گلستان سعدی؛ درسی از استاد سخن: «پیشنهاد سعدی به ظالمان!»

رسیدن ماه اردیبهشت میتواند بهانه مناسبی برای سعدیخوانی باشد، چرا که علاوه بر مصادفشدن با روز بزرگداشت او، روایت است که گلستان نیز در این ماه سروده شدهاند.
فرادید| سعدی گلستان را در اردیبهشتماه سال 655 و 656 هجری سرود و دو تا از حکمتآموزترین و در عین حال شیرینترین آثار ادبیات فارسی را به وجود آورد. شاید همین شیرینی و پندآموزی این دو اثر سعدی است که باعث شده است که استاد اصغر دادبه معتقد باشند که مدخل آشنایی با ادبیات فارسی باید بوستان و گلستان سعدی باشد.
به گزارش فرادید، گلستان، هشت باب دارد که هر باب آن موضوع خاصی دارد. سعدی آنچنان حکمت را با شیرینسخنی پیوند داده است که مخاطب از هر سطر آن لذت خواهد برد. تا پیش از سعدی نثر مسجع فارسی، با وجود این که هرگز از شیرینی تهی نبود، اما سرشار از تکلف و زیادهروی بود. نمونه بارز چنین متنی را میتوان مقامات حمیدی دانست که با وجود این که مورد پسند بسیاری از شعرا و ادیبان زمان خود و پس از خود واقع شد، اما به دلیل همین زیادهرویها در نهایت به مقامی که گلستان در ادامه یافت، حتی نزدیک هم نشد.
باب اول: در سیرت پادشاهان
تا به امروز چندین حکایت از گلستان سعدی را با هم خواندهایم و از گستردگی موضوعات موجود در گلستان باخبر شدهایم. حکایتی که امروز برای شما انتخاب کردهایم، حکایتی است که سعدی در آن به زبان طعنه و از زبان پارسایی، پادشاهان ظالم را مورد حمله و در عین حال مورد تمسخر قرار میدهد. این دست حکایات به خوبی نشان میدهند که ادبیات کلاسیک فارسی علارغم همه فراز و فرودهای سیاسی و تاثیراتی که سیاست بر آن داشته است، هرگز از این وجوه خالی نبوده و یکی از دغدغههای همیشگی ما ایرانیان عدالت سیاسی بوده است. در ادامه این حکایت کوتاه و جذاب را بخوانید.
یکی از ملوکِ بیانصاف، پارسایی را پرسید؛ از عبادتها کدام فاضلتر است؟ گفت: تو را خوابِ نیمروز تا در آن، یکنفس خلق را نیازاری.
ظالمی را خفته دیدم نیمروز
گفتم این فتنه است، خوابش برده، بِه
وآنکه خوابش بهتر از بیداری است
آنچنان بد زندگانی، مُرده به