خاطره‌های «خوب» چگونه ساخته می‌شوند؟

خاطره‌های «خوب» چگونه ساخته می‌شوند؟

آیا اتفاقات بد تبدیل به خاطره‌های بد می‌شوند؟ ظاهرا هرگز نمی‌توانیم در این‌باره مطمئن باشیم. گذشت زمان می‌تواند کیفیت احساسیِ خاطره‌های ما را تغییر بدهد.

کد خبر : ۱۱۳۰۵۹
بازدید : ۵۷۰

فرادید | چه کسی از «خاطرۀ خوب» بدش می‌آید؟ همۀ ما دوست داریم جریان زندگی‌مان طوری باشد که خاطره‌های خوب زیادی داشته باشیم. همۀ ما تلاش می‌کنیم که برای خودمان خاطرات خوب «بسازیم». اما واقعا یک خاطرۀ خوب چطور ساخته می‌شود؟ یا اگر بخواهیم یک طور دیگر بپرسیم، خاطرۀ خوب خاطرۀ چه جور اتفاقی است؟

به گزارش فرادید؛ شاید در ابتدا پاسخ این سوال بدیهی به نظر برسد. احتمالا اولین چیزی که به ذهنمان می‌آید این است که خاطرۀ خوب خاطره‌ای است که از یک اتفاق خوب در حافظۀ ما باقی مانده است؛ و اتفاق خوب هم اتفاقی است که در زمان وقوعش به ما احساس خوشایندی مثل لذت یا شادی داده باشد. اما وقتی کمی بیشتر دربارۀ این موضوع فکر کنیم، موضوع مبهم‌تر و دشوارتر از آن چیزی می‌شود که ابتدا به نظر می‌رسید. تامل بیشتر در این‌باره به ما نشان می‌دهد که «اتفاقات خوب» همیشه «خاطره‌های خوب» نمی‌سازند.

خاطره‌های «خوب» چگونه ساخته می‌شوند؟

بعضی وقت‌ها خاطره‌هایی که از اتفاق‌های خوب در ذهنمان داریم، ما را آزار می‌دهند؛ تا حدی که ممکن است آرزو کنیم‌ای کاش می‌توانستیم این خاطرات را فراموش کنیم یا‌ ای کاش آن اتفاقات هرگز رخ نداده بودند. برای مثال ورزشکاری را تصور کنید که از حضور در میدان بازی بی‌نهایت لذت می‌برده و تجربۀ شیرین موفقیت در مسابقات ورزشی را بار‌ها چشیده است. حالا اگر او در یک حادثه دچار مصدومیتی شود که دیگر نتواند به ورزش ادامه بدهد، آیا خاطرات پیروزی‌ها و موفقیت‌های ورزشی‌اش برای او خوشایند خواهند بود؟ احتمالا این خاطره‌ها دیگر برای او بیشتر مایۀ حسرت خواهند بود تا شادی.

شاید کسانی را دیده باشید که از دیگران می‌خواهند تا خاطرۀ اتفاقات خوب گذشته‌شان را برای آن‌ها یادآوری نکنند. شاید خودتان این تجربه را از سر گذرانده باشید که یادآوری یک تجربۀ شیرین گذشته برایتان تبدیل به عذابی جانکاه شده باشد. برای کسی که یکی از اعضای خانواده‌اش را از دست داده باشد، چه چیزی غم‌انگیزتر از فکر کردن به روز‌های شادی است که با آن شخص داشته است؟

در طرف مقابل، خیلی وقت‌ها اتفاقات تلخ و سختی‌هایی که در گذشته تحمل کرده‌ایم، با گذشت زمان تبدیل به خاطره‌هایی می‌شوند که یادآوری‌شان برای ما شیرین است. به جمع مردانی فکر کنید که دور هم می‌نشینند و با شور و شوق تمام از خاطرات سربازی‌شان تعریف می‌کنند؛ آن‌ها در آن زمان دلشان می‌خواسته که هر چه زودتر بتوانند این دوران را پشت سر بگذارند، اما بعد از گذشت چند سال انگار از بازگویی و یادآوری خاطراتِ آن سختی‌هایی که تحمل کرده‌اند سیر نمی‌شوند.

جدایی بین دو دلداده می‌تواند تلخ‌ترین تجربۀ زندگی باشد، اما اگر این دو نفر دوباره بتوانند در کنار هم قرار بگیرند، احتمالا هرگز از یادآوری تجربۀ جدایی کامشان تلخ نخواهد شد. شاید حتی این یادآوری برای آن‌ها به نوعی شیرین هم باشد، زیرا باعث می‌شود که ارزش وضعیتی را که الان در آن هستند بیشتر و بهتر درک کنند.

خاطره‌های «خوب» چگونه ساخته می‌شوند؟

پس خاطره‌های خوب خاطرۀ چه جور اتفاقاتی هستند؟ به نظر می‌رسد که خاطره به خودی خودش هیچوقت نمی‌تواند به صورت ثابت و دائمی خوب یا بد باشد. خاطره فقط خاطره است و شیرین یا تلخ بودنش بستگی به وضعیتی دارد که الان در آن هستیم. اتفاقات بدی که در گذشته تجربه کرده‌ایم، اگر در حال حاضر کاملا از زندگی ما محو شده باشند و اثراتشان از بین رفته باشد، می‌توانند خاطره‌های خوب و شیرینی باشند؛ و بر عکس، اتفاقات خوب گذشته اگر دیگر برای ما قابل دستیابی نباشند و فکر کنیم که نمی‌توانیم دوباره آن‌ها را تجربه کنیم، تبدیل به خاطره‌های کشنده‌ای می‌شوند.

ما هیچوقت نمی‌توانیم مطمئن باشیم که اتفاقات خوب یا بدی که داریم تجربه می‌کنیم، در آینده به خاطراتی آزاردهنده تبدیل خواهند شد یا خاطراتی که کام ما را شیرین می‌کنند. خوبی یا بدی خاطرات ما مربوط به زمان حال یا گذشته نیست؛ این اتفاقات آینده است که جنس خاطرات ما را می‌سازد. ما هرگز نمی‌توانیم مطمئن باشیم که داریم چه جور خاطره‌ای «می‌سازیم». شاید فکر کردن به این عدم قطعیت بتواند ما را یک قدم به مفهوم دینی «توکل» نزدیک‌تر کند.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید