گلستان سعدی؛ درسی از استاد سخن: «دردسرهای انسان دو رو!»

گلستان سعدی؛ درسی از استاد سخن: «دردسرهای انسان دو رو!»

چنان که همه ما می‌دانیم، خورشید همیشه پشت ابر نخواهد ماند و انسان دورو، روزی چهره حقیقی خوود را نشان خواهد داد.

کد خبر : ۲۴۱۱۶۹
بازدید : ۴۵

فرادید| سعدی گلستان را در اردیبهشت‌ماه سال 655 و 656 هجری سرود و دو تا از حکمت‌آموزترین و در عین حال شیرین‌ترین آثار ادبیات فارسی را به وجود آورد. شاید همین شیرینی و پندآموزی این دو اثر سعدی است که باعث شده است که استاد اصغر دادبه معتقد باشند که مدخل آشنایی با ادبیات فارسی باید بوستان و گلستان سعدی باشد.

به گزارش فرادید، گلستان، هشت باب دارد که هر باب آن موضوع خاصی دارد. سعدی آنچنان حکمت را با شیرین‌سخنی پیوند داده است که مخاطب از هر سطر  آن لذت خواهد برد. تا پیش از سعدی نثر مسجع فارسی، با وجود این که هرگز از شیرینی تهی نبود، اما سرشار از تکلف و زیاده‌روی بود. نمونه بارز چنین متنی را می‌توان مقامات حمیدی دانست که با وجود این که مورد پسند بسیاری از شعرا و ادیبان زمان خود و پس از خود واقع شد، اما به دلیل همین زیاده‌روی‌ها در نهایت به مقامی که گلستان در ادامه یافت، حتی نزدیک هم نشد.

باب دوم: در اخلاق درویشان

انسان‌های متملق و ریاکار اگر چه که در نگاه اول در چشم همگان عزیز و معقول برسند، در نهایت روزی به این سبب که هیچ نقابی همیشگی نیست، دستشان رو شده و رسوا خواهند شد. چنان که در حکایت امروز از گلستان سعدی خواهید خواند.

عابدی را پادشاهی طلب کرد.

اندیشید که دارویی بخورم تا ضعیف شوم، مگر اعتقادی که دارد در حقِّ من زیادت کند.

آورده‌اند که داروی قاتل بخورد و بمرد.

آن که چون پسته دیدمش همه مغز

پوست بر پوست بود همچو پیاز

پارسایانِ رویْ در مخلوق

پشت بر قبله، می‌کنند نماز

چون بنده خدایِ خویش خوانَد

باید که به جز خدا نداند

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید