سریالهای شکست خورده تلویزیون در سال ۱۴۰۱

به مناسبت پایان سال ۱۴۰۱ در پرونده امروز نگاهی داریم به وضعیت سریالهای پخش شده از شبکه یک، دو، سه و پنج. متاسفانه در میان این آثار فقط معدودی عنوان موفق میگیرند؛ مثل «زیرخاکی ۳»، «مستوران» و «گیلدخت».
سال ۱۴۰۱ در حالی شروع شد که زمان زیادی از حضور تیم جدید مدیریتی صدا و سیما نمیگذشت. به همین خاطر بخشی از برنامهها و سریالهایی که به آنتن رسیدند، حاصل تفکر و سلیقه قبلیها است. البته گروه جدید چند محصول را آماده کردند که سریالهای نوروزی «دردسرهای شیرین» و «خداداد» از جمله آنهاست. این دو سریال با سرعت ساخته شدند و به همین خاطر شروع خوبی برای مدیریت تازهنفس محسوب نمیشوند.
به مناسبت پایان سال ۱۴۰۱ در پرونده امروز نگاهی داریم به وضعیت سریالهای پخش شده از شبکه یک، دو، سه و پنج. متاسفانه در میان این آثار فقط معدودی عنوان موفق میگیرند؛ مثل «زیرخاکی ۳»، «مستوران» و «گیلدخت».
سریالهای «بیهمگان» و «شهباز» هم نزدیک به استاندارد بودند. تلویزیون چارهای ندارد جز اینکه فکری اساسی برای سریالهای خود بکند؛ چراکه همچنان بخش زیادی از مخاطب را میتوان با آثار نمایشی به سمت شبکهها کشاند.
آن هم در شرایطی که شبکه نمایش خانگی هربار اثری متفاوت و جریانساز آماده میکند …. پیشتر در گزارشهای مختلف سریالهای تلویزیونی را تحلیل کردیم و این بار وضعیت ۱۰ مورد که شکستخورده مطلق هستند، بازخوانی شده است.
خداداد / شبکه دو| نوروز
چه حال و هوایی داشت؟ این سریال داستان مردی به نام خداداد (رضا ناجی) را روایت میکند که زندگی فقیرانهای دارد. در آستانه ازدواج دخترش، مشکلات ریز و درشت هجوم میآورند، اما درنهایت وام جور میشود و یک عروسی آبرومند برگزار میکند. این سریال را علی غفاری کارگردانی کرده است.
چه اتفاقی رقم خورد؟ داستان تکراری، آموزههای شعاری، بازیهای ضعیف، دیالوگهای تصنعی و... از خداداد یک سریال ساخت که به سختی میشد یک قسمت آن را تماشا کرد. از همان قسمت نخست میشد حدس زد سمت و سوی قصه کجاست و در نهایت هم شخصیتها عاقبت بخیر شدند.
آن هم در حالی که تا چند قسمت مانده به پایان سریال، اوضاع درهم بود و امیدی به رفع مشکل نمیرفت. خودتان حساب کنید در دو قسمت آخر چطور داستان سرهمبندی میشود و امید و شادی به سمت مخاطب میآید. دادن امید خیلی هم خوب است، اما این لطف باید در قالب یک قصه همراهیبرانگیز باشد نه داستانی تکراری و کلیشهای.
ویژگی خاص آن چه بود؟ عملکرد بازیگران خداداد مورد نقد قرار گرفت، اما حساب پیام دهکردی و علی صبوری جداست! دهکردی تلاش میکرد با لهجه حرف بزند، اما موفق نبود و صبوری شمایل تکراری همیشگی را مقابل دوربین به نمایش گذاشت.
دردسرهای شیرین / شبکه پنج| نوروز
چه حال و هوایی داشت؟ دردسرهای شیرین به کارگردانی سهیل موفق روایت زندگی زنی به نام شیرین (با بازی مریم مومن) است. او برای پیشرفت در کار خود ترجیح میدهد صاحب فرزند نشود، اما همسرش (پوریا پورسرخ) سودایی دیگر برای زندگی درسر دارد. آنها کسب و کار راه میاندازند، اما سرشان کلاه میرود. با این حال نومید نمیشوند و کاری دیگر را که مبتنی بر تولید داخلی است شروع میکنند. همزمان صاحب دو فرزند میشوند و کارشان نیز رونق میگیرد.
چه اتفاقی رقم خورد؟ دردسرهای شیرین پر است از حرفهای قشنگ که به بدترین شکل ممکن روایت شده. سریال بدون گرهافکنی معقول پیش رفت و پروندهاش با یک پایان خوش و باسمهای بسته شد.
ویژگی خاص آن چه بود؟ افسانه بایگان، مریم مومن و پوریا پورسرخ جزو بازیگرانی هستند که میتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. دردسرهای شیرین، اما یک ناکامی مطلق برای آنها بود.
سرعت در تولید را نمیتوان در شکست بازیگران و ناکامی سریال نادیده گرفت. این سریال مثل خداداد از سفارشهای تیم مدیریتی تلویزیون است که فقط چند ماه از حضور آنها میگذشت. پیشتر نوشتیم که تیم جدید چند سریال را لغو کردند و سراغ اجرا کردن ایدههای خود رفتند. نتیجهای مناسب از این تصمیم حاصل نشد.
خوشنام / شبکه یک|رمضان
چه حال و هوایی داشت؟ «خوشنام» را علیرضا نجفزاده ساخت که پیشتر کمدیهای زوج یا فرد و بوتیمار را تجربه کرده بود. خوشنام با فیلمنامه اولیه محسن کیایی، علی کوچکی و فیلمنامه نهایی فهیمه سلیمانی با محوریت زندگی جوانی به نام شهرام (هومن حاجیعبداللهی) روایت میشود. او تصمیم دارد از گذشته خود دست بکشد و سر بهراه بشود. در این مسیر قصه اطرافیان او مثل دوستان دور و نزدیک و خانوادهاش اضلاع دیگر داستان است.
چه اتفاقی رقم خورد؟ عوامل متعددی دست به دست هم داد تا ناکامی خوشنام رقم بخورد. قصه و فضای تکراری، دلایل ابتدایی این شکست است. بارها در تلویزیون سریالهایی با موضوع پشیمانی یک نفر و تصمیم برای اصلاح خود را دیدهایم. حال و هوای سریال یعنی روایت قصه در خانواده متوسط پایین شهری نیز بارها دستمایه روایت داستان شده.
گاه استفاده از کلیشهها الزاما ایراد نیست؛ به شرط آنکه استفادهای متفاوت از آنها بشود. خوشنام، اما چنین نکرد و حتی برای ایجاد موقعیتهای کمدی، دست بهدامان شوخیهای توالتی شد. داد و فریاد شخصیتها برسر یکدیگر حتی در موارد غیرضروری، دیگر پاشنه آشیل سریال محسوب میشود.
ویژگی خاص آن چه بود؟ سریال در خلق موقعیتهای کمدی ناموفق بود و برخی بازیگران عنوان کردند خوشنام اصلا کمدی نیست!
از سرنوشت ۴ / شبکه دو|رمضان
چه حال و هوایی داشت؟ سه فصل از سریال از سرنوشت پخش شده بود و مخاطب پیشینه ذهنی نسبتا خوبی نسبت به آن داشت. فیلمنامه فصل چهارم توسط محمد محمودسلطانی، روحالله صدیقی و آرزو صدیقی نوشته شده و داستان آن درباره چالشهای هاشم (دارا حیایی) و دوست او سهراب (کیسان دیباج) است. یکی ازدواج میکند و دیگری با دختر مورد علاقه خود دچار اختلاف میشود. تلاششان برای موفقیت در کسب و کار بخشهای دیگر قصه است.
چه اتفاقی رقم خورد؟ فصل چهارم از سرنوشت میخواهد زبان نسل امروز باشد؛ نسلی که دنبال فرار از قید و بندهای پوسیده است و تلاش میکند راه خود را برود. این مفهوم ارزشمند، اما در قالب درام شکل نگرفته و مخاطب با مشتی قصههای دمدستی مواجه است. قصه سریال بدون نقاط عطف جذاب روایت میشود و بهجای آن سهم شعار زیاد است. حتی فصل زندگی یک مادر سالخورده و فرزندش که میتوانست تبدیل به بخش جذاب سریال شود، شعار زده است. بازیگران جوان سریال هم برای نمایش شخصیتهای گرفتار اغراق شدهاند.
ویژگی خاص آن چه بود؟ پخش سریال از سرنوشت مدتها پس از پایان ماه رمضان ادامه داشت. اگر سریال از کیفیت لازم برخوردار بود، چه بسا طولانی بودن، به کمکش میآمد. با این حال همان اندک حس و حال سریالهای رمضانی هم از آن گرفته شد.
حکم رشد / شبکه سه| اردیبهشت ماه
چه حال و هوایی داشت؟ سریال حکم رشد در روزهای ابتدایی تولید دچار یک حاشیه شد و درنهایت سعید نعمتالله از کارگردانی آن انصراف داد. حسن لفافیان جای او را گرفت و روایتگر داستان تعدادی گندهلات شد. غلام (پیام احمدینیا) و افشین کافر (حمید ابراهیمی) دو گندهلات محله خود هستند که هر کدام سعی در تصرف حیطه دیگری را دارند.
چه اتفاقی رقم خورد؟ این نخستین بار نیست که آدمهای به اصطلاح لات سوژه یک فیلم یا سریال میشوند. حکم رشد در فضاسازی میتوانست موفقتر عمل کند اگر به جزئیات توجه بیشتری میشد. شخصیتهای طراحی شده با بازی بازیگرانی مثل پیام احمدینیا و حمید ابراهیمی هم انطابق با ویژگیهای این دسته آدمها ندارند.
سوژه سریال یعنی تقابل دو برادر، یکی پلیس و دیگری خلافکار هم از یک کهن الگو وام گرفته شده. ایده همچنان جذاب است، اما در پرداخت گرفتار شعار شد و همین به قصه سریال لطمه زد. مواردی، چون عملکرد دیرهنگام پلیس با خلافکارها و نیز سکانس پایانی ضربهای دیگر است که به حکم رشد وارد شده.
ویژگی خاص آن چه بود؟ حکم رشد سرشار از کلیشههاست؛ از پلیسی که هزار گرفتاری، چون بیماری فرزند دارد، از سوی همسر باجناق به خاطر کشته شدن او مورد سرزنش است، میان قلب و عقل گرفتار آمده و …
داستان یک شهر ۳ / شبکه پنج| تیرماه
چه حال و هوایی داشت؟ داستان یک شهر اصغر فرهادی از سریالهای جذاب و پرمخاطب تلویزیون در دهه ۸۰ بود که دو فصل ۲۶ قسمتی در سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۰ از شبکه پنج پخش شد. سری سوم آن به کارگردانی محمدرضا آهنج تیرماه روی آنتن شبکه پنج رفت. این بار هم سریال یک خط واحد دارد و هر بار اتفاقاتی برای خبرنگاران و سازندگان برنامه در شهر رخ میدهد.
چه اتفاقی رقم خورد؟ سازندگان سری سوم داستان یک شهر با وارد کردن قصههای عاشقانه و معمایی تلاش کردند اثری متفاوت بسازند. این اتفاق، اما رخ نداد که دلیل اصلی را باید در اشباع مخاطب از داستانهایی اینچنین دانست. مهمتر اینکه برنامه در شهر قلب تپنده قصه است؛ در حالی که این برنامه جایگاه سابق را ندارد و فعالیتهای آن برای مخاطب «دغدغه» نیست.
علاوه برفیلمنامه، لطمه دیگری که به «داستان یک شهر ۳» وارد شد، از جانب ترکیب بازیگران است. دانیال عبادی، هلیا امامی، یوسف مرادیان، امین ایمانی، ایرج نوذری و … عملکردی ناموفق داشتند. به همین خاطر است که فصل عشق و عاشقی (با بازی عبادی) باسمهای از آب درآمد و تبدیل به پاشنه آشیل شد.
ویژگی خاص آن چه بود؟ این مجموعه پس از روزگار جوانی ۳ دومین اثری است که خاطره خوش سریال موفق فرهادی را از بین میبرد.
آزادی مشروط / شبکه یک| مهرماه
چه حال و هوایی داشت؟ مسعود دهنمکی در تازهترین تجربه سریالسازی خود، سراغ روزهایی رفت که کرونا وارد کشور شد. آزادی مشروط روایتی طنز از روزهای ابتدایی کروناست که مسائلی مثل آموزش آنلاین، کمبود ماسک، ترسها و نگرانیها و … مسائلی از این دست را هم دربر میگرفت.
چه اتفاقی رقم خورد؟ ایده آزادی مشروط ارزشمند است، اما کارگردان پرداختی خوب به موضوع نداشت و نتوانست مخاطبان انبوه را راضی کند. کما اینکه در طول پخش رسانهها به کیفیت آن انتقاد کردند و سریال موج نیافرید. برخی بازیگران سریال هم به شکل رسمی عدم رضایت کامل خود از کیفیت نهایی را بیان کردند.
دهنمکی سعی کرد با شوخیهایی که در مجموعه آثارش سراغ داریم، آزادی مشروط را جذاب کند، اما واقعیت این است که عمر سوار شدن بر شوخیها و اتفاقات مجازی در فیلم و سریالها تمام شده. بازی سروش جمشیدی به دلیل ملاحت ذاتی، از معدود امتیازهای آزادی مشروط بود، اما کاراکتر علیرضا استادی و علی مشهدی فراتر از کلیشههای همیشگی نرفت. دوربین لرزان و بیقرار هم بر ضعفهای سریال افزود.
ویژگی خاص آن چه بود؟ در میانه پخش سریال خبری در فضای مجازی منتشر شد که مدعی بود «آزادی مشروط» فقط ۱۶ درصد مخاطب داشته و مخاطب ثابت آن یک درصد است!
جزر و مد / شبکه دو|آبان ماه
چه حال و هوایی داشت؟ سریال جزر و مد به سفارش مرکز سیمای استانها توسط علی عبدالعلیزاده ساخته شد. این سریال داستان لطیف (رضا فیاضی) است که در تهران زندگی میکند و در آستانه بازنشستگی مجبور میشود به زادگاهش، ماهشهر بازگردد. جزر و مد داستان خود را با زبان کمدی روایت کرد.
چه اتفاقی رقم خورد؟ اگر تلویزیون به اندازه کافی سریال در اختیار داشت، هرگز اجازه پخش آثاری مثل جزر و مد در کنداکتور اصلی را نمیداد. این سریال مجموعهای بود از داستان دمدستی، بازیهای بد، شعارهای کلیشههای و …. جزو و مد نه قصهای همراهیبرانگیز داشت و نه در انتقال مفاهیمی مثل اهمیت خانواده، فرزندآوری، توجه به اقلیمها و … موفق عمل کرد. شوخیها و موقعیتهای کمدی سریال هم به نمایشهای خام بچههای مدرسهای تنه میزد! ساختن سریالهایی این چنین نتیجهای جز هدر دادن انرژی و سرمایه و اتلاف وقت مخاطب به همراه ندارد.
ویژگی خاص آن چه بود؟ در طول پخش جزر و مد نشانی از آن در رسانهها نبود جز دعوای تهیهکننده و کارگردان. کارگردان از «سانسورهای بیحد و اندازه این مجموعه» بدون اطلاع او گله داشت و تهیه کننده میگفت این کار برای بالا رفتن ریتم انجام شده است!
ابر میبارد / شبکه دو |دی ماه
چه حال و هوایی داشت؟ ابر میبارد با موضوع کرونا و تقدیر از زحمات کادر درمان به کارگردانی محمدرضا معینی در صداوسیمای مرکز گیلان ساخته شده است و به نخستین روزهای شیوع این ویروس میپردازد.
چه اتفاقی رقم خورد؟ شخصیت محوری سریال یک پرستار است که مادرش را از دست داده و با پدر زندگی میکند. در طول قصه، اتفاقات روزهای نخست شیوع کرونا روایت میشود؛ از جمله کمبود تخت، سفرهای پرخطر به گیلان، افزایش چشمگیر مبتلایان، از رونق افتادن کار رستورانها، تلاش نیروهای جهادی و …. مثل غالب سریالها، ماجرای عشق و عاشقی هم جایی در داستان داشت.
ضعف اصلی ابر میبارد به کمملات بودن قصه و غلبه مفهوم بر درام برمیگردد و از نظر دراماتیک فاقد قدرت برای همراه کردن مخاطب است. ابر میبارد در شرایط معقول، ویژگی لازم برای پخش از یک شبکه سراسری آن هم در باکس اصلی را ندارد. هرچند کیفیت آن به مراتب بهتر از دیگر سریال تولید شده در مرکز استانها یعنی جزر و مد است، اما مخاطب وفادار تلویزیون هم چنین آثاری را نمیپسندد.
ویژگی خاص آن چه بود؟ تلویزیون خیلی زود سراغ تولید سریالهایی با موضوع کرونا رفت که امسال آزادی مشروط و ابر میبارد پخش شدند. این دو سریال هم مثل فرشتگان بیبال و موج اول کیفیت لازم را نداشتند.
چشمبندی / شبکه سه| دی ماه
چه حال و هوایی داشت؟ شبکه سه تنها شبکهای است که سراغ سریال تکراری نرفت و حتی در باکس غیراصلی هم سریال جدید پخش کرد. چشمبندی حوالی ساعت ۲۰ روی آنتن میرفت و داستان آن با محوریت اختلاف دو باجناغ شروع شد و در ادامه شخصیتها و اتفاقات دیگری وارد قصه شدند. چشمبندی کمدی است و به کارگردانی شاهد احمدلو ساخته شده.
چه اتفاقی رقم خورد؟ دوره کمدیهایی مثل چشمبندی بهسر آمده؛ بهویژه آنکه از شمایل تکراری بازیگران، چون مرجانه گلچین و حمید لولایی بهره میبرد. سریال ادعا میکند ترکیبی از اتفاقات معمایی و کمدی است، اما در هر دو وجه به دمدستیترین شکل ممکن داستانش روایت میشود.
چشمبندی به دلیل ضعف مفرط، انتقاد رسانهها را نیز به دنبال داشت؛ حتی خبرگزاری تسنیم که همسو با صدا و سیماست، از کیفیت ضعیف فیلمنامه آن انتقاد کرد. برترینها هم این تیتر را برای نقد چشمبندی انتخاب کرد: «نه! آقای تلویزیون با این چشمبندی ما لبخند نخواهیم زد.»
ویژگی خاص آن چه بود؟ درحالی که طبق نظرسنجی مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما در نیمه دوم ماه بهمن، چشمبندی فقط ۱۴ درصد مخاطب داشته، کارگردان این سریال از تولید فصل دوم آن در ابتدای فروردین خبر داده است! سلیقه مدیران است دیگر و با این دستفرمان امیدی به رقم خوردن اتفاقی ویژه برای سالهای جدید نمیرود.
منبع:روزنامه هفت صبح