پریسا قاسمی کلور؛ عروسک‌باف ملی

پریسا قاسمی کلور؛ عروسک‌باف ملی

لباس‌هایی محلی که در کودکی‌ام می‌پوشیدم همیشه برایم الهام بخش داستان‌هایم بوده. رسم هایی که جز به جز در ذهنم ثبت شده است.

کد خبر : ۷۶۱۱۹
بازدید : ۲۶۳۵
پریسا قاسمی کلور؛ بافنده عروسک‌هایی که به ثبت ملی رسید
ترانه بنی یعقوب | «چیمن» با بلوز آبی و جلیقه رنگی و دامن سفیدی با خط‌های راه‌دار کمرنگ روی زمین نشسته، نگاهی به آسمان می‌اندازد. هوا ابری است، کم کم روزهای سرد هم از راه می‌رسد، روزهای برف و باران. میل‌های بافتنی را در دست می‌گیرد و جوراب می‌بافد. خدا می‌داند توی ذهنش چند تا داستان هست. اما این بار تصمیم می‌گیرد، قصه جوراب بافی‌هایش را تعریف کند.

پریسا قاسمی کلور بافنده عروسک چیمن می‌گوید: «آن موقع‌ها که از این جوراب‌های نخی آماده نبود. این جوراب‌ها را زن‌های تالش با پنج میل بافتنی می‌بافتند؛ هم زنانه هم مردانه. جوراب‌های مردانه پشمی را در زبان محلی «گوروه» می‌گویند. جوراب‌هایی کاملاً بلند که با نخ دور ساق پا پیچیده می‌شود.
جوراب‌های زنانه هم «پاتون» نام دارند که کوتاهند و تا قوزک پا را می‌پوشانند. زن‌ها و مردها این جوراب‌ها را برای کار می‌پوشیدند. برای همین هم خود جوراب بافی در خانواده‌ها یک کار جدی بود...»

چیمن یک عروسک است که همین قصه‌ها را برای بچه‌ها می‌گوید. در کنار چیمن، چیتن عروسک مرد هم قصه‌های دیگری برای تعریف کردن دارد. عروسک‌های پریسا ثبت ملی هم شده. شاید اگر همین جوری از کارگاه عروسک بافی این زن دیدن کنید، تصور کنید یک کارگاه پر از عروسک‌های بافتنی است.
عروسک‌هایی که خوش رنگ و طرح‌اند و جان می‌دهند برای بازی بچه‌ها. عروسک‌هایی بی‌خطر با طراحی زیبا اما بهتر است بدانید این عروسک‌های گیلانی هرکدام قصه خودشان را دارند و همان طور که یک گوشه نشسته‌اند و زل زده‌اند به دیوار رو به رو یا روی یک میز جا خوش کرده‌اند، با زبانی بسته قصه یک مراسم، یک آیین و یک فرهنگ را تعریف می‌کنند؛ داستانی که شاید دیگر فراموش شده باشد.

پریسا قاسمی کلور اصالتاً از اهالی منطقه شاهرود خلخال است و خودش را تالش و تات زبان می‌داند و در ماسال زندگی می‌کند. شهرستانی کوچک در گیلان که به ییلاقات زیبایش معروف است. کارگاه عروسک‌سازی‌ پریسا هم در همین شهر کوچک قرار دارد.
خودش عاشق لباس‌های محلی گیلان و تالش است: «سه سال پیش به این فکر افتادم که از همه خاطره‌هایی که در ذهن دارم و از این همه قصه‌ای که شنیده‌ام استفاده کنم و از آنها عروسک بسازم. چه چیز بهتر از عروسک که در دست بچه‌هاست و به راحتی با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

فرهنگ هر قومی به خوبی در عروسک‌هایش نمایان است. مثلاً در گیلان همه عروسک‌ها رنگی و خوشحال هستند. در دست‌شان میوه دارند و رنگ و بوی طبیعت و فرهنگ گیلان را بازنمایی می‌کنند. زنده‌ کردن این عروسک‌ها به صنعت گردشگری و اشتغالزایی هم کمک می‌کند.»

عروسک‌ها گاهی تکی تکی و گاهی گروهی یک آیین را به نمایش می‌گذارند: «لباس‌هایی محلی که در کودکی‌ام می‌پوشیدم همیشه برایم الهام بخش داستان‌هایم بوده. رسم هایی که جز به جز در ذهنم ثبت شده است. زمانی که عروسی را سوار بر اسب به خانه داماد می‌بردند یا آیین‌های دلنشینی که در ماسال برگزار می‌شد مثل مراسمی که همه دور عروس با لباس عروس حلقه می‌زدند و آنقدر ملاقه‌های چوبی را بهم می‌زدند که می‌شکست.
این مراسم نوعی پیشگیری از چشم نظر بود. با این کار یعنی شکستن ملاقه‌ها در واقع می‌خواستند، نظر بد را از زندگی عروس و داماد دور کنند. خب من با خودم فکر کردم چرا این سنت‌ها را در قالب عروسک احیا نکنم. در بیشتر کارهایم این آداب و رسوم نشان داده شده مثل نی زنی چوپان‌ها با همان لباس‌های مخصوص چوپانی یا مراسم جوراب بافی اصیل این منطقه که در بیشتر گیلان رواج دارد.»

اما چرا پریسا عروسک‌های بافتنی را برای کارهایش انتخاب کرد؟ او می‌گوید: «بافت را انتخاب کردم برای اینکه می‌خواستم کارهایم ماندگار شود و بتوانم ثبت‌شان کنم. برای ثبت باید حتماً از الیاف طبیعی استفاده می‌کردم اما اینکه چرا قالب عروسک را برای کارهایم انتخاب کردم برای این بود که فکر کردم داستان‌ها این گونه برای کودکان قابل درک‌تر است. مثلاً یک نوع لباس خاص در مناطق تالش هست که مردهای ما می‌پوشیدند.
این لباس پشمی و نام آن شال است. من در کارهای خودم یعنی عروسک‌های چیتمن از همین لباس استفاده کرده‌ام یا برای لباس زنان کاملاً لباس‌های محلی را بازسازی کردم؛ پیراهن‌های گلدار با دامن‌های ساده و جلیقه و روسری‌های سفید یا رنگی. البته در استان گیلان لباس‌های مختلفی هست و در منطقه ماسال این لباس‌ها خیلی رواج دارد و من خودم هم به هر نمایشگاهی دعوت می‌شوم همین‌ها را می‌پوشم و به هر جای ایران بروم با افتخار این لباس‌ها را به تن می‌کنم.»

چند عروسک باهم مراسم گیشه برون را روایت می‌کنند؛ زنانی که لباس‌های یکدست محلی پوشیده و مجمعه‌ها یا سینی‌های پر از هدیه بر سر دارند. آنها همچنین چوب‌های بلندی به نام بروم با پارچه‌های رنگی و میوه و شکلات در دست دارند و هلهله کنان با این وسایل عروس را تا مقابل خانه داماد مشایعت می‌کنند. در گوشه‌ای دیگر عروسک چیتمن لباس چوپانی بر تن کرده و چند گوسفند را به چرا می‌برد.

قاسمی از مراحل دشوار ثبت ملی این عروسک هم می‌گوید، اینکه تنها عروسکی که در ایران ثبت ملی شده عروسک‌های ماسوله بوده که آن هم به اسم شخص نیست و به اسم ماسوله ثبت شده اما عروسک او با نام خودش ثبت شده است.
این دومین عروسکی است که میراث فرهنگی آن را ثبت ملی کرده. او در جریان ثبت اثرش هم روایت آداب و رسومی را که هر کدام از عروسک‌ها روایتگرش هستند، بازگو کرد: «هدف من حفظ و ثبت این آداب و رسوم بوده و هست؛ اینکه بتوانم این آداب و رسوم را احیا کنم. امیدوارم بتوانم این عروسک‌ها را با ذکر داستان هر کدام‌شان به مردم معرفی کنم و مجموعه عروسک‌ها با داستان‌های‌شان به علاقه‌مندان معرفی شود. برای همین هم در منطقه ییلاقات ماسال دنبال مکانی مناسب برای این کار می‌گردم تا گردشگران بتوانند بجز دیدن عروسک‌ها با آداب و رسوم منطقه هم بیشتر آشنا شوند.»

پنج زن در کارگاه عروسک سازی پریسا قاسمی در شهر ماسال همکار او هستند تا عروسک‌های زیبایش را تکمیل کنند. او می‌گوید آنقدر عروسک تولید کرده که الان تعداد دقیق‌شان را در ذهن ندارد: «این عروسک‌ها را در نمایشگاه‌های مختلف کشور ارائه کرده‌ام. کارهای ریزدوخت و دوز را خانم‌ها در خانه انجام می‌دهند و بعد در کارگاه دور هم جمع می‌شویم درباره‌شان حرف می‌زنیم و کار را تکمیل می‌کنیم.»

عروسک‌ها با لباس‌های رنگ و وارنگ محلی‌شان در گوشه گوشه کارگاه پخش و پلا هستند. نگاه‌شان که می‌کنی شیء بی‌جانی به نظر نمی‌رسند. آنها با همان زبان بسته چه داستان‌ها که برای تو تعریف نمی‌کنند؛ هزار و یک قصه از هزار و یک آیین.

منبع: روزنامه ایران
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید