عشقی که با قتل ثابت شد!
زن ١٨ساله در توطئه خونین به همراه دوست پسر سابقش شوهر ٢٤ ساله را کشتند و جسد را در رودخانه کن انداختند.
دیماه سال گذشته بود که جسد در مسیر رودخانه کن واقع در روستای جهانآباد پیدا شد. وقتی ماموران کلانتری ١٧٠ کهریزک به همراه تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم و تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران بزرگ به محل کشف جسد رفتند بررسیهای اولیه روی جسد نشان میداد که مقتول بر اثر شکستگی سر به قتل رسیده است.
در نخستین مرحله از تحقیقات، کارآگاهان با بررسی پروندههای فقدانی موفق به شناسایی هویت این مرد به نام «مرتضی» ٢٤ ساله شدند.
با شناسایی خانواده مقتول در شهرستان اسلامشهر، همسر مقتول به کارآگاهان گفت: «همسرم مغازه فروش کفش و کتانی در منطقه عبدلآباد داشت. صبح روز ١١ دیماه طبق روال هر روز، او به مغازهاش رفت اما دیگر به خانه برنگشت و گوشی تلفن همراهش نیز خاموش شد.»
در همان مراحل اولیه تحقیقات، کارآگاهان اداره دهم اطمینان پیدا کردند که انگیزه وقوع جنایت نمیتوانسته «انجام سرقت» یا «اختلافات مالی و درگیری فرد یا افرادی با مقتول» باشد؛ به همین خاطر در ادامه رسیدگی به پرونده، تحقیقات از اعضای خانواده مقتول آغاز شد و کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مقتول و همسرش به نام لیلا، ١٨ساله طی یک ازدواج کاملا سنتی و البته بدون لحاظ شدن رضایت آنها و صرفا بهواسطه نشانهگذاری طرفین در دوران طفولیت، ٥سال پیش به عقد یکدیگر درآمدند و در این مدت نیز درگیریهای متوالی با هم داشتهاند؛ همچنین در ادامه مشخص شد که لیلا پیش از ازدواجش دارای خواستگار دیگری به نام «حسن» بوده و علاقه شدیدی نیز مابین آنها وجود داشته است.
کارآگاهان اداره دهم با احتمال وقوع جنایت خانوادگی، به تحقیق از همسر مقتول پرداختند. تحقیقات از لیلا آغاز شد، اما او در تمامی اظهاراتش منکر هرگونه مشارکت در مرگ همسرش بود تا اینکه وی پس از ٨ ساعت بازجویی به مشارکت در قتل عمـد و مرگ همسرش اعتراف کرد.
لیلا در اعترافاتش ضمن معرفی «حسن» ٢٣ ساله به کارآگاهان گفت: «شب قتل، من و همسرم در خانه بودیم. ساعت ٣ بامداد بود که حسن به در خانه ما آمد. وقتی در خانه را باز کردم، او مرا هل داد و داخل حیاط شد. حسن یک میله آهنی در دست داشت و گفت: «امشب میخواهم مرتضی را به قتل برسانم.» مرتضی خواب بود. من داخل حیاط ماندم و حسن به داخل خانه رفت. بعد از گذشت حدود نیم ساعت، حسن از ساختمان خانه بیرون آمد. میلهای که در دست داشت، خونی بود. از من کیسهای پلاستیکی خواست تا مرتضی را انتقال دهد. حسن خودرواش را آورد جلوی در حیاط. من هم کمکش کردم تا جسد مرتضی را داخل خودرو که پراید مشکی بود قرار دهد؛ بعد حسن خودش تمام وسایل مقتول را جمع کرد و همراه جسد برد. حدود ساعت ٠٠: ٠٤ صبح، حسن از خانه ما خارج شد و به من گفت: «فعلا هیچگونه ارتباطی با هم نمیگیریم تا آبها از آسیاب بیفتد؛ بعد یک روز همراه مادرم، برای خواستگاری به خانهتان میآیم.»
با اعتراف همسر مقتول مبنی بر ارتکاب جنایت توسط «حسن»، او نیز دستگیر شد.
لیلا دروغ میگوید
حسن در بازجوییها به کارآگاهان گفت: «با هماهنگی که از قبل با لیلا داشتم و زمینه قتل را آماده کرده بود و عنوان داشته بود که «ساعت ٣٠: ٠٢ شب بیا و عشقت را به من ثابت کن»، به خانه آنها رفتم. درحالیکه مقتول داخل خانه خواب بود، تا ساعت ٣٠: ٠٣ بامداد داخل حیاط با هم صحبت میکردیم؛ بعد به همراه لیلا وارد اتاق شدم و بالای سر مقتول رفتم و پس از مقداری کشمکش، با چکشی که از چند روز قبل به لیلا داده بودم و او در خانه مخفی کرده بود ضربهای به سر مقتول زدم. همزمان با من، لیلا نیز یک بالش روی صورت مقتول فشار میداد تا صدایش درنیاید، چون پدر و مادر لیلا در منزل کناری زندگی میکردند. بعد از اینکه کار مقتول تمام شد، شوکه شده بودم؛ حتی یک لحظه میخواستم آنجا را ترک کنم. از لیلا مقداری پارچه گرفتم و دست و پای مقتول را بستم. جسد را داخل کیسه پلاستیکی گذاشتم و با کمک لیلا، مقتول را تا حیاط آوردیم.لیلا داخل کوچه را دید؛ کسی نبود. من خودروام را آوردم جلوی در خانه؛ بعد مقتول را با همدیگر روی صندلی عقب گذاشتیم و داخل یک رودخانه انداختیم.»
با توجه به اعترافات لیلا و حسن، قرار بازداشت موقت برای هر دو متهم صادر شد اما به علت ارتکاب جنایت در شهرستان اسلامشهر، عاملان جنایت جهت ادامه رسیدگی به پرونده در اختیار پلیس آگاهی و مقام محترم قضائی شهرستان اسلامشهر قرار گرفتند.