ماجرای دزدی ماموران قلابی از گردشگران خارجی

اعضای یک باند خانوادگی که از طایفه فیوج هستند به سراغ گردشگران خارجی رفتند و به شیوه کف زنی اقدام به سرقت پول‌های آن‌ها در پایتخت کردند.

اواخر سال گذشته ماموران پلیس تهران از سرقت از گردشگران خارجی در تهران مطلع شدند و با توجه به گسترده شدن این دزدی‌ها گروهی از ماموران اداره ۵ پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس پرونده برای دستگیری عاملان این سرقت‌ها وارد عمل شدند.

کارآگاهان در گام نخست، پی بردند که دزدان سوار بر خودروی پژو ۲۰۶ مشکی رنگ به سراغ گردشگران خارجی رفته اند و با نشان دادن یک کارت شناسایی خود را مامور پلیس معرفی و سپس به بهانه بررسی پول‌های همراه آن‌ها اقدام به کف زنی از طعمه هایشان کرده اند.

تیم پلیسی در این مرحله به سراغ دوربین‌های مداربسته جلوی هتل‌ها رفتند و موفق شدند شماره پلاک خودروی پژو ۲۰۶ را به دست آورند. در بررسی‌های فنی مشخص شد پلاک خودروی دزدان سرقتی است. ماموران، تجسس‌های فنی خود را آغاز کردند و پی بردند که یکی از کف زن‌های قدیمی که تحت تعقیب ماموران است به ایران بازگشته است و احتمال دادند که وی سرقت‌های خود را با دو فرزندش آغاز کرده است.

کارآگاهان در این مرحله تصویر سارق قدیمی و فرزندان وی را پیش روی طعمه‌های آن‌ها قرار دادند و خیلی زود دزدان حرفه‌ای که از طایفه فیوج هستند، شناسایی شدند.

ردزنی‌های پلیسی برای دستگیری سارق قدیمی و دو فرزندش آغاز و مخفیگاه آن‌ها در منطقه عظیمیه کرج، مهرشهر و ساوجبلاغ شناسایی شد و در ادامه با تحت نظر قرار دادن این متهمان، مالخر آن‌ها نیز در استان البرز ردزنی شد. بدین ترتیب ماموران اداره ۵ پلیس آگاهی تهران روز ۱۳ خرداد ماه امسال در چهار عملیات همزمان در استان البرز، موفق به دستگیری متهمان شدند و از مخفیگاه آن‌ها نیز دلار و ارز‌های کشور‌های مختلف که از گردشگران سرقت شده بود، به دست آمد.

کارآگان در کاوش‌های اطلاعاتی پی بردند که اعضای این باند بیش از ۵۰۰ میلیون تومان از طعمه هایشان، ارز کشور‌های دیگر را به سرقت برده اند.

پدر این پسر جوان که یک متهم فراری است پس از ۱۰ سال فرار و سفر به پاکستان وقتی به ایران بازگشت به خاطر همدستی با دو فرزندش دستگیر شد.

این مرد از درد پا و سرنوشتی که برای فرزندانش رقم زده ناراحت است و اشک می‌ریزد و جالب این که به پسرش که اعتیاد دارد علاقه‌ای ندارد.

چرا گریه می‌کنی؟
پام درد می‌کنه و ناراحت پسرانم هستم.

چرا به ایران بازگشتی؟
دخترانم در پاکستان نمی‌توانستند به مدرسه بروند، به همین خاطر برگشتم.

عامل بدبختی و اتفاقات زندگی فرزندانت چه کسی است؟
من عامل بدبختی فرزندانم شده ام.

یکی از پاهایت تیر خورده؟
بله، سال ۹۱ در پاکستان قصد سرقت خودرویم را داشتند که مقاومت کردم و دزدان سه گلوله به پایم شلیک کردند که من سوئیچ خودرو را به بیرون پرت کردم و مانع سرقت آن‌ها شدم.

چرا فراری بودی؟
فراری نبودم ترسیدم دستگیر شوم.

به چه جرمی دستگیر شده بودی؟
سال ۸۶ به خاطر سرقت از گردشگران دستگیر و با قرار وثیقه آزاد شدم و نمی‌دانستم برای من حکم ۳۰ سال زندان صادر شده است.

جواد پسر کوچک این خانواده که در پاکستان زندگی می‌کند به خاطر تامین نیاز برادرش دست به کف زنی زده است.
سابقه داری؟
نه

به چه جرمی دستگیر شدی؟
سرقت از گردشگران خارجی در پوشش مامور.

به چه شیوه ای؟
با خودروی پژو به سراغ طعمه هایمان در جلوی هتل‌ها می‌رفتیم و با نشان دادن کارت ملی، خودم را پلیس معرفی و سپس به بهانه بررسی پول هایشان اقدام به کف زنی می‌کردم.

با کارت ملی؟!
گردشگران نمی‌دانستند که کارت شناسایی با کارت پلیس متفاوت است.

شنیدم در پاکستان زندگی می‌کنی؟
بله، یک مغازه بنگاه املاک دارم که در آن جا زندگی می‌کنم و با یک دختر پاکستانی نیز ازدواج کرده ام.

چرا کف زنی می‌کردی؟
مجبور شدم.

چه اجباری بود؟
برادرم نیاز به پول داشت به همین خاطر به او کمک کردم تا کمی پول به جیب بزند.

اگر دستگیر نمی‌شدی تا کی این کار را ادامه می‌دادی؟
قرار بود هفته آینده به پاکستان بروم که دستگیر شدم.

شنیدم در طایفه فیوج کف زنی یک رسم است؟
بله، هرکه بیشتر خلاف کند معروف‌تر و شناخته شده‌تر است میان اعضای طایفه فیوج.

طایفه فیوج از کجا تشکیل شده؟
از همدان، زاهدان و شهر‌های مختلف دور هم جمع شده‌اند و متعلق به محل خاصی نیستند و این که گفته می‌شود اصلیت آن‌ها هند و پاکستانی است نه، اصلیت ما ایرانی است، ولی در کشور‌های دیگر نیز طایفه فیوج حضور دارند.

خلاف و کف زنی بین طایفه فیوج کار اشتباهی نیست؟
نه، بیشتر کف زنی‌ها در خارج از ایران انجام می‌شود و اکثریت به زبان انگلیسی مسلط هستند و هر که بیشتر کف زنی و خلاف کند گویا تحصیلات بهتری نسبت به دیگران دارد.

نریمان ۲۸ ساله پسر بزرگ این خانواده فیوجی است که پدرش او را به خاطر اعتیادش کمتر دوست دارد.

سابقه داری؟
بله، سال ۹۴ به جرم جعل زندان رفتم.

چه مدت زندان بودی؟
۶ ماه در زندان بودم که پس از پایان محکومیت آزاد شدم.

بیکار بودی؟
کاری نداشتم و بیشتر پدر و برادرم کمکم می‌کردند.

چه نقشی در باند داشتی؟
من رانندگی می‌کردم و برادرم کار کف زنی را انجام می‌داد.

پلاک خودرو‌ها را چه کسی سرقت می‌کرد؟
برادرم.

چرا؟

با تغییر پلاک خودرو سرنخ‌ها را پنهان می‌کردیم و اصلا فکر نمی‌کردیم دستگیر شویم.

شنیدم هیچ یک از شما اطلاعی از خانه دیگری نداشته است؟
نه، آدرس خانه برادر و پدرم را نمی‌دانستم.

بنا بر این گزارش، متهمان برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره ۵ پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.

منبع: روزنامه ایران