۹ راه ساده نفوذ به قلب دیگران
فقدان همدلی، خواه به صورتِ سنگاندازی، انتقاد یا تحقیر ظاهر شود، آرامآرام میتواند دو نفر را به دو غریبه که مایه عذاب یکدیگر هستند، تبدیل کند؛ و علتش آن است که یکی از نیازهای اساسی ما آن است که شنیده و درک شویم. وقتی این نیاز برطرف نمیشود شما لاجرم احساس تنهایی و ترکشدن میکنید. شما رنج میبرید و درنهایت، حتی از کسی که زمانی بیشتر از هر کسی در دنیا دوستش داشتید، فاصله میگیرید.
فرادید | آیا تابهحال توجه کردهاند که دیگران چطور بدون اینکه حتی یک کلمه حرف بزنند به شما حس ارزشمندی و درکشدن میدهند. آنها چه دارند که باعث میشوند خیلی راحت در حضورشان سفرهدلتان را باز کنید و درباره چیزی ذهنتان را مشغول کرده است، صحبت کنید؟ چرا آنها اولین افرادی هستند که وقتی بار سنگینی را روی دوشتان حس میکنید، به سراغشان میروید؟
به گزارش فرادید؛ پاسخ خیلی ساده است، آنها توانایی همدلانه گوشدادن را دارند. همین است که آنها را در گفتگوها به طرفهای ایدئال تبدیل میکند. علت همین است که بهنظر میرسد دیگران خیلی راحت جذب این افراد میشوند. دلیلش همین است که در محل کار خیلی راحت با هر کسی میجوشند و میتوانند خیلی سریع با افرادی که تازه ملاقات کردهاند دمخور شوند.
اگر نمیدانستید باید به شما بگوییم که گوشدادنِ همدلانه یک توانایی است که میتوانید از طریق تمرین و تکرار آن را بیاموزید. در این مقاله ما به شما یاد میدهیم چطور از طریق گوشدادنِ همدلانه نفوذِ خودتان را در قلب دیگران افزایش دهید.
همدلی: سنگبنای تعاملاتِ اصیلِ انسانی
در دنیایی که وقت در آن کیمیا است و هر کسی دنبال چیزی میدود، صبوری و گوشدادن به حرفهای دیگران، پیشاز ابراز عقاید و علایق خودمان، روز به روز کار دشوارتری میشود. ما انتظار داریم بدونِ آنکه خودمان را به جای دیگران بگذاریم آنها ما را درک کنند. ما انتظار داریم بدونِ آنکه به دیگران فرصت ابراز عقایدشان را بدهیم، آنها با عقاید ما موافقت کنند؛ و حتی زمانیکه آنها عقاید یا انتقادهای سازندهشان را مطرح میکنند، ما بهندرت این لطف را جبران میکنیم.
درنتیجه، تعاملاتِ روزمره ما چیزی بیشتر از تبادلِ پاسخهای «سرد» نیست؛ هیچ پیوندِ «واقعی» و هیچ «همدلیای» وجود ندارد. اما نباید اینگونه باشد.
اگر مشتاق باشید بهجای صحبت کردن، بشنوید؛ بهجای انتقاد کردن، درک کنید؛ و بهجای قضاوت کردن، آرامش دهید؛ خیلی سریع میتوانید گفتگو را به تعاملِ اصیلِ انسانی تبدیل کنید. فرقی نمیکند در حالِ صحبت با همسر، دوست، رئیس، همکار، همسایه یا باریستای کافیشاپِ محل زندگیتان باشید، گوشدادنِ همدلانه بهطرز چشمگیری کیفیتِ تعاملات شما را تقویت میکند.
بهرغمِ باور عمومی، این همکاری و نه رقابت بود که به بشر کمک کرد بقا یابد، پیشرفت کند و به توسعه اقتصادی-اجتماعیای که امروزه شاهد آن هستیم، برسد و یکی از نکات کلیدی برای داشتنِ همکاریِ اصیل و ثمربخش، گوشدادنِ همدلانه است.
گوشدادنِ همدلانه چیست؟
خیلی خلاصه، گوشدادنِ همدلانه یعنی به گفتگوهای طرفِ گفتوگوی خود به شکلی اصیل گوش دهید. یعنی توانایی گوشدادن با هدفِ صادقانه درک کردنِ ارزشها، عقاید و ایدههای دیگران.
گوشدادنِ همدلانه به ما امکان میدهد تا خودمان را «با فرکانسِ آنها تطبیق دهیم» و در به لحاظِ عاطفی با آنها در یکسطح قرار بگیریم. گوشدادنِ همدلانه یعنی درکِ نیازهای طرفِ مقابل و القای حسِ شنیدهشدن به او. گوشدادنِ همدلانه پنجرهای به دنیای درونی آنها میگشاید و فضایی امن را ایجاد میکند که در این فضا، آنها میتوانند بدونِ نگرانی از انتقاد یا اظهارنظرهای بد، حرفهایشان را بزنند.
وقتی همدلی پلی باشد که دو نفر را به هم نزدیک میکند، واژگان کمترین اهمیت را پیدا میکنند و آنچه بیشتر از همه اهمیت پیدا میکند، پیوندی است که بین دو نفر برقرار میشود.
اما معنای همدلبودن این نیست که با هر چه طرفِ مقابل میگوید موافقت کنید و هیچ وظیفهای را به شما تحمیل نمیکند. همدلبودن فقط مستلزمِ تلاش برای درکِ نگاهِ طرف دیگرِ گفتوگوست؛ یعنی «یککیلومتر با کفشهای آنها راه بروی.»
متأسفانه همه آدمها شنوندههای همدل بهدنیا نیامدهاند؛ تشخیص، پردازش و هماهنگشدن با عوطفِ دیگران کار هر فردی نیست. اما ما میتوانیم از طریق تمرین و صبوری این مهارت را توسعه دهیم و تقویت کنیم. برای آنهایی که بهنحوی ارتباطشان با احساساتِ خودشان قطع شده است، ممکن است این کار سختتر باشد، اما یادگیری چگونگیِ تقویتِ همدلی غیرممکن نیست.
مانند هر تواناییِ دیگری، گوشدادنِ همدلانه هم تا زمانیکه انگیزه داشته و مشتاق باشید که گامبهگام و پیوسته تمرین کنید، قابل دستیابی است.
گوشدادنِ همدلانه چه نسبتی با شادی دارد؟
برخی از شما ممکن است با تعجب بپرسید که چطور ممکن است گوشدادن به دیگران و تلاش برای سازگار شدن با عواطفِ آنها میتواند به شادی و سعادتِ خودمان کمک کند. چه ارتباطی بینِ گوشدادنِ همدلانه و شادی وجود دارد؟
اول باید بدانید که گوشهای همدل این روزها کیمیا است. خیلی از مردم این روزها بیشازاندازه دلمشغولِ خودشان هستند و دیگر گوشدادن به دیگران جایی در زندگیشان ندارد. اما باتوجه به اینکه تعاملاتِ اجتماعی سالم برای رشدِ ما ضروری است، دانستنِ چگونگیِ همدلیکردن یکی از اجزای سازنده زندگیِ شاد و پرثمر است.
دوم، تحقیقات نشان میدهند وقتی شما همدلانه به مردم گوش میدهید، آنها از گفتگو لذت میبرند و جذابیتِ اجتماعی شما به سرعت افزایش پیدا میکند. و، چون همه ما به ذات مخلوقات اجتماعی هستیم، تواناییِ مسیریابیِ موفقیتآمیزِ موقعیتهای اجتماعی بهطور غیرمستقیم میتواند به حسِ کلیِ شادی و سعادتمندی ما کمک کند.
درآخر، باتوجه به اینکه شوندههای همدل آهنرباهای اجتماعی هستند، اغلب از فرصتهای هیجانانگیزی که به رشدِ فردی و حرفهایشان کمک میکند بهرهمند میشوند.
گوشدادنِ همدلانه در جذبِ شریکِ عاطفی
ارتباطِ همدلانه یکی از مؤلفههای ضروریِ هر رابطه موفق و بادوامی است. توانایی همدل بودن با شریکِ عاطفیِ زندگی اثراتِ بسیار چشمگیری بر سطحِ کلی رضایتی که شما و شریک عاطفیتان در رابطه تجربه میکنید، دارد.
دانستن چگونه گوشدادن با ذهنی باز ـ بدونِ قطع کردنِ کلام دیگری، انتقاد و توصیههای ناخواسته ـ برای هر زوج سالم و وظیفهشناسی «ضروری» است.
اغلب اوقات زوجها به دلیل مسائل مربوط به ارتباط کارشان به جدایی میکشد. فقدان همدلی، خواه به صورتِ سنگاندازی، انتقاد یا تحقیر ظاهر شود، آرامآرام میتواند دو نفر را به دو غریبه که مایه عذاب یکدیگر هستند، تبدیل کند؛ و علتش آن است که یکی از نیازهای اساسی ما آن است که شنیده و درک شویم. وقتی این نیاز برطرف نمیشود شما لاجرم احساس تنهایی و ترکشدن میکنید. شما رنج میبرید و درنهایت، حتی از کسی که زمانی بیشتر از هر کسی در دنیا دوستش داشتید، فاصله میگیرید.
کارشناسان میگویند گوشدادنِ همدلانه راه را برای ارتباطِ محبتآمیز، که یکی از مؤلفههای ضروری برای هر زوجِ سالمی است، باز میکند.
وقتی گوشدادنِ همدلانه تبدیل به عادتی میشود که یکی از ویژگیهای رابطه شماست، شما راحت با رنجهای شریکِ عاطفیتان همراه میشوید و درک میکنید چرا او چنین احساساتی دارد. این به شما فرصت میدهد تا راهحلهایی پیدا کنید و «شکافهایی» که میتوانند به رابطه شما آسیب بزنند را تعمیر کنید.
رویهمرفته، گوشدادنِ همدلانه رابطههای قوی شکل میدهد، ارتباطاتِ مؤثر را پرورش میدهد و بین زوجها بذر اعتماد را میکارد.
گوشدادن همدلانه در موفقیت شغلی
بهنحوی میتوان استدلال کرد که گوشدادنِ همدلانه یک مهارتِ قرنِ بیستویکمی است. معنایش آن است که ما نهتنها از طریقِ گوشدادنِ همدلانه و به واسطه پرورش دادنِ یک زندگیِ اجتماعیِ شکوفا میتوانیم به رشد فردی دست پیدا کنیم و روابطِ عاشقانه درازمدت بسازیم، بلکه به کمک این مهارت و از طریق سرمایهگذاری در مشارکتهای ثمربخش میتوانیم در شغلمان هم پیشرفت کنیم.
بهنظر میرسد همدلی در حوزههای مختلف از رهبری تا تجارت تا فروش و مذاکره، یکی از متغیرهایی است که میتواند کفه ترازو را به نفعِ شما سنگین کند. درحقیقت، گوشدادنِ همدلانه آنچنان نقشِ مهمی در فعالیتهایی مثل فروش ایفا میکند که محققان درحالِ توسعه ابزاری برای اندازهگیری آن هستند. یکی از این ابزارها مقیاسِ گوشدادنِ همدلانه (اِی. ای. اِل) است که سه بعدِ همدلی شاملِ حسکردن، پردازش و پاسخگویی را اندازهگیری میکند.
این مقیاسها بهطور خاص میتوانند توانایی فرد در شناسایی احساسات، پردازش آنها و رسیدن به پاسخِ مناسب را اندازهگیری کنند.
اگر دوست دارید به رئیس، رهبر یا همکاری بهتری تبدیل شوید، گوشدادنِ همدلانه یکی از مهارتهای «هوشمندانهای» است که باید یادش بگیرید. صرفاً به دلیلِ آنکه با رئیس، مشتری، شریکِ تجاری یا همکارتان صحبت میکنید، دلیل نمیشود گفتگو را در سطحِ رسمی نگه دارید.
کافی است با عواطف آنها هماهنگ شوید و به آنها حسِ درکشدن بدهید تا در مسیر حرکت به سمتِ مشارکتِ مولدتر حرکت کنید. گوشدادنِ همدلانه میتواند برای کسبوکارتان فرصتهای عالی فراهم کند و بهطور مستقیم به شادی و زندگی سعادتمندِ شما کمک کند.
۹ استراتژی برای توسعه مهارتِ گوشدادنِ همدلانه
۱. موضوع شما نیستید
هر وقت که با کسی صحبت میکنید و میخواهید با او همدلی کنید، اولین چیزی که باید خوب درک کنید این است که موضوع شما نیستید.
این رازِ شنوندۀ همدلِ اصیل بودن است: اینکه شریکِ گفتگو را قبل از نیازهای خودتان قرار دهید. سخت است که عقاید خودتان را کنار بگذارید و تمامِ گفتگو را به شریکِ گفتگو اختصاص دهید. هرچه باشد شما رواندرمانگرِ او نیستید. بنابراین، اگر تصمیم گرفتید که گوشِ شنوای همدلی برای کسی باشید، حتماً اطمینان حاصل کنید که میتوانید به لحاظِ عاطفی در دسترسِ او باشید. درغیراینصورت، وقتی هنوز آمادگیِ درک و حمایت کردن از او را ندارید، هیچ معنایی ندارد که او را تشویق کنید درباره مسائل شخصی و خصوصیاش با شما صحبت و دردِ دل کند.
۲. گوشیتان را کنار بگذارید
اغلب پیش آمده درحالیکه طرفِ مقابلِ گفتگو در حالِ صحبت کردن است ما همزمان داریم با گوشیِ تلفنمان هم بازی میکنیم یا به پیامی پاسخ میدهیم. این یکی از آن عادتهای ناخوشایندی است که بسیاری از ما به دلیلِ زیستن در عصر دیجیتال دچارش شدهایم. ما آنقدر در رسانههای اجتماعی غرق میشویم که برخی اوقات اصلاً شخصی که درست مقابلمان نشسته است را نمیبینیم؛ و وقتی مدام در حالِ نگاه کردن به گوشیتان هستید و تنها پاسخهایتان در حدِ «آهان» و «میفهمم» است، نباید انتظار داشته باشید که پیوندی عاطفی بینتان برقرار شود. پس هر وقتی خواستید که همدلیتان را به دیگری نشان دهید و یک پیوندِ اصیل با او برقرار کنید، گوشیتان را کنار بگذارید و از طرفِ مقابل هم درخواست کنید که همین کار را بکند.
۳. شنونده فعال باشید
شنونده همدل و شنونده فعال به نحوی یک مفهوم هستند. شنونده فعال کسی است که در گفتگو حضورِ حاضر دارد. حضور در گفتگو یعنی نادیده گرفتنِ همه حواسپرتیها و منحصراً تمرکز کردن روی فردی که در مقابلتان نشسته است.
شنوندگانِ فعال «اینجا و اکنون» زندگی میکنند. آنها خودشان را در دنیای طرفِ دیگر گفتگو غرق میکنند و در جستجوی فهمِ بهتری از موضوعِ موردِ بحث هستند.
البته معنایش این نیست که مجبورید گوش بدهید و در سکوت به نشانه تأیید سر تکان دهید. گفتگو یک خیابانِ دوطرفه است و هر دو طرف باید ایدهها و عقایدشان را مطرح کنند و به دنبالِ درکِ احساساتِ یکدیگر باشند.
بهطور خلاصه، گوشدادنِ فعالانه یعنی حضور و عمق.
۴. از انتقاد پرهیز کنید
همانطور که احتمالاً میتوانید تصور کنید، گوشدادنِ فعالانه هوشِ بالای عاطفی را نشان میدهد. وقتی فردی داستان یا رویدادی را که برایش بسیار بااهمیت است تعریف میکند، حالتِ ایدئال پرهیز از ارزیابی، انتقاد و بازخوردهای منفی است.
مواقعی هست که ممکن است مشکلاتِ آدمهای دیگر مضحک، مسخره، ناچیز یا آزاردهنده به نظر برسد. اما یکبار دیگر تأکید میکنم که موضوع شما نیستید، موضوع آنها هستند.
یادتان باشد هدفِ شما فهمیدن و فراهم آوردنِ حمایت عاطفی است. هر شکلی از انتقاد فقط میتواند تنش ایجاد کرده و برقراریِ ارتباطیِ اصیل و معناداری را مشکل کند.
گوش کنید، درک کنید و همدلی کنید.
۵. زبانِ بدنتان را تنظیم کنید
همانطور که احتمالاً میدانید، زبان بدن برای تعاملاتِ اجتماعیِ واقعی از اهمیتِ زیادی برخوردار است. وقتی بحث از گوشدادنِ همدلانه در میان باشد، بدن شما در ایجاد نوعی تعامل که فضا را برای فهم و همدلی باز میکند، نقش مهمی ایفا میکند.
طرز قرار گرفتنِ بدنِ شما و حالات دست و سر و چهره یا آدمها را به شما نزدیکتر میکنند یا موانعی ایجاد میکنند که گوشدادنِ فعالانه و همدلی را برایتان سخت میکند. اگر میخواهید به دیگران حسِ امنیت و پذیرفته شدن بدهید، اطمینان حاصل کنید که بدنتان در حالتِ آرامش با دستانی باز و ارتباطِ چشمیِ مداوم است. حتی میتوانید گاهی به گرمی روی شانه طرف بزنید یا او را در آغوش بگیرید.
۶. گفتوگوی شریکِ گفتوگویتان را نقلقول کنید
بازگو کردنِ کلامِ دیگری به شکلِ مختصر و با واژگان خودمان یکی از مؤثرترین استراتژیها برای گوشدادنِ همدلانه است. این کار به شریکِ گفتوگوی شما امکان میدهد بفهمد شما زاویه نگاهش را فهمیدهاید که باعث میشود جوی مطلوب برای به اشتراکگذاری عواطفش با شما ایجاد شود.
درحقیقت، تحقیقات نشان میدهند بازگو کردنِ کلامِ دیگری ـ به همراه شفافسازی، پرسشگری و به یاد آوردنِ جزئیات ـ مؤلفههای ضروریِ گوشدادنِ فعالانه هستند. این کار فضای امنی ایجاد میکند که طرفین میتوانند در آن دست به خودکاوشگری زده و نتایج آن را با هم به اشتراک بگذارند.
بازگو کردنِ کلامِ دیگران کار نسبتاً آسانی است. تنها کاری که باید بکنید این است که به کلام طرفِ مقابل گوش دهید و با واژگانِ خودتان آن پیام را تکرار کنید.
۷. پرسشهایی با پایانِ باز بپرسید
اگر میخواهید شریکِ گفتوگویتان لب به حرف زدن باز کند باید به گفتگو با پرسیدنِ سؤالهایی که انتهای باز دارند، «سوخترسانی» کنید. بعضیوقتها، بعضی آدمها راحت نمیتوانند دردِ دل کنند. بهخصوص وقتی صحبت از مشکلاتِ شخصی باشد خیلی از آدمها مشتاق نیستند که سفره دلشان را باز کنند؛ و برای همین است که باید پرسشهایی بپرسید که فرصت برای به اشتراکگذاری نظرات فراهم شود.
پرسشهای هوشمندانه میتوانند به غنای گفتگو کمک کنند و به طرفِ گفتگو اطمینان بدهند که شما قصد فضولی ندارید. باید یک گفتوگوی نرم و راحت داشته باشید، نه چیزی شبیه به مصاحبه. اگر حس کردید که شریکِ عاطفیتان راحت نیست، از پرسیدن سؤالها خودداری کنید و بگذارید که گفتگو خودش جریان پیدا کند.
۸. از نصیحت کردن و توصیه کردنهای نطلبیده بپرهیزید
وقتی به دنبال برقراری پیوندِ عاطفی با کسی هستید، بدترین کاری که میتوانید بکنید توصیه کردن به آنها درحالیست که آنها درخواست نکردهاند که شما به آنها توصیه کنید.
هیچچیزی بیشتر از اینکه به کسی بگویید چه بکند و چه نکند، انرژی و پویاییِ یک گفتگو را «نمیکشد.» به یاد داشته باشید که گوشدادنِ همدلانه یعنی درک کردن و برقراریِ ارتباط. گاهی اوقات گوشدادنِ همدلانه تنها چیزی است که برای برقراریِ پیوند عاطفی به آن نیاز دارید.
اما اگر فکر میکنید که برای شریکِ گفتوگویتان توصیه خوبی دارید، قبل از مطرح کردنِ این توصیه، از او بپرسید آیا علاقه به شنیدنِ این توصیه دارد یا نه.
۹. سکوت را پر نکنید
بسیاری از ما به دلیلِ سکوتهای گاهگاهی که در طی گفتگو ایجاد میشود و بخشی ضروری از یک گفتوگوست، معذب میشویم. اما سکوت ابزاری قدرتمند برای ایجاد پیوندِ اصیل است، فقط باید بدانید که چگونه از آن استفاده کنید.
میتوانید از سکوت ایجاد شده استفاده کنید تا طرف مقابلِ گفتگو شروع به صحبت کند یا به او زمان بدهید تا آنچه که شما گفتهاید را پردازش کند و پاسخی برایتان پیدا کنید؛ و فراموش نکنید که گفتگو فقط بر مبنای مبادله واژگان نیست. زبانِ بدنِ شما که از طریق آن همدلی را ابراز و پیوندیِ اصیل برقرار میکنید، نیز اهمیت دارد.
تمرینِ عملی
توسعه گوشدادنِ همدلانه نیاز به تمرین دارد؛ بنابراین در ادامه برای شما مثالی عملی را میآوریم که به کمک آن به شما نشان دهیم یک ارتباطِ همدلانه چه شکلی است. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگویی بینِ دو همکار است به اسمِ آن و مایک است.
آن: چه خبر؟
مایک: خبر خاصی نیست.
آن: بهنظر سرحال نیستی. اوضاع روبراهه؟ (او وجودِ حسِ منفی را در مایک تشخیص داده و با طرح یک پرسش سعی میکند به عمقِ حسِ مایک پی ببرد).
مایک: چندتا مشکل کوچک با مِری دارم. چیز مهمی نیست.
آن: میخوای بیشتر صحبت کنی؟ من میشنوم. شاید بتونم بهت کمک کنم که به طریقی از این وضعیت خارج بشی. (او خودش را برای مایک دسترسپذیر میکند و به او اطمینان میدهد که میتواند رویش حساب کند).
مایک: نمیدونم... اخیراً اوضاعمون خوب نبوده...
آن: متأسفم از شنیدنش. نمیخوام خیلی فضولی کنم، ولی چیزی بینتون اتفاق افتاده؟ (آن بدونِ اینکه فضول بهنظر برسد، یک سؤال کلی با پایانِ باز مطرح میکند).
مایک: خب... نمیدونم باید با مشکلاتِ خودم سر تو رو درد بیارم یا نه.
آن: هیچ ایرادی نداره... نگران نباش. اگر دوست داری با من در میون بذار. من میشنوم (او یک فضای امن ایجاد میکند.)
مایک: ... من متوجه شدم یکماه قبل مری به یک مرد از محلِ کارش پیام میده. بااینکه بهم گفت که چیز خاصی بینشون نیست و مسئله کاریه ... ولی فکرش از سرم بیرون نمیره.
آن: پس، بهخاطر اینکه اون به یه مرد توی محل کارش پیام داده تو نگران شدی که ممکنه چیزی بینشون باشه؟ (آن اینجا جملات مایک را یک بار دیگر با فهمِ خودش بازگو میکند تا مطمئن شود که پیام را به خوبی درک کرده و از طرفی با این کار به مایک حسِ درکشدن میدهد.)
مایک: بله؛ و میدونم که احمقانه بهنظر میاد، اما نمیتونم این فکرو از سرم بیرون کنم. خدایا! من چه مرگمه. من عاشقِ مریام، ولی میترسم با این حسِ حسادتِ احمقانهای که دارم از دستش بدم.
آن: نگاه کن مایک، میدونم که عاشقِ مری هستی و میدونم که نمیخوای از دستش بدی. شاید بهخاطر همینه که داری حسادت میکنی (آن دوباره پیام را با فهمِ خودش بازگو میکند تا با مایک همدلی کند.)
آن:، اما آیا دلایلِ دیگهای هم داری که ممکنه نشون بده مری داره بهت خیانت میکنه؟ (او سوالاتِ باز میپرسد تا موقعیت را عمیقتر درک کند).
مایک: خب... نه فکر نمیکنم. شاید همه این فکرِ خیانت فقط توی ذهنِ منه.
آن: یه توصیهای بهت بکنم؟ (قبل از آنکه توصیه کند اجازه میگیرد).
مایک: البته...
آن: با نامزدت صحبت کن. همینچیزایی که به من گفتی رو به خودش هم بگو. بهش بگو که به خاطر اینکه عاشقشی و دوست نداری از دستش بدی داری اینطوری رفتار میکنی. (او مایک را تشویق به گفتگو با نامزدش میکند تا موقعیت برایش روشنتر شود.)
مایک: اگر درکم نکنه چی؟ اگر فک کنه من دیوونهام چی؟
آن: دراینصورت شاید لازم باشه که با یک مشاور حرف بزنید. کی میدونه؟ شاید راهحلی برای مشکلتون وجود داشته باشه (آن راهحلِ جایگزینی را به مایک پیشنهاد میدهد).
مایک: فکر میکنم که گزینه خوبی باشه ... متشکرم آن، صحبت کردن با تو خیلی سازنده بود.
آن: باعث افتخار منه! و متشکرم که به من اعتماد کردی. اگر گوشی همدل نیاز داشتی، من حرفاتو میشنوم (او اعتماد مایک را ارزشمند توصیف میکند و حمایتِ خودش را توسعه میدهد.)
منبع: Happier Human
نویسنده: Alexander Draghici
مترجم: عاطفه رضواننیا- سایت فرادید