(تصاویر) بیوگرافی، عکس های شخصی و زندگی خصوصی سینا حجازی
سینا حجازی متولد سوم بهمن ماه ۱۳۶۱ در شهرضای اصفهان است. وی خواننده، نوازنده، ترانه سرا سبک پاپ رگی و بازیگر است. سینا حجازی فرزند صدرالدین حجازی بازیگر سرشناس ایرانی است.
قطعا نام بازیگر محبوب و سرشناس سینما، صدرالدین حجازی را شنیدهاید. سینا حجازی خوانندهی سبک پاپ ایرانی فرزند صدرالدین حجازی است. با ما همراه باشید تا با این هنرمند آشنا شوید.
بیوگرافی سینا حجازی
سینا حجازی متولد سوم بهمن ماه ۱۳۶۱ در شهرضای اصفهان و فرزند صدرالدین حجازی بازیگر سرشناس ایرانی است. او خواننده، نوازنده، ترانه سرا سبک پاپ رگی (رگه) و بازیگر است. سینا حجازی یک برادر هم دارد که سمت کارهای هنری نیامده است.
او در رشتهی مدیریت دولتی درس خواند، ولی ترم آخر انصراف داد. خودش میگوید ترم هشتم درحالی که فقط شش واحد برایم باقی مانده بود، به این نتیجه رسیدم که تنها چیزی که از دانشگاه یاد گرفتم، این است که باید از آن جا بزنم بیرون، چون هیچ چیز در دانشگاه یاد نمیگیرید.
سینا و صدرالدین حجازی
سینا حجازی میگوید با اینکه فرزند صدرالدین حجازی است ولی تا الان هرگز برای کار و شهرتش از موقعیت پدرش استفاده نکردهاست. صدرالدین حجازی هم از این روش کاری فرزندش سینا حمایت کرده است.
سینا علاوه بر خوانندگی، تجربهی بازیگری را نیز دارد و در فیلم بلور خون با پدرش همبازی بوده است.
ازدواج سینا حجازی
مدتی بود که در فضای مجازی بسیار پرشده بود که سیناحجازی با میترا حجار ازدواج کرده است. ولی طی مصاحبهای که با میترا حجار در برنامهی دورهمی شد گفت که من مجردم و ازدواجم با سینا حجازی شایعهای بیش نیست.
اما دلیل این شایعه پراکنی؟
اگر در اینترنت سرچ کنید احتمالا عکسهای میترا حجار با سینا حجازی را خواهید دید. ولی قضیه از این قرار است که میترا حجار فقط یکی از طرفداران صدای سینا حجازی است و رابطهای که مبنی بر زن و شوهر بودن این زوج باشد بین آنها وجود ندارد.
حتی اگر به پیج اینستاگرام میترا حجار سر بزنید هنوز هم عکسهای دونفرهی آنها را خواهید دید که اگر این دو هنرمند از یکدیگر جدا شده بودند عکسهای دونفره شان پاک شده بود. همچنین همواره در کلیهی عکسهای دونفرهی آنها فاصلهای رعایت شده است. و، اما پسری که در عکسها به عنوان فرزند این دو معرفی شده است، بازیگری است که در یک فیلم سینمایی نقش پسر میترا حجار را داشته است.
آهنگهای سینا حجازی
سینا حجازی تا الان بیشتر از ۶۰ تک آهنگ منتشر کرده است. بیشتر ترانههای سینا حجازی از سرودههای خودش است. وی با خواندن تیتراژ مجموعهی تلویزیونی مسیرانحرافی توانست به خوبی خودش را به عنوان یک خواننده به مردمنشان دهد.
او نخستین آلبومش را با نام “رویا” در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ منتشر کرد که طراحی جلد آن را بزرگمهر حسین پور انجام داده است.
تیتراژ برنامهی تلویزیونی ویتامین ۳ با قطعهی “یعنی صبح شده” و تیتراژ سریال شهرک جیم با قطعهی “دلتنگ” بر عهدهی سینا حجازی بوده است. برخی از آهنگهای آن عبارتند از:
- عایشه
- شیرین
- دلتنگ
- من خوابشو دیدم
- نشدیم
- ببخشید عزیزم
- ستاره
- رویا
- گل خونه
- باریدم
- آی دل
- زن
- یعنی صبح شده
- خداحافظ عشقم
- مریض
- پونه
- زن معمولی
- اما من و ما
- بزار بگن
- ماهی سیاه کوچولو
- خلیج ایرانی
سبک موسیقی سینا حجازی
سبک قطعات سینا حجازی شش هشت و تند و ریتمیک نیست و به موسیقی جاماییکایی یعنی سبک رگه نزدیک است. از ویژگیهای شاخص سینا حجازی نوع اجرای آن است که حالتی فانتزی و کمیک دارد. در کلامش خیلی به وزن و قافیه توجه نمیکند و گاها به نثر نزدیک میشود. اغلب قطعات ریتم آرامی دارند و چندان شلوغ و پرهیجان نیستند. ولی سبک او در موسیقی پاپ سبک خاصی به حساب میآید.
سینا حجازی در رابطه با آموزش موسیقی اش میگوید: همه چیز را خودم یاد گرفتم و تئوری موسیقی را از روی کتابهای آموزشی آموختم. البته به صورت پراکنده کلاسهایی رفتم که تجربه ناموفقی بود. مثلا در جلسه دوم کلاس آواز با استاد دعوا کردم و در جلسه سوم کلاس پیانو به استاد گفتم چیزهایی را که درس میدهید، نمیخواهم. شما طبق قواعد و اصولی پیش میروید که به درد من نمیخورد.
اولین مصاحبهی تلویزیونی
سینا حجازی در شب یلدای سال ۱۳۹۵ در برنامه حرف تو برف با مجریگری فرزاد حسنی به صورت زنده برای اولین بار در تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی ایران حضور پیدا کرد. پس از آن در اسفند ۹۵ در برنامه خندوانه با مجریگری رامبد جوان شرکت کرد و قطعاتی از آثار خود را هم در برنامه خواند.
کنسرتهای سینا حجازی
او تا کنون پنج کنسرت در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی تهران اجرا کرده است.
مصاحبه با سینا حجازی
در پایان برای آشنایی بیشتر با این هنرمند مصاحبهای با وی را بخوانید.
سینا جان شما هنگامی که شروع به این سبک کار کردید چقدر به جنس مخاطب کارهای تان فکر میکردید؟
من اصلا به فکر مخاطب نبودم؛ وگرنه مانند خیلیهای دیگر کار میکردم. این را همیشه گفتهام مخاطب انتخاب نکردهام. به نظرم آرتیست باید کاری را که میخواهد ارائه بدهد. همیشه یکسری آدم که هم عقیده و هم احساس تو هستند شما را پیدا میکنند. کسانی که شاید اگر قرار بود خواننده شوند به این شکل کار میکردند، اما شاید به علتهای مختلف مثلا تامین معیشت زندگیشان نتوانستهاند خواننده شوند.
حالا من شرایطش را داشتم که خواننده شوم. همین حس و فکر مشترک باعث میشود که آدمها از نوع خودشان را پیدا کنند. همیشه این مخاطب است که آرتیست را پیدا میکند. به نظرم اگر قرار باشد به خاطر مارکت دنبال مخاطب باشی هیچ وقت نمیتوانی مخاطب مناسبی پیدا کنی، چون مخاطب تغییر میکند، اما آرتیست نباید تغییر کند. معتقدم آرتیست باید خط مشی داشته باشد. چون در نهایت آدمهای همفکر جذب هم میشوند.
شما اصلا نخواستید به سمت کار پدرتان بروید کما اینکه موقعیت آن نیز برای شما مهیا بود؟
نه، دوست نداشتم. به نظرم دنیای موسیقی عمیقتر است. من بهترین فیلمی را که دوست داشتم شاید درنهایت ۴ بار دیده باشم، اما موزیکی را که دوست داشتم یک عمر شنیدهام. شاید نظر پدرم برعکس باشد، اما به عقیده من موسیقی ماندگارتر است.
سینا جان چه زمانی بود که خیلی جدی به سمت موسیقی رفتید؟
دانشجو بودم و درس میخواندم که دکتر یا مهندس بشوم. ترم ۸ بودم و ۶ واحد مانده بود که درسم در رشته مدیریت دولتی تمام شود. بعد دیدم دانشگاه به تو یاد میدهد که این مدرک به هیچ دردی نمیخورد. برای همین درس را رها کردم و آمدم سمت موسیقی گرچه این علاقه همیشه در من بود و یک دفعه ایجاد نشد.
من همیشه ریتم را دوست داشتم و نخستین سازی که شروع کردم تنبک بود. بعد دیدم سازی ایرانی است که من نمیتوانم در آن کار خاصی انجام بدهم، چون تا دلتان بخواهد در این زمینه مشاهیر داریم. برای همین سراغ تومبا رفتم. دوره نوجوانی من با تومبا و پرکاشن و… گذشت. نقطه طلایی این سازها در موسیقی رگه و آمریکای لاتین است یعنی از علاقهای که به آن نوع موسیقی داشتم و میخواستم ببینم چطور این سازها را مینوازند درگیر این سبک موسیقی شدم.
یعنی سازبندی کارهایشان شما را جلب کرد؟
در واقع اول آن ریتم بود که یقه من را گرفت و ریتم هم ساز شد و ساز هم رسید به موسیقی آمریکای جنوبی. کارهای کارلوس سانتانا را میشنیدم که عموما بی کلام بودند و بعد از آن پله پله به کارهای وکال مانند باب مارلی رسیدم.
آن موقع میدانستید نام آن سبک رگه است؟
نه اینکه نشناسم. به هر حال شما وقتی دنبال سبک خاص از موسیقی برای شنیدن هستید اول از هر چیزی میخواهید بدانید سبکش چیست، اما به شکل دقیق و کامل نمیدانستم رگه چیست. یعنی طوری نبود که به راحتی رگه را بین ریتمهای آمریکای لاتین تشخیص بدهم. این پایه علاقه من به موسیقی به این شکل است.
این جذابیت باعث شد بخواهید آن را دنبال کنید؟
عموم ملودیهایی که ما شنیدهایم شرقی است. برای همین این ملودیها در ذهنم بود. آشنایی با آن سبک موسیقی باعث شد اینها را با هم تلفیق کنم و از دل آن ریتمها و ضد ضربها و ملودی آشنای شرق خودمان رسید به این جنس از کار. همین حالا اگر تنظیم را از روی کارهای من بردارید خط ملودی اش ایرانی است.
چرا سراغ کارهای باکلام رفتید که مجبور شوید به آن رنگ و بوی ایرانی بدهید؟
برای آنکه حرف داشتم. به نظرم و در نگاه من این طور است که هرکسی که به سمت موسیقی میآید حرفی برای گفتن دارد و میخواهد چیزی را بیان کند؛ مثلا من همیشه میخواستم درباره فاصله طبقاتی حرف بزنم. خب موسیقی مورد علاقه من هم این سبک است؛ برای همین در ترک «دیدی داری» آنها را با هم تلفیق کردم تا با شکل موسیقی محبوبم حرف دلم را بزنم. اگر حرف داشته باشی با موسیقی بدون کلام نمیتوانی اغنا شوی و آن را بگویی.
میتوانیم بگوییم خواستید متفاوت باشید و کارهای متفاوت انجام بدهید که خودتان را برتر نشان بدهید؟
این اصلا نگاه و قضاوت صحیحی نیست، چون من اصلا نمیخواستم بگویم موزیسین متفاوتی هستم. این سبکی بود که دوستش داشتم. اتفاقا الان شما در هر جای دنیا صحبت از رگه کنید میگویند خدا بیامرزدت؛ دوران طلایی آن تمام شده تو تازه میخواهی رگه کار کنی؟ اما، چون در مملکت ما این سبک نبود به آن انگ متفاوت بودن میزنند.
عنوان کردهاید که محسن چاووشی الگوی شما بوده، اما من حس میکنم سبک کار شما بیشتر به کارهای سیروان خسروی نزدیک است…
من این را در مصاحبههای قبلی هم گفتهام که این شباهتها را که میگویید نمیفهمم. گاهی انگار ما میترسیم به کسی که ملاقاتش میکنیم بگوییم چهرهات جدید است، میگوییم مثلا پسرعمو یا دوستی دارم که خیلی شبیه شماست. انگار وحشت داریم یک سبک، یک آدم یا یک کار جدید بیاوریم و بپذیریم. این پذیرش در فرهنگ ما کم است. خواننده جدید که میآید باید بگوییم شبیه یک نفر قبلی است. نه ریتم آهنگهای من شبیه سیروان است و نه نوع خواندنم شبیه محسن چاووشی. به نظرم نه تنها شباهتی وجود ندارد بلکه با این شکل نگاه به خصوص در رسانهها باعث میشویم آرتیستها شبیه هم شوند.
اگر شباهتی وجود ندارد پس چرا از سوی افراد مختلف مطرح میشود؟
به همین علت که گفتم. ضمن آنکه برای نخستین بار و از سمت شماست که میشنوم کارهایم شبیه کارهای سیروان خسروی است. او کارهایش الکترونیک است. حتی خوانش ما مثل هم نیست. شاید از نظر کاراکتری شبیه باشیم، اما کارهای من ریتمیک نیست و برعکس سیروان ضدضرب است.
آلبوم را پدرتان هم شنیده و نظر داده؟
بله ما کارها را بارها و بارها با هم شنیدهایم، اما راستش من در نهایت حرف خودم را میزنم و کارم را میکنم.
از آلبوم راضی هستید؟ میخواهم بدانم چقدر در آن جبر و مسائل مجاز شدن دخیل بوده و تو را از آن سینا حجازی که خودت دوست داشتی جدا کرده است؟
به هر حال وقتی مجوز میگیرید یعنی باید از فیلترهایی عبور کنید. اما من همه تلاش خودم را کردم که این اتفاق نیفتد که مخاطب بگوید حالا که مجاز شده نمیتواند مانند قبل حرف هایش را بزند و به همین خاطر کارش جذابیت قبل را ندارد. اما معتقدم خودم نباید نظری درباره آلبوم بدهم، چون کار اشتباهی است. درنهایت این آلبوم نتیجه فکر و تلاش و احساس من است یا به عبارتی همان که همه هنرمندان میگویند، فرزند من است، اینکه بلند یا کوتاه، زشت یا زیباست مهم نیست؛ من دوستش دارم. مهم این است مردم خوششان بیاید.
کدام کار پدر را دوست ندارید؟
این سوال سختی است، چون به هر حال پدرم هستند و کارهایشان را دوست دارم، اما بوده کارهایی که فکر میکنم میتوانست بهتر باشد، مثلا گفتهام این نقش و بازیتان آنقدر پررنگ نبود، اما طوری نبوده که کل کار را نفی کنم.
کاری از پدرتان است که ندیده باشید؟
خیلی زیاد. البته به علل مختلفی؛ مثلا اینکه بعضی کارهای بابا برای زمان قبل از تولد من است و بیشترشان پیدا نمیشود؛ مثل همان کاری که در آن بازی هم کردم. پدرم در مدت ۵۰ سال نزدیک ۳۰۰ کار بازی کرده است. البته این را میگویم که همیشه مراقب بودم کسی رابطه پدر و پسری ما را نداند.
چرا؟
شما میدانید که نیکلاس کیج، برادرزاده فورد کاپولا است، ولی چون نمیخواست کسی بگوید از رانت عمویش استفاده میکند نامش را عوض کرد. به نظرم اگر ننه صمد هم خاله کاپولا بود الان آنجلینا جولی شده بود. هیچ وقت دوست نداشتم مردم بگویند طرف، چون در این کار است پسرش را میخواهد وارد کند و… از این نگاه و اعتبار قرض کردن بدم میآمد. سعی کردم کسی متوجه آن نشود. الان دیگر مرا به شکل مستقل میشناسند و آلبومم در مراحل انتشار است. الان دیگر ابایی ندارم بگویم پسر صدرالدین حجازی هستم. چون بیلهایم را خودم جای دیگری زدم تا از اعتبار پدرم استفاده نکنم.
منبع: ستاره