از یاکوزا تا شاعر؛ سرنوشت «سامورایی‌ها» چه شد؟

از یاکوزا تا شاعر؛ سرنوشت «سامورایی‌ها» چه شد؟

سامورایی‌ها طبقه‌ای برجسته از جنگجویان بودند که قرن‌ها از ژاپن دفاع می‌کردند. اما با آغاز دوران ثبات توسط شوگون‌سالاری توکوگاوا، نیاز به آنان کاهش یافت و این جنگجویان مجبور شدند شیوه‌ای نو برای زندگی پیدا کنند.

کد خبر : ۲۴۱۶۳۹
بازدید : ۲۶۷

فرادید| سامورایی‌ها جنگجویان مشهور ژاپنی بودند که در دوران هی‌آن (۷۹۴–۱۱۸۵) پدید آمدند؛ دورانی که در آن، جایگاهشان به آن‌ها اجازه داد با اشراف فرهیخته پایتخت آن زمان نشست و برخاست کنند. 

به گزارش فرادید، سامورایی‌ها در جنگ اونین و آشوب‌های پس از آن جنگیدند. از آن زمان به بعد، بوشی‌ها (نام دیگر سامورایی‌ها) با مهارت رزمی شگرف خود نقش پررنگی در تاریخ ژاپن ایفا کردند و به نماد فرهنگ ژاپنی تبدیل شدند. 

دوران اوج سامورایی‌ها بیشتر با شوگون‌سالاری توکوگاوا یا دوره ادو (۱۶۰۳–۱۸۶۸) همراه بود؛ دوره‌ای سرشار از صلح، رونق، سیاست‌های انزواطلبانه و شکوفایی فرهنگی. این دوره بیشترین توجه را از سوی مورخان، نویسندگان، فیلم‌سازان و هنرمندان کمیک به خود جلب کرده اما برخلاف تصور، این دوره نه اوج فرهنگ سامورایی، بلکه آغاز افول آن‌ها بود؛ دست‌کم در جایگاه طبقه‌ای جنگاور که قرن‌ها در میادین نبرد حاضر بودند. 

سازگاری با صلح

پس از تسخیر قلعه اوساکا در سال ۱۶۱۵ و تثبیت رژیم توکوگاوا، ژاپن وارد دوره‌ای از آرامش شد که تنها با چند شورش دهقانی مختل شد. آخرین قیام بزرگ، شورش شیمابارا (۱۶۳۷–۱۶۳۸) بود که از روستایی در جنوب غربی کیوشو آغاز شد. دلیل اصلی آن، مالیات‌های سنگین و سرکوب مسیحیان ژاپنی بود. رهبر قیام، آماکوسا شیرو، نماد تمام و کمالی از تناقضات این عصر بود: یک سامورایی مسیحی که روح جنگندگی بوشی را با آرمان‌های نجات‌بخش مبلغین یسوعیون آمیخته بود. این قیام با کمک توپ‌هایی که تاجران هلندی در اختیار دولت گذاشتند، بی‌رحمانه سرکوب شد. 

7

این دژ که در قرن شانزدهم ساخته شد، پایگاه اصلی خاندان تویوتومی بود که در برابر سپاهیان توکوگاوا ایه‌یاسو مقاومت می‌کرد. سقوط این قلعه در سال ۱۶۱۵ به اتحاد ژاپن تحت حاکمیت شوگون‌سالاری توکوگاوا انجامید.

پس از آن، شوگون سوم، ایه‌میتسو درهای کشور را به روی دنیا بست و سیاست خودانزوایی و سخت‌گیرانه «ساکوکو» را اجرا کرد. این سیاست بیش از دو قرن صلح را تضمین کرد؛ اما موجب شد سامورایی‌ها کارکردشان را از دست بدهند. صدها هزار سامورایی که نسل‌ها در جنگ بودند، ناچار شدند راه‌های تازه‌ای برای ادامه زندگی پیدا کنند. 

0

حائل یا محافظ قرن هجدهمی از قبضه‌ی یک شمشیر کاتانای ژاپنی

حتی در این دوران آرامش، برخی سامورایی‌ها به نمایش مهارت شمشیرزنی خود ادامه دادند. مشهورترین آن‌ها «میاموتو موساشی» (۱۵۸۴–۱۶۴۵) بود. برخی پژوهشگران معتقدند او در نوجوانی در نبرد سکیگاهارا (۱۶۰۰) شرکت داشت. موساشی که بدون ارباب مانده بود، سبک مبارزه با دو شمشیر را ابداع کرد: شمشیر کوتاه (واکی‌زاشی) و شمشیر بلند (کاتانا). او در حدود ۷۰ دوئل شرکت کرد و در همه آن‌ها پیروز شد. پیش از مرگ، رساله‌ای در باب هنرهای رزمی به نام «کتاب پنج حلقه» نوشت که هنوز هم شناخته‌شده است. 

شمشیربازان

در میانه قرن هفدهم، دوئل ممنوع شد و استفاده از شمشیر تنها در دفاع از خود مجاز بود. سامورایی‌ها برای توجیه حمله، طرف مقابل را تحریک می‌کردند. بسیاری از سامورائی‌ها تکنیک «آیای‌جوتسو» را به کمال رساندند؛ یعنی با سرعتی برق‌آسا شمشیرهای کاتانای خود را از غلاف بیرون می‌کشیدند، پیش از آنکه حریف فرصتی برای وارد کردن ضربه پیدا کند. آیای‌جوتسو از هنر رزمی کن‌جوتسو ریشه گرفت، اما خیلی زود محبوب‌تر شد. سامورایی‌ها تعداد زیادی دوجو (مدرسه‌های هنرهای رزمی) ایجاد کردند که در آن‌ها سبک زیبایی‌شناسانه‌ای از نبرد شکل گرفت. 

6

این تصاویر مربوط به قرن نوزدهم، رُونین‌ها (سامورایی‌های سرگردان و بی‌ارباب) را نشان می‌دهند که به یک نیزه و یک جفت شمشیر کوتاه و بلند، موسوم به «دایشو» مسلح هستند.

با تغییر جایگاه اجتماعی سامورایی‌ها، پدیده «رونین» به‌وجود آمد: این نام را به سامورایی‌هایی داده بودند که بدون ارباب مانده بودند. واژه «رونین» به‌معنای «مردان موج» است و اشاره به احساس سرگردانی بی‌هدف و رها بودن دارد، مانند برگ‌های شناور روی سطح آب. خیلی زود پیرامون شخصیت رونین، خیال‌پردازی رمانتیکی از جنگجوی نمونه‌ی ژاپنی شکل گرفت؛ آن‌ها یاغی‌هایی دیده می‌شدند که قادر به انجام هر گونه شاهکاری بودند. این ایده‌آل بیش از هر چیز در چهره‌ی میاموتو موساشی تجسم یافت. با این حال، میاموتو استثنا بود. در واقع، بیشتر رونین‌ها معمولاً ولگردانی شمشیر به‌دست بودند که برای بقا ناچار می‌شدند شغل‌هایی کم‌ارزش مانند محافظ شخصی، زورگیری، یا صرفاً کارگری را بپذیرند. 

5

یک دایمیو (ارباب فئودال یا صاحب زمین) که همراه جنگجویان خود است، قرار است به سمت ادو (توکیوی امروزی) با «نوری‌مونو» (دسته‌چرخ) حرکت کند. این عکس حدود سال ۱۸۶۷ گرفته شده، درست پیش از بازسازی میجی که پایان‌دهنده شوگون‌سالاری فئودال توکوگاوا بود و منجر به غربی‌سازی جامعه ژاپن شد.

شکوفایی اِدو

در همین حال، در شهر ادو (توکیوی امروزی) انگار همه‌چیز در حال شکوفایی بود. کسب‌وکارها و خدمات هرساله رشد می‌کردند و شهری ثروتمند و پرجمعیت را پدید می‌آوردند که اندک بازدیدکنندگان خارجیِ واردشده به ژاپن را تحت تأثیر قرار می‌داد. یکی از این بازدیدکنندگان، پزشک و طبیعت‌دان آلمانی، انگلبرت کمپفر بود که اواخر قرن هفدهم ادعا کرد ادو «مرکز جهان» است. شکوفایی این شهر تا حد زیادی به‌واسطه‌ی قانونی بود که اربابان فئودال را ملزم می‌کرد شش ماه از سال در ادو زندگی کنند و در این مدت، تمام دربار خود از جمله سامورایی‌ها و سایر خدمت‌کاران را نیز به همراه داشته باشند. 

4

فضای شبانه ادو در این نقاشی قرن نوزدهم به تصویر کشیده شده است.

بسیاری از رونین‌ها نیز به ادو (توکیوی امروزی) روی آوردند. برخی از آن‌ها باندهای سازمان‌یافته‌ای را تشکیل دادند که در حاشیه جامعه فعالیت می‌کردند و به زورگیری و اداره شبکه‌های فحشا مشغول بودند. این گروه‌ها طی دهه‌ها، نظام‌نامه‌ها و سلسله‌مراتب پیچیده‌تری را پذیرفتند که بر پایه‌ی تحریف‌شده‌ای از بوشیدو، یعنی آیین سامورایی بنا شده بود. این روند به پیدایش آنچه بعدها به نام یاکوزا (مافیای ژاپنی) شناخته شد انجامید؛ سازمان‌هایی متشکل از خانواده‌هایی که به طوایف سامورایی شباهت داشتند.

سلاح‌ها، خال‌کوبی‌ها و پوشش اعضای یاکوزا موجب می‌شد آن‌ها به‌راحتی قابل‌تشخیص باشند و در دل مردم عادی رعب و وحشت ایجاد کنند. این وضعیت شبیه شیوه‌ای بود که سامورایی‌ها خود را با حمل دایشو (یک جفت شمشیر سنتی شامل کاتانای تیغه بلند و واکیزاشی تیغه کوتاه) و نمایش نشان خانوادگی‌شان (کامون) معرفی می‌کردند. اعضای یاکوزا در صورت ارتکاب اشتباه، برای جبران و نشان دادن شرافت، بخشی از انگشت خود را قطع می‌کردند که تقلیدی از هاراکیری (خودکشی با شکافتن شکم) محسوب می‌شد. 

3

یک یاکوزا (اصطلاحی برای گنگستر) در این تصویر قرن نوزدهم با بدنی پوشیده از تاتو به تصویر کشیده شده است.

وضعیت نابسامان اقتصادی

سامورایی‌هایی که هنوز در خدمت دایمیوها بودند، در ادو تنها به کارهای جزئی مانند نگهبانی یا کارهای اداری مشغول بودند و حقوق ناچیزی می‌گرفتند. از آنجا که قوانین طبقاتی آن‌ها را از فعالیت اقتصادی منع می‌کرد، اغلب فقیر بودند. این امر عادی بود که آن‌ها روز را در میخانه‌ها به نوشیدن مشغول شوند و در منطقه خوش‌گذرانی یوشی‌وارا در ادو، فاحشه استخدام کنند. آن‌ها اغلب به اعضای بورژوازی تجاری نوظهور شهر بدهکار می‌شدند. بسیاری از سامورایی‌ها از نسل‌های قدیمی حتی شمشیرهای کاتانای خود را می‌فروختند تا هزینه خوشگذرانیهای خود را پرداخت کنند. اما همه سامورایی‌ها به دنبال عیاشی های غیر اخلاقی نبودند.

2

یک سامورایی (سمت راست) در حال عبور از منطقه تفریحی ادو است و یک مایکو (شاگرد گی‌شا) بازوی او را در دست دارد، برش چوبی قرن نوزدهمی اثر هیشیکاوا مورونوبو

میان آن‌ها افرادی هم بودند که به چهره‌هایی برجسته در دنیای هنر تبدیل شدند. یکی از نمونه‌های بارز، ماتسئو باشو (۱۶۴۴–۱۶۹۴) است، از بزرگ‌ترین شاعران هایکو در تاریخ ژاپن. او فرزند ماتسئو یوزائمون بود که به خانواده‌ای قدیمی از طبقه سامورایی تعلق داشت. باشو در جوانی به خدمت نخست‌زاده خاندان تودو درآمد، اما استعداد ادبی‌اش به او فرصت داد از حوزه نظامی فاصله بگیرد. 

در عرصه نقاشی، واتانابه کازان (۱۷۹۳–۱۸۴۱) که خانواده‌اش وفادار به دایمیوی تاهارا بودند، سبک سنتی نقاشی ژاپنی یعنی اوکی‌یُو-ئه را با رئالیسم و سایه‌پردازی به سبک اروپایی تلفیق کرد. تقریباً به همان اندازه ساختارشکن در سبک، کاوانابه کیوسای (۱۸۳۱–۱۸۸۹) بود که از او به‌عنوان یکی از پدران مانگا یاد می‌شود. 

مقامات و دیوان‌سالارها

برخی سامورایی‌ها به جای آنکه در جایگاه جنگجو ظاهر شوند، به مقام‌های قدرت در دربار شوگون‌های توکوگاوا دست یافتند؛ نه به عنوان سرباز، بلکه در نقش وزیر و کارگزار اداری. یکی از این نمونه‌ها، کیرا یوشیناکا (۱۶۴۱–۱۷۰۳) بود که به مقام کوکه، یعنی استاد تشریفات و برگزارکننده رویدادهای سطح بالا دست یافت. دایمیو آسانو نگانوری در جریان یک مشاجره به کیرا حمله کرد و سپس به عنوان مجازات، ناچار به انجام سپوکو (یا هاراگیری)، یعنی خودکشی آیینی با شکافتن شکم شد. 

این حادثه زمینه‌ساز انتقام‌جویی معروف ۴۷ سامورایی شد. پس از خودکشی آسانو، سامورایی‌های تحت فرمان او به رونین تبدیل شدند و بیش از یک سال منتظر ماندند تا بهترین زمان برای کشتن کیرا و انتقام‌گیری از او فرا رسد. پس از انجام این انتقام، آن‌ها نیز به انجام هاراکیری محکوم شدند. 

هرچند شاید متناقض به نظر برسد، پیروزی مهم‌ترین سامورایی تاریخ ژاپن «شوگون توکوگاوا ایه‌یاسو» سرآغاز زوال طبقه‌ی خودش بود. آیین بوشی (بوشیدو) بخش زیادی از معنای پیشین خود را از دست داد و در عوض، تصویری آرمانی و اسطوره‌وار از سامورایی شکل گرفت که در واقع، بازتاب پدیده‌ای بود که هرگز به آن شکل وجود نداشت. 

در قرن نوزدهم، زمانی که ژاپن با تهدید قدرت‌های خارجی مانند انگلستان، روسیه و ایالات متحده روبه‌رو شد، تلاش شد از ایدئولوژی کهنه و سنت‌گرای جنگاوری فاصله گرفته شود و با نوعی ملی‌گرایی در خدمت امپراتور درآمیخته شود. 

امروزه چیزی از جوهره‌ی سامورایی همچنان در ژاپن باقی مانده؛ چه در سنت‌های نظامی‌گرایانه، چه در فعالیت یاکوزا و چه در ارزش‌های ریشه‌داری چون انضباط و حساسیت هنری. 

نوستالژی برای شیوه‌های کهن سامورایی‌ها

1

پرتره‌ای از یک سامورایی در سال ۱۸۶۴ اثر فلیچه بیاتو

هاگاگوره مجموعه‌ای است از تأملات یاماموتو تسونه‌تومو، مقام بلندپایه سامورایی که در قرن هجدهم گردآوری شده است. این اثر که بعدها به انگلیسی نیز ترجمه شد، نوعی راهنما و کد اخلاقی برای سامورایی‌ها به‌شمار می‌آید، آن هم در زمانی که ارزش‌های جنگاوری آنان دیگر قابل‌توجه به نظر نمی‌رسیدند. یاماموتو که در طول زندگی‌اش مسیرهایی چون دانش‌اندوزی، جنگاوری و کتابداری را پیموده بود، در نهایت راهب بودایی شد و به جنگل رفت. او آنجا افکاری را یادداشت کرد که بعدها در قالب شاهکارش گردآوری شد. 

عنوان هاگاگوره که بازتابی از محیط جنگلی اطراف اوست، به‌گونه‌های مختلف ترجمه شده: «در سایه برگ‌ها» یا «برگ‌های افتاده». این اثر با حسرت، روزگاری را به یاد می‌آورد که سامورایی‌ها جنگجویان واقعی بودند، آماده‌ی مرگ در هر لحظه. تسونه‌تومو به‌تفصیل درباره‌ی مواجهه با مرگ، اطاعت از ارباب و آرام‌ماندن در برابر سختی‌ها می‌نویسد. 

این کتاب از سامورایی‌های جوان به دلیل رها کردن راه و رسم قدیم انتقاد می‌کند. در اینجا تأکید بر وفاداری و شجاعت، بازتاب آرمان‌های بوشی کهن است؛ در فاصله‌ای چشمگیر با سامورایی‌های متأخر که دیگر نیازی به آن درجه از انضباط نداشتند.

مترجم: زهرا ذوالقدر

۱
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید