شباهتهای غیرمنتظره میان دو نقاشی بسیار متفاوت!
موزه پرادو در مادرید، اسپانیا، تولد پیکاسو را با نمایشگاهی درباره تأثیر این نقاش یونانی در شکلگیری سبک کوبیسم جشن میگیرد.
فرادید| یکی از ادعاهای موزهها در توجیه آویختن این دو اثر توسط دو هنرمند مختلف از دورهها و جنبشهای مختلف در کنار هم، «گفتگو» است. آنها میگویند این دو نقاشی در گفتگو هستند یا به عبارت دیگر، این دو هنرمند در حال گفتگو هستند. تماشاگران معمولاً مجبورند به راهنماها و کاتالوگها متوسل شوند یا حتی پس از بازدید از این دو اثر به تحقیق روی آورند تا از ادعای موزه دربارۀ شباهت دو نقاشی سردربیاورند.
به گزارش فرادید، یکی از آخرین نمونهها را میتوان تا ۱۷ سپتامبر در موزه پرادو، در مادرید، اسپانیا مشاهده کرد: نمایشگاهی با عنوان «پیکاسو، ال گرکو و کوبیسم تحلیلی». یکی از گالریهای موزه چهار جفت نقاشی از این دو هنرمند را به نمایش میگذارد تا توضیح دهد چگونه پیکاسو از ال گرکو برای فروپاشی سنت آکادمیکی که در آکادمی سلطنتی هنرهای زیبای سن فرناندو آموخته بود استفاده کرد و به سمت کوبیسم حرکت کرد.
کارمن گیمنز، متصدی موزه از نقاشیهای حواریون گرکو برای ایجاد یک گفتگوی واقعی میان پیکاسو و یکی از استادان بزرگ نقاشی غربی استفاده کرده است. آنها بدنهایی هستند که در رداهایی در یک پسزمینهی تیره با نور شدید مقابل پیچیده شدهاند. با کمک گیمنز، ما متوجه شباهتهای میان دو نقاشی (یکی از جفتهای به نمایش درآمده) میشویم.
سمت چپ: «سنت بارتولمه» (۱۶۱۴-۱۶۱۰)، ال گرکو، تولدو، موزه ال گرکو. سمت راست: «آکاردئونیست» (۱۹۱۱)، پابلو پیکاسو، نیویورک، موزه سولومون آر. گوگنهایم.
انتزاع شنل
ال گرکو در سنت هنری پس از بیزانس به عنوان شمایلنگار تحصیل کرد، زبانی که در آن بُعد سوم وجود ندارد و چهرهها ساکن یک فضای نامشخص هستند. به بیان گیمنز، نقاشی الگرکو «با ساخت آزادانه شنل»، به پیکاسو آزادی مشابهی در آکاردئونیست میدهد. چینهای هندسی نقاشی الگرکو عملا مکعبی هستند.
لکههای بیرحمانه
آن تونیک یا ردای انتزاعی نه تنها به نظر میرسد در فضای خالی آویزان است، بلکه به شیوهای نزدیک به امپرسیونیسم ردیابی شده است. گومز میگوید: «آنها طرحهایی با ضربات ناتمام قلمو هستند. او سبک تمام و کمالی از خطوط دقیق نداشت.» گومز به این نکته اشاره میکند که چگونه پیکاسو این تکنیک را که او «لکههای بیرحمانه» مینامد از فرانچسکو پاچکو به عاریت گرفته است. فرانچسکو پاچکو معلم و برادر زن دیهگو ولاسکوئز بود.
شباهت دست
کارمن گیمنز توجه را به نحوهای که گرکو دست را در این نقاشی کشیده، جلب میکند. «اگر آن را کنار یکی از آثار ولاسکوئز قرار دهید، شبیه دست به نظر نمیرسد. در عین حال بسیار گویاست. او به همین ویژگی در بدنهای رستاخیز، پنطیکاست و مصلوب شدن اشاره میکند که در سرتاسر این جفت نقاشی نشان داده شده است.
حالت عمودی
هیچ یک از نقاشیهای نمایشگاه افقی نیستند. ال گرکو قالب عمودی و پرسپکتیو معکوس را انتخاب کرد. پیکاسو آن را با قالبهای دراز و باریک به کوبیسم تبدیل کرد.
پالت رنگ
کوبیسم پیکاسو خاکستری، قهوهای، کرم و اخرایی است. در این مورد، متصدی میگوید او از رنگ مایههای نقاشی گرکو کپی نمیکند، اما به نظر میرسد نقاشیها چیز دیگری را نشان میدهند.
پرتره روانی، نه فیزیکی
گیمنز میگوید چهره قدیس بارتولومئو شبیه چهره یک شخص نیست. شکل مردانهی او انتزاعی دور از واقعیت مییابد. خوزه آلوارز لوپرا، مورخ هنر، این ژست و قصد گرکو را اینگونه توصیف میکند: «او حواریونش را مملو از انرژی تصور میکند و در عین حال کنارکشیده و جدا از هر پیشامد». این وظیفه تماشاگر است که اشارهها به چهرهای در آکاردئونیست پیکاسو را پیدا کند و تصمیم بگیرد که آیا در آن ساختارشکنی و مفهوم کوبیسم، بیتفاوتی هم وجود دارد یا خیر.
مترجم: زهرا ذوالقدر