بهترین تصمیمهای کاریِ من، بدون هیچ خرجی
در این مطلب درباره تجربه موفقیت کاری من بدون صرف هزینه میخوانید. من شغلی که در گوگل داشتم رها کردم تا عشقم به نویسندگی، سخنرانی و مربیگری را دنبال کنم.
فرادید | دو نفر را تصور کنید که با منابع، شبکه و زمان یکسانی شرکتهای مشابه خودشان را راهاندازی میکنند:
فرد شماره ۱ : هر روز با اضطراب و استرس دربارهی سامان دادن به فهرست انجام کارهایش از خواب بیدار میشود. او فوراً خودش را غرقِ واکنشپذیریِ کاری میکند به عبارتی تلاش برای راضی نگهداشتنِ همه غیر از خودش با جواب دادن به ایمیلها، رفتن به جلسهها و انجام هر کاری که دیگران از او میخواهند. خلق و خوی ثابتی ندارد یعنی یک دقیقه خوشحال و هیجانزده است و دقیقهای دیگر خسته، مضطرب، بدون انگیزه و افسرده.
به گزارش فرادید؛ کارایی او غیرقابلپیشبینی است به این معنا که گاهیاوقات با هیجانِ کار کردن از خواب بیدار میشود و روزهای دیگر به زور از تختخواب بلند میشود.
فرد شماره ۲ : روزهایش را با هدف آغاز میکند. فرقی نمیکند از چه دندهای بلند شده باشد، بند کفشهای ورزشیاش را میبندد و ۲۰ دقیقه میدود. او از این زمان برای تامل و برنامهریزی برای آن روز استفاده میکند. اندورفینهای آزادشده و دوشِ صبحگاهی انرژیِ لازم برای شروع یک روز کاری عالی را به او داده است.
ابتدا مهمترین پروژههایش را انجام میدهد، چون احساسِ هشیاری و خلاقیتش در سطح بالاست. بعد از ظهر با رفتن به کلاس یوگا به خودش استراحت میدهد. عصر زمانی که به سراغ صندوق ورودی ایمیلها میرود کارهایش را به اتمام رسانده است، بنابراین سرزدن به ایمیلها دیگر مانعِ برنامههای او نیست. در نهایت روزش را با احساس آرامش، خوشحالی، اعتماد به نفس و قدرت به اتمام میرساند.
هر دوی این افراد خود من* هستم.
بهترین تصمیمی که برای کسب و کارم گرفتم
من شغلی که در گوگل داشتم رها کردم تا عشقم به نویسندگی، سخنرانی و مربیگری را دنبال کنم. در طول ماههای اول که به تنهایی این علایق را دنبال میکردم فرد شمارهی ۱ بودم.
کنترل کسب و کار دست من نبود، برعکس من تحت کنترل کسب و کارم بودم. هزینههای راهاندازیِ نیمهتمامِ کسب و کارم بسیار بالا بود. احساس بیحالی، ناراحتی و عصبانیت از خودم داشتم. انضباط و عزتنفس من وقتی که بیش از همه به آنها احتیاج داشتم کجا بودند؟ این شد که تصمیم گرفتم تغییر کنم. ظرف ۳ هفته به فرد شمارهی ۲ تبدیل شدم بدون حتی ۱ سنت هزینه. این تغییر هیچ ربطی به فروش، بازاریابی یا بهرهوری نداشت، به خودِ من ربط داشت.
تصمیم گرفتم سلامت خودم را در اولویت قرار دهم. من یک دورهی پاکسازیِ ۳ هفتهای را شروع کردم. در این دوره کافئین، شکرِ تصفیهشده، الکل، گندم، لبنیات و گوشت قرمز را به طور کامل از رژیم غذایی خودم حذف کردم. متعهد شدم هر روز صبح ۲۰ دقیقه بدوم. این زمان آنقدر کوتاه بود که نمیتوانستم با هیچ بهانهای قیدِ ۱۰ دقیقه رفت و ۱۰ دقیقه برگشت به خانه را بزنم. در نهایت، در کلاس یوگا ثبتنام کردم تا حداقل دو بار در هفته یوگا تمرین کنم. این کلاس آنقدر انرژیبخش است که حالا ۴-۵ بار در هفته یوگا تمرین میکنم. در سه روزِ اول پاکسازی کاملاً بیقرار بودم، اشتیاق شدیدی به قهوه، شکر و تلویزیون داشتم، قادر نبودم تمرکز کنم، چون هر پنج دقیقه به آنها فکر میکردم. اما روز چهارم و روزهای بعد از آن، متوجه تغییرات باورنکردنی شدم.
هشیار و حواسجمع، خلاق، مطمئن، پرانرژی، موثر و شاد شده بودم. کارهایی که قبلاً یک ماه طول میکشید به اتمام برسانم حالا ظرف یک هفته انجام داده بودم. دیگر دچار کجخلقی نمیشدم و روز بیثمر نداشتم. خوابم عمیق و عالی شده بود. خلق و خویم عالی شده بود. در کنفرانسها میدرخشیدم و پرانرژی بودم. در جلسات مربیگری و سخنرانی بینهایت هشیار بودم و کسب و کارم روی غلطک افتاده بود.
قبلاً به مجلات بیشماری که رژیم غذایی سالم و ورزش را تبلیغ میکردند طعنه میزدم تا اینکه خودم تاثیر قدرتمند آنها را بر درآمد خالص کسب و کارم تجربه کردم (و البته تناسب اندام و مزایای آن که پوشیدنِ دوبارهی بهترین شلوارهای جینم بود).
چگونه به کسب و کارمان با اولویت دادن به بدنمان رونق دهیم
۱. با بُردهای چهار روزه شروع کنید : این مفهوم را از مارتا بِک آموختم، نویسندهی کتاب «بُردِ چهار روزه». این کتاب برای همیشه تصور من را دربارهی رژیم غذایی و ورزش تغییر داد. بِک تاکید داشت هردفعه به مدت چهار روز یک کار را برعهده بگیرید. برای شروع یک کار بسیار آسان را انتخاب کنید تا به مرور زمان پویایی و اعتماد به نفستان تقویت شود.
۲. با رژیم غذایی سالم و ورزش برای روزهایتان برنامهریزی کنید : فرقی نمیکند مقاومت در برابر فکرِ «من وقتِ کافی ندارم» چقدر برای شما سخت است، اما این تغییر را حتماً امتحان کنید. یک هفته آن را امتحان کنید اگر نتیجهای برای کسب و کارتان نداشت، آن را نادیده بگیرید. اما حداقل این شانس را به بدنتان بدهید تا برای خودش تصمیم بگیرد.
۳. پیشرفتتان را دنبال کنید و از دوستانتان هم دعوت کنید : من چالشِ سلامتی را به تنهایی شروع کردم، اما فوراً به این نتیجه رسیدم این تجربه با همراهیِ دوستانم لذتبخشتر خواهد شد، بنابراین الگویی ساختم که همه بتوانیم پیشرفتمان را در آن دنبال کنیم. در پایانِ هر هفته، چهار پرسش را برای دوستانم ایمیل میکردم: این هفته چه حسی داشتی؟ به چه چیزی افتخار میکنی؟ با چه چالشهایی روبهرو شدی؟ هفتهی دیگه میخوای روی چه چیزی تمرکز کنی؟
۴. منابع انرژیتان را بهینهسازی کنید : وقتی بدنتان را در اولویت قرار میدهید، بهترین کارتان را هم در اولویت قرار دهید، پس روزهایتان را با خلاقانهترین و مهمترین کارها شروع کنید تا پس از آن همهی کارها آسان به نظر برسد. اجباری نیست مثل من دورهی پاکسازی ۳ هفتهای را تجربه کنید، بینید کدام تجربه مناسب زندگی شماست و نتیجهبخش خواهد بود.
حالا که من در حالتِ حفظ و تثبیتِ بعد از پاکسازی قرار دارم مقدار کمی قهوه مینوشم و هر هفته یک روز تقلب میکنم. من بدون اینکه برای کاهش وزن تلاش کرده باشم ۶ کیلو وزن کم کردم و این از عوارض خوشایندِ رژیم غذایی جدیدیست که مسیر پیشرفت کاری من را هموار کرده است.
* آنا کاترینا شافنر، نویسنده، مربی و استاد تاریخ فرهنگی در دانشگاه کنت بریتانیا است.
منبع: Lifehack