایر نیمه وحشی میدانستند. فلسفۀ حاکم بر آن نیز به سختیِ زمین آن بود. در جای دیگری در سرزمین چین، آیین کنفوسیوس معتقد بود که یک دولت خوب باید توسط همان احکام حاکم بر خانواده اداره شود: تعهد و احترام متقابل. با این حال، فرمانروایان چین از دکترینی به نام قانونگرایی پیروی کردند که بر اجرای قوانین تنبیهی استوار بود.
در اوایل 20 سالگی، یینگ ژنگ برای راهنمایی به یک دولتمرد دوراندیش به نام لی سی مراجعه کرد؛ این مراجعه احتمالاً آغازگر بسیاری از دستاوردهای امپراتور آینده بود. تحت سرپرستی لی، یینگ ژنگ توانست خط نوشتاری یکنواختی را معرفی کند که امکان برقراری ارتباط افراد با گویشهای بسیار متفاوت را فراهم میکرد.
استانداردسازی اندازهها و وزنها نیز یکی از دستاوردهای چین شی هوانگ بود. حاکم جوان همچنین بر ایجاد یک زیرساخت کشاورزی پیشرفته که کانالهای آبیاری و انبارهای انبار را در خود جای داده بود، ریاست کرد.
یینگ ژنگ با شور و اشتیاقی روشمند به تسخیر کشورهای متخاصم که در اواخر قرن سوم قبل از میلاد او را احاطه کرده بودند، پرداخت. با پیشروی ارتشهای او، حکومتها سقوط کردند. هیچ کس نتوانست مانع تحکیم یک امپراتوری شود که در نهایت از بخشهایی از سیچوان امروزی در غرب تا مناطق ساحلی در امتداد دریای چین شرقی امتداد یافت. یینگ ژنگ پس از متحد کردن کل جهان متمدن اطراف خودش، در سال 221 قبل از میلاد مسیح نام خود را تغییر داد و عنوان «هوانگدی» یا امپراتور را به خود گرفت.
او سپس در زیرساختها سرمایه گذاری کرد و استحکامات عظیمی ساخت. شبکه جادهای او احتمالاً بیش از 4000 مایل طول داشت؛ از جمله مسیرهایی به عرض 40 فوت با یک خط مرکزی که برای خانواده امپراتوری در نظر گرفته شده بود. در مرز شمالی، امپراتور مورد اعتمادترین ژنرال خود را برای تقویت و اتصال موانع مرزی موجود اعزام کرد و سنگری در برابر غارتگران عشایری ایجاد کرد. این استحکامات که از خاک و قلوه سنگ ساخته شده بودند، پایه و اساس دیوار بزرگ شدند، که بیشتر آنها در قرن پانزدهم تحت حکومت سلسله مینگ با سنگ و آجر بازسازی شدند.
همانطور که عظمت مجموعه مقبرهاش نشان میدهد، چین شی هوانگ به آیندگان هم فکر میکرد و اینکه آنها هم باید شاهد عظمت او باشند. اما او همچنین آرزو داشت که عمر خود را بر روی زمین شاید به طور نامحدود افزایش دهد. کیمیاگران به امپراتور اطلاع داده بودند که گیاهان جادویی را میتوان در سه جزیره جاودانهها در دریای چین شرقی یافت. در حدود سال 219 قبل از میلاد، چین شی هوانگ چندین هزار جوان را برای جستجوی جزایر اعزام کرد. آنها هرگز برنگشتند.
چند سال بعد، امپراتور سه کیمیاگر را برای یافتن گیاهان فرستاد. یکی از آنها برگشت، و داستان یک ماهی غول پیکر را که از جزایر محافظت میکرد، بازگو کرد. افسانه میگوید که امپراتور تصمیم گرفت خودش گروه جستجوی بعدی را رهبری کند. در سفر، او از یک کمان پولادی برای کشتن یک ماهی بزرگ استفاده کرد. اما ظاهراً امپراتور به جای کشف اکسیرهای حافظ حیات در سفر خود به یک بیماری مهلک مبتلا شد.
در سال 210 قبل از میلاد و در حالی که مرگش نزدیک بود، چین شی هوانگ 49 ساله حکم داد که پسر بزرگش، فوسو، باید امپراتوری را به ارث ببرد. این انتخاب، جاهطلبیهای مشاور قدرتمند سلطنتی، ژائو گائو را تضعیف کرد که معتقد بود در صورت انتخاب جانشین انعطافپذیرتر، میتواند در پشت صحنه کشور را اداره کند. ژائو گائو برای پنهان کردن مرگ چین شی هوانگ و پنهان کردن بوی تعفن یک جسد در حال تجزیه تا زمانی که جسد به پایتخت بازگردد، محمولهای از ماهی شور را همراه خود حمل کرد. تاکتیک تاخیر کارساز بود. در مدتی که بازگشت ژائو گائو به ژیان یانگ طول کشید، او توانست تدبیرهای لازم را بیاندیشد و در نتیجه توانست قدرت را به یینگ هوهای، پسر کوچکتر و ضعیفتر چین شی هوانگ منتقل کند.
با این حال، در نهایت، این طرح شکست خورد. ژائو گائو نتوانست نظم را حفظ کند و کشور وارد جنگ داخلی شد. دودمان چین تنها چهار سال بیشتر از چین شی هوانگ عمر کرد. امپراتور دوم با خودکشی درگذشت. ژائو گائو در نهایت کشته شد و نیروهای شورشی مختلف در یک سلسله جدید به نام هان غربی متحد شدند.
برای باستان شناسان، یکی از شاخصهایی که نشان میدهد حکومت چین به طور ناگهانی سقوط کرده است، آسیب گسترده به ارتش سفالی بود. با از میان رفتن نظم کشور، نیروهای غارتگر به چالههایی که سربازان سفالی در آن نگهبانی میدادند حمله کردند و سلاحهای واقعی آنها را غارت کردند. آتشهای شدیدی که احتمالاً عمداً ایجاد شده بودند باعث ضعیف شدن ستونهای نگهدارنده سقفهای چوبی شدند؛ سقفها فرو ریختند و مجسمهها را در هم شکستند. حدود 2000 سال بعد، باستانشناسان آثار را روی دیوارهای یک گودال کشف کردند.
در طول تاریخ ثبت شده چین، کاخ اولین امپراتور، واقع در رودخانه وی در جنوب شیان یانگ باستان، مترادف با خودنمایی و تجمل بوده است. گفته میشود که این سازه مجللترین خانهای بوده است که تا به حال ساخته شده است، با یک سرای مجلل در طبقه بالایی که میتوانست 10 هزار نفر را در خود جای دهد و شبکهای از راهروهای سرپوشیده که به کوههای دوردست به سمت جنوب منتهی میشدند.
دوان میگوید: «همه چینیهایی که میتوانند بخوانند، از جمله دانشآموزان دوره راهنمایی، معتقد بودند که سلسله چین از بین رفت، زیرا پول زیادی برای کاخ اپانگ هزینه کرد». اما طبق کاوشهای حفاری از سال 2003، باستانشناسان متوجه شدند که در واقع چنین کاخی هرگز ساخته نشده است؛ تنها پایۀ آن ساخته شده و بالای آن چیزی نبوده است. دوان خاطرنشان میکند که اگر کاخ ساخته و تخریب میشد، همانطور که مورخان قبلی فکر میکردند، قطعات سفالها و تغییرات آشکاری در رنگ خاک وجود داشت. او میگوید: «اما آزمایشها چیزی پیدا نکردند. این کاخ برای مدت طولانی به عنوان نماد فرهنگ چینی شناخته شده است و نشان میداد که اولین امپراتور چقدر بی رحم و حریص بوده است؛ اما باستان شناسان دریافتند که این یک دروغ بوده است». دوان همچنین به گزارشهای اعزام افراد برای کشف گیاه جاودانگی شک دارد. نسخهی او خیلی سادهتر است: «من معتقدم که اولین امپراتور نمیخواست بمیرد. وقتی بیمار بود، مردم را میفرستاد تا داروهای مخصوص پیدا کنند».
مقبره امپراتور در زیر تپهای جنگلی قرار دارد که در فاصله نیم مایلی موزه توسط مزارع کشت شده احاطه شده است. به دلیل احترام به محل استراحت امپراتوری و نگرانی در مورد حفظ آنچه ممکن است در آنجا کشف شود، این سایت هرگز حفاری نشده است. بر اساس توصیفی که یک قرن پس از مرگ امپراتور نوشته شده است، این مقبره حاوی شگفتیهای فراوانی است، از جمله نهرهای ساخته دست بشر که شبیه رودخانههای زرد و یانگ تسه است، که با جیوه درخشان و نقرهای پر شدهاند که شبیه آب جاری است. (تحلیل خاک در تپه در واقع سطح بالایی از جیوه را نشان داده است.)
به احتمال زیاد رازهای مقبره به این زودیها فاش نمیشوند. وو یونگچی، مدیر سابق موزه اصلی جنگجویان تراکوتا، میگوید: «من رویایی دارم که روزی علم توسعه پیدا کند تا بتوانیم بدون مزاحمت برای امپراتوری که 2000 سال اینجا خوابیده است، بتوانیم بگوییم چه چیزی اینجاست. «در حال حاضر فکر نمیکنم ما تکنیکهای علمی خوبی برای محافظت از آنچه در قصر زیرزمینی پیدا میکنیم، داشته باشیم. به خصوص اگر کاغذ، ابریشم یا منسوجات گیاهان یا حیوانات را پیدا کنیم. بسیار بد خواهد بود اگر 2000 سال در شرایط متعادل نگه داشته شوند، اما ناگهان در مدت زمان بسیار کوتاهی ناپدید شوند». او به نکته دیگری اشاره میکند: «برای همه مردم چین، او جد ماست، و به خاطر کاری که برای چین انجام داد، نمیتوانیم مقبره او را نبشقبر کنیم، فقط به این دلیل که باستانشناسان یا افرادی که گردشگری انجام میدهند میخواهند بدانند چه چیزی در آنجا دفن شده است.»
هرچه قدر هم که کاوشهای آینده در مورد ماهیت معمایی چین شی هوانگ نشان دهند، بعید به نظر میرسد که برخی چیزها تغییر کنند. از اهمیت امپراطور به عنوان یک شخصیت اصلی تاریخ کاسته نخواهد شد و رازهایی که زندگی او را احاطه کردهاند احتمالا هرگز به طور کامل حل نخواهند شد.