پهلوانی روی پرده
علیرضا حیدری کشتی گیر مشهور و پرافتخار ایرانی است که همه ما بخشی از غرور ملی مان را مدیون افتخارآفرینیها و مبارزات او روی تشک کشتی هستیم.
کد خبر :
۵۴۰۳۹
بازدید :
۱۹۱۳
علی اصغر کشانی، علیرضا تقوی | علیرضا حیدری کشتی گیر مشهور و پرافتخار ایرانی است که همه ما بخشی از غرور ملی مان را مدیون افتخارآفرینیها و مبارزات او روی تشک کشتی هستیم. حیدری که بارها روی سکوهای جهانی، المپیک و آسیایی رفت و بارها کمر بسیاری از قهرمانان و مدال آوران جهان را به خاک کشید، مانند برخی از ورزشکاران نامی وارد عالم سینما و بازیگری شد تا در قالبی دیگر؛ این بار در عرصه هنر افتخارآفرینی کند.
اثر اول او از دنیای کشتی دور نیست. با علیرضا حیدری نه فقط از دنیای کشتی و افتخاراتش روی تشک و نه از ورودش به عالم سینما که از خلق و خو، علایق، دلبستگی و دلمشغولی هایش حرف زدیم؛ از فعالیت او در عرصه معدن داری، از علاقه مندی اش به سفر و از دلبستگی اش به کتاب، از خاطراتش و دلمشغولی اش به دیگر ورزشها و تفریحاتی که دارد. گفت و گوی ما با علیرضا حیدری را از دست ندهید.
اثر اول او از دنیای کشتی دور نیست. با علیرضا حیدری نه فقط از دنیای کشتی و افتخاراتش روی تشک و نه از ورودش به عالم سینما که از خلق و خو، علایق، دلبستگی و دلمشغولی هایش حرف زدیم؛ از فعالیت او در عرصه معدن داری، از علاقه مندی اش به سفر و از دلبستگی اش به کتاب، از خاطراتش و دلمشغولی اش به دیگر ورزشها و تفریحاتی که دارد. گفت و گوی ما با علیرضا حیدری را از دست ندهید.
شما متولد ۱۴ اسفند ۱۳۵۴ هستید. از این که اکران نخستین فیلم تان با زادروزتان یکی شد، خوشحال هستید؟
(خنده) من زیاد اهل این حرفها نیستم.
شما کشتی گیر مشهور و پرافتخار ایران هستید. کشتیهای شما برای خیلی از ایرانیان در همه جای دنیا همراه خاطرات شیرین و طلایی بوده است. سینما چه جذابیتها و ویژگیهایی داشت که تصمیم گرفتید وارد عالم بازیگری شوید؟
خودم را متعلق به دنیای ورزش میدانم و سینماگر نمیدانم، اما وقتی از تشک کشتی بیرون میآییم با خودمان فکر میکنیم که بالاخره باید کاری بکنیم. بحث سینما هم ناخواسته پیش آمد.
شما در فیلم «من یک ایرانی ام» بازی کرده اید. حالا که فیلم تمام شده آن انتظاراتی که از ابتدا فکر میکردید برای تان برآورده شده؟
به نظرم سینما دنیای بزرگی است. سینما شرایط و فضای انتزاعی خاصی دارد. وقتی کشتی میگرفتم و با امتیاز یا ضربه فنی حریف را خاک میکردم، همه چیز تمام میشد، اما سینما این طور نیست؛ همه چیز در سینما نظری است و این نظری بودن دشواریهای خاص خودش را دارد تا با عواملی که میخواهد کار کند. گاه سهم آدم خیلی میشود و گاه هیچ. اگر هم انرژی و غریزه هنری داشته باشی شاید مجالی برای انجام آن پیش نیاید. گاهی هم بخت در خانه آدم را میزند و امکان بروز هنر و قریحه را پیدا میکنی. به هر حال کار دشواری است.
نقش مطابق میل تان بود و آن چیزی را که میخواستید، درآمد؟
فیلمنامه در اجرا خیلی تغییر کرد. سعی ام را کردم تا انرژی لازم را بگذارم. من که بازیگر حرفهای نیستم و درس بازیگری نخواندم. با مشکلاتی که به خصوص در کارم دارم، خیلی برایم سخت بود. با این حال تلاش کردم کارم را درست انجام دهم. این که چقدر توانستم نمیدانم، اما بضاعتم همین بود که میبینید. با این حال تجربه خیلی خوبی برایم بود.
در فیلم نقش سخت و دشوار یک کشتی گیر را بازی میکنید. ورزشکار بودن چه کمکی به بازی شما کرد؟
روزهای سختی را در اوکراین داشتم. نزدیک به دو ماه، ۱۸ کیلو بدون رژیم وزن کم کردم. پنج و نیم صبح بیدار میشدم. از ساعت یک ربع به هفت تا نه و نیم صبح زیر گریم بودم. تا ۹ شب سرپا بودم. موقعی که فیلمبرداری تمام میشد تازه ورزش کردنم شروع میشد و نزدیک به دو ساعت و نیم ورزش میکردم تا بتوانم روی تشک کشتی بگیرم. ساعت یک شب از باشگاه میآمدم.
زمانی که در اوج کشتی میگرفتید، ۸۶ کیلو بودید. حالا چند کیلو شدید؟
وزنم بعد از زمان کشتی ام به ۱۲۸ کیلو رسیده بود. برای این فیلم وزنم را به ۱۱۰ کیلو میرساندم. گاهی وقتها وقتی میخواستند نماهای تمرین کردن را بگیرند، گروه فیلمبرداری همان زمان که واقعا ورزش میکردم به باشگاه میآمدند و تصاویرشان را میگرفتند. تمرینها واقعی بود. در آن روزها به اندازه چندین مدال جهانی سختی کشیدم.
شما نخستین بار در وزن ۸۵ کیلو در سال ۱۹۹۷ در ترکیب تیم ملی قرار گرفتید. چرا در نخستین رقابت تان به لس گاچز آمریکایی باختید و چطور شد که فنیترین کشتی گیر مسابقات شدید؟
در یک روز هفت بار کشتی گرفتم که همه از قهرمانان بزرگ دنیا بودند. در کشتی با لس گاچز از نظر داوری کمی سوءتفاهم پیش آمد. از نظر امتیاز جلو بودم. داور امتیازم را بازگرداند. در اعتراض به این مسئله کشتی را رها کردم. این بود که گاچز مرا دوخم کرد و به زمین زد.
شیرینترین بردتان فکر کنم شکست رومرو کوبایی بود. درست است؟
بله! قهرمان جوانان جهان بود.
در مسابقاتی که در آن سالها در تهران برگزار میشد، ابراهیموف از آذربایجان را شکست دادید. کشتی سنگینی بود.
خیلی! چون او و من هر دو گروه سخت و سنگینی را از سر گذرانده بودیم و تعداد قهرمانان مطرح دنیا در آن سال خیلی زیاد بود.
در مسابقات استانبول چه شد که از مرتضی علی اف داغستانی شکست خوردید؟
او را دست کم گرفتم.
هم در المپیک سیدنی و هم در دو، سه مسابقه بعد، از کورتانیدزه شکست خوردید. کورتانیدزه رقیب سرسختی برای تان بود؟
برای اول شدن به سیدنی رفته بودم، اما وقتی از کورتانیدزه باختم کشتیهای بعدی را نگرفتم. بعد از آن شایعه درست کردند که پول گرفته و پناهنده شده!
سال بعد هم در فینال کورتانیدزه نگذاشت طلا بگیرید و نقره گرفتید.
باز هم باختم. کشتی گیر خوبی بود، ولی بردهایش یک- هیچ و دو- یک بود.
اما در عوض سال بعدش کورتانیدزه را در آتن شکست دادید.
بله!
با کدام کشتی گیر در جهان دوست و صمیمی بودید؟
ما همیشه مثل دشمن به هم نگاه میکردیم. طوری نگاه میکردیم که انگار داریم موقعیتهای مان را از همدیگر میگیریم. بحث ملی برایم حیثیتی و ناموسی بود. فکر نمیکردم که زمانی بخواهم با حریفم حتی حرف بزنم.
مهم تری کشتی گیر تاریخ جهان از نظر شما کیست؟
این طوری نمیتوانم بگویم، اما آرسن فادزائف و سایتیف را دوست دارم. گئورگیان از کشتی گیران ارمنستان است که الان اسمی از او نیست، اما کشتی هایش را خیلی دوست دارم.
در بین کشتیهایی که گرفته اید کدام کشتی دل نگران تان کرده بود؟
کشتی گرفتن با کسی که اسم و رسمی ندارد خیلی سخت است. با کشتی گیران خوب خیلی مسئله نداشتم؛ چون باخت و برد آن از من چیزی کم نمیکرد، اما کشتی گیران ضعیفتر و درجه دو خطرناک هستند. نگران بودم که به آنها نبازم. کشتی گیر خوب همه چیزش معلوم است و اصلا قانون دارد؛ یعنی تکلیفت معلوم است. میدانی با او چطور باید کشتی بگیری.
کشتی گیر وقتی کشتی میگیرد، مربیها کنار تشک با داد و بیداد او را راهنمایی میکنند. کشتی گیر در آن هیاهو متوجه راهنماییهای کوچک خود میشود؟
کشتی گیر معمولا روی تشک چیزی نمیفهمد؛ هیجان و اعصابش اجازه کار دیگری به او نمیدهد. البته اگر چیزهایی را با مربی هماهنگ کرده باشد فرق میکند.
تعدادی از ورزشکارها وارد سینما شدند. نظرتان درباره ورزشکارانی که وارد سینما میشوند چیست و کدامیک را موفقتر میدانید؟
فردین را از همه موفقتر میدانم.
شما هم مثل محمدعلی فردین بعد از کشتی وارد سینما شدید. فکر میکنید علت موفقیت فردین در سینما چه بود؟
تلاش، کوشش، موقعیت اجتماعی و دانستن این که با مردم چطور باید زندگی کرد. باید بدانی وقتی نقشی در سینما میگیری حضورت در کنار چه کسانی باید باشد. اینها عوامل مهمی است. البته تیپ و قیافه فردین خاص و ویژه بود. بازی اش خیلی متفاوت بود؛ هم بازی اش خوب بود هم به او فرصت بازی خوب میدادند.
هنرمند باهوشی بود. نقشهایی که انتخاب میکرد، مهم بودند. مردم ما عاشق پهلوانی و منش جوانمردی و مردانگی هستند. فردین بازیگر این نقشها بود که ماندگار شد. متاسفانه فیلمهایی که الان ساخته میشود همه پر از دزدی و خیانت است.
امروز نیاز داریم که از آن مضامین موفق مردم پسند فیلم بسازیم. بچههای ما باید از فیلمها الگو بگیرند نه این که با دیدن فیلمهای کنونی ترس تمام وجودشان را بگیرد. ما داریم با ساخت سریالها و فیلمها این فضا را به مردم منتقل میکنیم. در حالی که باید عشق، عاطفه، محبت و موفقیت را به مردم بدهیم. درست است که در جامعه ما مسائل و مشکلاتی هست، اما به همان اندازه خوبی هم هست. باید انرژی خوب به مردم داد. آدمها وقتی به قالب نقش اول فیلم میروند به تدریج بدل به آن شخصیت میشوند. کمک به یکدیگر را یک هنرمند میآموزند.
فردین را از نزدیک دیده بودید؟
بله! یادم است در یک اکران خصوصی قبل از سوختن سینما آزادی او را دیدم. بعد از آن به خانه شان رفتم. آدم خاص و منحصر به فردی بود. وقتی از مسابقات جهانی آنکارا برگشتم، همسرشان برایم گل آورده بود. خیلی شرمنده شدم که ساعت چهار صبح برای استقبال از من به فرودگاه آمده بود.
امروز نیاز داریم که از آن مضامین موفق مردم پسند فیلم بسازیم. بچههای ما باید از فیلمها الگو بگیرند نه این که با دیدن فیلمهای کنونی ترس تمام وجودشان را بگیرد. ما داریم با ساخت سریالها و فیلمها این فضا را به مردم منتقل میکنیم. در حالی که باید عشق، عاطفه، محبت و موفقیت را به مردم بدهیم. درست است که در جامعه ما مسائل و مشکلاتی هست، اما به همان اندازه خوبی هم هست. باید انرژی خوب به مردم داد. آدمها وقتی به قالب نقش اول فیلم میروند به تدریج بدل به آن شخصیت میشوند. کمک به یکدیگر را یک هنرمند میآموزند.
فردین را از نزدیک دیده بودید؟
بله! یادم است در یک اکران خصوصی قبل از سوختن سینما آزادی او را دیدم. بعد از آن به خانه شان رفتم. آدم خاص و منحصر به فردی بود. وقتی از مسابقات جهانی آنکارا برگشتم، همسرشان برایم گل آورده بود. خیلی شرمنده شدم که ساعت چهار صبح برای استقبال از من به فرودگاه آمده بود.
فیلمهای ورزشکاران جدید را دنبال میکنید؟
میبینم؛ بازی آقای انصاریان را دیده ام. خوب بازی میکند. پژمان جمشیدی خوب بازی میکند. احساس میکنم پژمان و علی نبوغ دارند، اما باید زحمت کشید و نمیشود به همین زودی نتیجه گرفت.
پژمان جمشیدی امسال نامزد سیمرغ در جشنواره شد. باید انتظار داشته باشیم که زمانی برای علیرضا حیدری هم اتفاقاتی از این دست بیفتد؟
هر کاری بخواهم بکنم، سعی میکنم آن را درست انجام دهم. نمیدانم بعد از آن چه میشود، اما همه تلاشم را میکنم. در کشتی مثالی داریم که میگوییم؛ اگر ۱۰۰ تومان داری، وقتی میروی ۱۰۰ تومانت را خرج کن بیا. طرف روی تشک میرفت و به یکی میباخت، میگفتیم تو ۱۰ تومان را هم خرج نکردی! نه خسته شدی و نه اذیت! سینما هم همین است.
گویا گفتید که باید مجسمه طلایی از اصغر فرهادی ساخته شود و میدانی را به نام او کنند. چرا؟
سینما باید ممنون اصغر فرهادی باشد. او خونی به رگ سینمای ایران تزریق کرد. فرهادی با فیلم هایش باعث پر شدن سالنهای سینمای ما شد و تب و تابی در سینما ایجاد کرد.
شما در زمینه معدن هم فعالیت میکنید. چه شد که وارد این عرصه اقتصادی شدید؟
این هم ناخواسته پیش آمد. خوشبختانه دو بار هم معدن دار نمونه کل کشور شدم. جالب اینجاست که خبر نداشتم و نزدیک به دو هفته دنبالم میگشتند که بیایم جایزه ام را از دست رئیس جمهور بگیرم.
کشتی گیرها از قدیم وارد کار فرش میشدند. درست میگویم؟
فرش برای پولدارهاست (خنده). زیاد فرش نمیشناسم؛ فقط به اندازه فرشهایی که در خانه مان است، میشناسم.
مهمترین معادن ایران کجاست؟
کرمان، خراسان و یزد.
چرا به جای آهن، سمت معدن طلا نمیروید؟
این هم ناخواسته بود.
درآمد معدن داری خوب است؟
کار سختی است؛ یا شما را خوشبخت میکند یا این که ممکن است شما را به خاک سیاه بنشاند. شوخی ندارد. مانند سینما میماند؛ سه میلیون نفر بدبخت میشوند تا یک سوپراستار دربیاید!
بازار آهن ایران وابسته به کجاست؟
ما وابسته به بازار دنیا هستیم. ما تعیین کننده در بازار جهانی نیستیم.
وضعیت بازار آهن در دنیا چگونه است؟
الان در افت است.
بهترین معادن آهن دنیا کجاست؟
استرالیا و برزیل؛ هر چقدر ما خاک داریم، آنها آهن دارند!
اهل سفر هستید؟
خیلی. من بخاطر کشتی زیاد این طرف و آن طرف میرفتم. به آب و هوای کشورهای مدیترانهای علاقه دارم. هوای مدیترانهای را خیلی دوست دارم. اگر تعلق خاطری به ایران نداشتم در هوای مدیترانهای زندگی میکردم.
مثل چه کشورهایی؟
ترکیه- که تقریبا هوای مدیترانهای دارد- یونان و قسمتهایی از ایتالیا.
تهران چطور؟
دود دارد.
به کجای تهران علاقه دارید؟
خیابان فرشته را از بچگی دوست داشتم، الان هم آنجا زنگی میکنم. البته بیشتر دوره کودکی ام در کرج گذشته.
اهل خواندن کتاب هستید؟
زمانی خیلی کتاب میخواندم، الان کمتر میخوانم. در زمینههای مختلف میخواندم؛ تاریخ ادبیات دنیا، دین، فلسفه. رمانهای معروف دنیا را خوانده ام. «کمدی الهی» کتاب خوبی است. قبلا هفتهای یک کتاب ۴۰۰ صفحهای را تمام میکردم. روزی هشت ساعت میخواندم.
موسیقی چطور؟
به موسیقی بی کلام علاقه دارم. امروزه در ایران خوشبختانه گروهی از خوانندگان، خوب میخوانند. قدیم که باشگاه میرفتیم موسیقی «بکوب بکوب» مد بود، الان دیگر اعصاب خردکن است. الان که باشگاه میروم به احترام بقیه واکنشی نشان نمیدهم، اما نمیتوانم گوش کنم. وجود خواننده در موسیقی اذیتم میکند. به همین خاطر موسیقی بی کلام را دوست دارم.
خودتان به سمت نوازندگی نرفتید؟
مدتی به گیتار علاقه داشتم. چند قطعهای هم نواختم، اما الان نه!
سینما میروید؟
نه زیاد! شاید در مجموع پنج، شش بار بیشتر به سینما نرفته باشم. خب! داستان خیلی از فیلمهای ایرانی را دوست نداشتم. البته الان کمی بهتر شده. در گذشته به خاطر کشتی و مسائل قهرمانی، فرصت چندانی برای سینما رفتن نداشتیم.
تئاتر چطور؟
چند تا تئاتر جدی رفتم که خیلی برایم ملموس نبود، اما از قدیم خانواده مرا برای دیدن تئاترهای کمدی و شادی میبردند. آن نمایشها خیلی جذاب و خنده دار بودند.
به غیر از کشتی به چه ورزشهایی علاقه دارید؟
اسکی، اسب سواری، کوهنوردی، والیبال و بدنسازی را دوست دارم. بچه که بودم خیلی فوتبال بازی میکردم. الان میترسم مچ پایم بپیچد. بوکس خیلی آرامم میکند.
کدام پیست اسکی را دوست دارید؟
دیزین زیاد میرفتم؛ خیلی پیست خوبی است. پیستهای اروپایی را هم تجربه کرده ام. در یک فصل نزدیک به ۴۰ بار پیست میرفتم.
نگاه تان به انسان چه نگاهی است؟
انسانها همه یکی هستند و قابل احترام. نباید آنها را دسته بندی کرد. آدمها در همه جای دنیا قابل احترام و ارزش هستند. نباید تفکیک جغرافیایی کرد. حتی داخل یک کشور هم نباید مردم را تقسیم کرد.
حالا که فیلم تان اکران شده، چه انتظاری دارید؟
دوست دارم مردم فیلمم را ببینند؛ چون احساس میکنم فیلم حرف تازهای دارد. نه این که، چون من در آن بازی کرده ام. من که بازیگر نیستم. شاید از بازی ام خوش شان نیاید، اما قصه قشنگی دارد و غرور ملی ایجاد میکند. کسانی که احساس ملی دارند و ایران را دوست دارند، فیلم را ببینند بدون شک لذت خواهندبرد. این فیلم برای جامعه ورزشی و قهرمانان کشور جالب و راضی کننده خواهدبود.
از اکران فیلم راضی هستید؟
نه! متاسفانه به فیلم میدان ندادند. اطلاع رسانی درستی در مورد آن صورت نگرفت. انگار تمام هم و غم این است که فیلم نشان داده نشود. فیلم باید دیده شود، اما متاسفانه به اندازهای که باید، به این فیلم سالن سینما نداده اند. در حالیکه درست این بود که ۹۵ سالن سینما به این فیلم اختصاص داده میشد.
منبع: هفته نامه همشهری شش و هفت
۰