خروج بورس از مسیر منطقی

خروج بورس از مسیر منطقی

وضعیت کنونی و رونق و هجمه سنگین نقدینگی به بازار سرمایه از طرفی خوشحال‌کننده است و امیدواریم بورس سرانجام جای خود را در اقتصاد کشور پیدا کند، اما از سوی دیگر هشدار‌هایی که فعال شده‌اند ما را نسبت به آینده نگران کرده است.

کد خبر : ۷۶۱۰۷
بازدید : ۹۳۰
خروج بورس از مسیر منطقی
سلیمان کرمی | رشد بورس تهران ادامه دارد و جولان نقدینگی خرد بیش از همیشه خودنمایی می‌کند. شاید برای کمتر کسی این تصور وجود داشت که شاخص این‌چنین راحت تا مرز ۴۰۰ هزار واحد رشد کند. هر چه جلوتر می‌رویم امکان پیش‌بینی روند آتی سهام به شدت کاهش می‌یابد و این موضوع نیز از دو عامل التهاب نقدینگی در بازار و از سوی دیگر تشدید روزافزون عدم قطعیت‌ها ناشی شده است.
از میانه شهریور که ارزش معاملات بورس به دو و در بعضی روز‌ها به سه هزار میلیارد تومان رسید اشاره شد که با این حجم نقدینگی نباید انتظار رفتار منطقی از بازار داشت. به‌نظر می‌رسد صاحبان سرمایه خط پایانی را برای رشد روزافزون سرمایه خود متصور نیستند.

سریال فرصت‌سوزی در بورس تهران
یکی از دلایل اصلی خروج بورس از مسیر منطقی و تسلط فضای هیجانی بر سهام را می‌توان در سیاست‌گذاری‌های سازمان بورس به‌عنوان مقام ناظر دانست. البته نمی‌توان هیجان شدید در معاملات سهام را تنها به عملکرد مقام ناظر مرتبط دانست بلکه برخی انتظارات و واقعیت‌های اقتصادی هستند که همچنان شرایط رشد را برای برخی از سهم‌ها فراهم می‌کنند و انتظارات فعالان بورسی که حالا بخش قابل‌توجهی از اقتصاد کشور هستند سیگنال‌های هشدار را فعال کرده است.
رشد سهام به کام بسیاری شیرین نشسته است و بار دیگر صحبت از خطراتی که تهدید‌کننده بازار سرمایه و اقتصاد کشور از این مجرا است احتمالا به مذاقشان خوش نیاید. سازمان بورس که به رشد پرشتاب شاخص بورس به‌عنوان نمره‌ای درخشان از کارنامه خود تکیه دارد نیز علائم هشدار را مشاهده کرده و نگرانی خود را در قالب پیامک‌هایی به منظور «فرهنگ‌سازی» به همگان ارسال می‌کند. بخش زیادی از هیجان معاملاتی این روز‌های سهام از تفکر ناظر بازار به‌عنوان نمونه‌ای از دخالت‌های دولتی در اقتص
اد کشور ناشی می‌شود. کنترل، حمایت یا تنظیم بازار و قیمت از کلیدواژه‌هایی هستند که نشان‌دهنده نقش دولت در اقتصاد هستند. حال همین موارد به‌خوبی در سیاست‌گذاری ناظر بازار سرمایه نیز به‌خوبی مشاهده می‌شود. اما جبران مشکلات ناشی از دخالت‌های دولتی خود را در قالب واژه‌ای در ظاهر زیبا و سازنده مانند «فرهنگ‌سازی» نشان می‌دهد، ولی در اصل مبنایی برای رفع تکلیف و پاک کردن صورت مساله است.

پیامک‌های دلسوزانه ناظر به سهامداران
سازمان بورس طی روز‌های اخیر پیامک‌هایی را به‌صورت عمومی منتشر کرده است و درخصوص برخی ریسک‌های متوجه سرمایه‌گذاری در سهام هشدار و حتی به سرمایه‌گذاران استراتژی معاملاتی بهینه را نشان داده است. به‌صورت خلاصه این پیامک‌ها شامل مواردی مانند: استفاده از صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک در صورت نداشتن دانش تخصصی برای معامله سهام، لزوم در نظر گرفتن تنوع در سبد سرمایه‌گذاری از صنایع و شرکت‌های مختلف، پرهیز از توجه به شایعات، لزوم در نظر گرفتن دید بلندمدت، توجه به سودآوری و ارزش ذاتی شرکت‌ها، اشاره به سایت‌های رسمی اطلاع‌رسانی مانند کدال، استفاده توامان از تحلیل تکنیکال و بنیادی، توجه به آموزش و مدیریت اعتبار خرید سهام است.
در اینجا از این قسمت بگذریم که اتفاقا اگر یک سرمایه‌گذار خلاف موارد بالا عمل می‌کرد در یک سال اخیر سودی به مراتب بیشتر از کسانی داشت که همین موارد را رعایت می‌کردند. احتمالا به وضوح مشاهده می‌شود که هر چه آگاهی معامله‌گر سهام طی یک‌سال اخیر از اصول سرمایه‌گذاری در سهام کمتر بود و درک دقیقی از ریسک نداشت با بی‌توجهی به هشدار‌ها سرمایه خود را چند برابر می‌کرد.
با قوانین و بستری که فراهم آورده‌ایم به‌صورت علنی تحلیل را تضعیف کرده‌ایم و حال به سرمایه‌گذاران صندوق‌های سرمایه‌گذاری (به‌عنوان جایی که تحلیل بیشتر حاکم است) را پیشنهاد می‌کنیم.

اما اگر واقعا این اتفاقات این‌چنین در بازار سرمایه کشور رایج شده است دلیل آن چیست؟ کاش سازمان بورس ابتدا از خود این سوال را می‌پرسید که چرا اتفاقا رفتار‌های غیرمنطقی و عدم توجه به ارزش ذاتی (به قول ناظر معیار مهمی به نام سودآوری) برای یک سرمایه‌گذار خرد سود بیشتری به همراه داشت؟ چرا فعالیت در بازار تبعیدی‌های بورس (بازار پایه) با ساختاری کاملا غیرشفاف اتفاقا امکان کسب سود‌های بسیار بالاتر را فراهم می‌آورد؟

فرق ناظر و معامله‌گر در چیست؟
وضعیت کنونی و رونق و هجمه سنگین نقدینگی به بازار سرمایه از طرفی خوشحال‌کننده است و امیدواریم بورس سرانجام جای خود را در اقتصاد کشور پیدا کند، اما از سوی دیگر هشدار‌هایی که فعال شده‌اند ما را نسبت به آینده نگران کرده است.
کارشناسان بازار سرمایه یکی پس از دیگری طی چند ماه اخیر به سازمان بورس درخصوص وضعیت کنونی بازار و دست روی دست گذاشتن مدیران سازمان انتقاد داشته‌اند، اما به‌نظر می‌رسد توجه چندانی به این انتقادات نمی‌شود. نهایت تلاش ناظر که بیشتر جنبه رفع تکلیف داشته فرستادن پیامک برای عموم است.
در کمال تعجب اینکه گفته می‌شود دامنه نوسان جز پمپاژ هیجان فایده‌ای برای بازار سرمایه نداشته است همچنان برای بسیاری قابل درک نیست. تشدید عرضه‌های اولیه در شرایط کنونی که اقتصاد کشور با بحران تامین مالی سهامداران بزرگ و دولت مواجه است برای بسیاری همچنان بی‌معنا است. اگر نسبت به دستکاری قیمتی که به‌صورت ناخواسته از سوی ناظر در قیمت سهام انجام می‌شود مانند حجم مبنا، دامنه محدود نوسان قیمتی، جلوگیری از فروش حقوقی‌ها، حمایت‌های غیرمنطقی از سهام در مرحله شوک اشاره می‌شود احتمالا باید در انتظار واکنش تند بسیاری از سرمایه‌گذاران بازار سرمایه باشیم.
اگر شما به‌عنوان یک معامله‌گر چندان با این نظرات ما در انتقاد به سازمان بورس همراه نباشید به‌صورت مشخص به‌دلیل کسب سود‌های رویایی است و هیچ نقدی به شما وارد نیست. نباید انتظار داشت که از رفتار‌هایی که اتفاقا موجبات رشد بیشتر سرمایه شما را فراهم آورده است انتقاد کنید. اما آیا سازمان بورس نیز باید مانند یک معامله‌گر به سهام نگاه کند؟ وظیفه نظارتی سازمان بورس آیا به رشد هر چه بیشتر شاخص سهام ربطی دارد؟
آیا سازمان بورس این را در نظر نمی‌گیرد که رفتار دلسوزانه برای معامله‌گرانی که در حباب به خرید سهام مشغول هستند در نهایت می‌تواند به زیان خودش تمام شود؟ احتمالا مدیران سازمان بورس نیز به این نتیجه رسیده‌اند که دامنه نوسان قیمتی، هیجان را در سهام و خروج رویه قیمتی، سهم از منطق را به‌دنبال داشته است. اگر واقعا همچنان عده‌ای خود را دلسوز بازار می‌دانند و این تصور را دارند که با این موضوع اتفاقا درحال حمایت از بازار سرمایه هستند دیگر نمی‌توان چیز جدیدی مطرح کرد، زیرا تمام آنچه باید به‌صورت علنی مشخص است.
شاید عده‌ای بگویند حذف دامنه نوسان یا راه‌اندازی استقراض فروش احتمال زیان عده‌ای را ایجاد می‌کند، ولی اگر واقعیت در این باشد که باید عده‌ای زیان کنند و تنها ما با دخالت خود سعی در کتمان این واقعیت و تاخیر در رخداد این ماجرا داشته باشیم در حقیقت زمینه را برای ضربه‌های آتی و شوک‌های شدید مهیا کرده‌ایم. حال ممکن است بگویند دامنه نوسان را به ۱۰ درصد افزایش می‌دهیم و دیگر امکان توضیح این موضوع وجود ندارد که اگر دامنه را افزایش دهید (مثلا از ۵ به ۱۰ درصد برسانید) نباید از تشدید هیجان تعجب کنید.
اگر چندین و چند سال است که بر لزوم بازنگری در قوانین سهام و به روز ساختن قوانین برای تامین مالی راحت‌تر شرکت‌ها تاکید می‌شود یا کارشناسان اصرار بر تشدید عرضه‌های اولیه و توسعه عرضی بازار دارند یا اینکه بر لزوم راه‌اندازی هر چه سریع‌تر استقراض فروش بار‌ها تاکید شده است یا لزوم عرضه‌های سهام از سوی حقوقی‌ها مطرح شده است، تنها نگرانی از تبدیل این شادمانی از رونق بورس به یک دوره رخوتناک در آینده است.

فرهنگ‌سازی واژه‌ای برای رفع تکلیف
به‌نظر می‌رسد بنا نیست ما هیچ‌وقت شاهد تفکر اقتصادی صحیح در ایران باشیم. تفکر دولتی در تار‌و‌پود اقتصاد کشور رخنه کرده و آسیب‌های بسیاری را به‌دنبال داشته است. اما نکته جالب توجه اینکه ما درحال مخفی کردن اشتباهات اساسی خودمان در سیاست‌گذاری با ظاهری زیبا با نام «فرهنگ‌سازی» هستیم.
برای مثال در اقتصاد کشور قیمت انرژی را در سطوح بسیار پایین دستوری نرخ‌گذاری می‌کنیم و بعد در تبلیغات خود به‌دنبال فرهنگ‌سازی جامعه برای صرفه‌جویی و استفاده بهینه از انرژی می‌رویم. در عمل (با قیمت پایین) به مصرف‌کننده اعلام کرده‌ایم که می‌توانید هر چقدر خواستید انرژی مصرف کنید، اما در کلام می‌گوییم «مصرف بی‌رویه کار خیلی بدیه».
واقعا یک لحظه باید به سیاست‌گذار اقتصادی گفت: شما خود بین آنچه در عمل وجود دارد و چند جمله و تبلیغ تلویزیونی کدام را انتخاب می‌کنید و مبنای تصمیم‌گیری قرار می‌دهید؟ این موضوع را در زمینه‌های مختلف در اقتصاد می‌توان مطرح کرد. حال همین موضوع در سیاست‌های سازمان بورس مشاهده می‌شود البته با کمی پیچیدگی بیشتر. سرمایه بسیاری از افراد که طی همین یک سال اخیر به بورس آمده‌اند چند برابر شده است حال ناظر بورسی درحال پیامک دادن است که شما درست و بهینه سرمایه‌گذاری نمی‌کنید؛ در چنین شرایطی به‌نظر شما این پیامک‌ها چقدر در تصمیم‌گیری این سرمایه‌گذاران اثرگذار است؟
سرمایه‌گذاران صف خرید برای سهمی با حباب واضح بیش از ۴۰۰ درصدی تشکیل داده‌اند و بعضا تا ۵۰ میلیارد تومان سهم معامله می‌شود (نشان از حضور تعداد زیادی از معامله‌گران) و ما به‌دنبال ایجاد فرهنگ بهینه سرمایه‌گذاری هستیم.
واقعا اینجا مشخص نیست دلیل اصلی رخداد چنین رفتاری چیست؟ نبود ابزار‌های روز دنیا برای خودکنترلی بازار (استقراض فروش) و دقیقا ایجاد «صف» (دامنه محدود نوسان قیمتی) اثر بسیار زیادی در شکل‌گیری این رفتار‌های خارج از منطق داشته است. نگرانی کنونی ما از آینده این بازار و حتی اثرات آتی آن بر اقتصاد کشور است، زیرا منبع این نقدینگی که در بورس علاقه شدیدی به سفته‌بازی پیدا کرده است مشخص نیست و اگر این نقدینگی از سهام منحرف شود مشخص نیست بنا است در کجا خود را نشان دهد. با یک مثال ساده و مهم از وقایع اخیر کشور این گزارش را ببندیم. هنوز داغ اعتراضات بنزینی در آبان در ذهن عموم جامعه وجود دارد.
در آنجا به جای سیاست منطقی و تعدیل نرخ بنزین و انرژی طی چند سال گذشته ناگزیر سیاست شوک‌درمانی را در پیش گرفتیم و نتیجه آن اعتراضات شدید رقم خورد. در بورس تهران نیز ناظر درحال القای این موضوع است که سهام فقط رشد می‌کند و هیچ ریسکی نیز ندارد.
اما اگر در آینده به هر دلیلی سهام در مسیر نزولی قرار گرفت و ما نتوانستیم به واسطه صندوق‌های حمایتی بازار را جمع کنیم اینکه موج شدیدی از اعتراضات متوجه کسی که خود را مسوول روند قیمتی سهام و عدد شاخص معرفی کرده است (منظور همان سازمان بورس است) نباید تعجب‌برانگیز باشد. خاطره کشیده شدن بی‌مورد مدیران فرابورس به جلسه مجلس برای توضیحات درخصوص بازار پایه را نباید فراموش کنیم.
این نکته نیز باید گفته شود که جولان افسارگسیخته نقدینگی در بازار سرمایه هشداری به سیاست‌گذار کلان است که در گزارش‌های هفته‌های قبل به آن‌ها پرداخته شده بود.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید