تذکرهالاولیا عطار نیشابوری؛ درس زندگی با سلطان العارفین؛ «نقش بینیازی در زندگی»

عطار نیشابوری از آن دست از عارفان ایرانی است که خوشبختانه آثار بسیاری از او به جا مانده است. در این میان، تذکرهالاولیا، جان سخن عطار نیشابوری را در بر دارد.
فرادید| با وجود این که اطلاعات دقیقی از زندگی عطار در دست نیست، اما آثار عطار از مهمترین متون عرفانی تاریخ ادبیات است. عطار یکی از والاترین نمودهای نثر کلاسیک فارسی را در کتاب تذکرهالاولیا به نمایش گذاشته است که خواندن آن علاوه بر حظ ادبی سرشار از لطایف معنوی نیز هست.
به گزارش فرادید، گذشت زمان نه تنها گرد کدورت بر چهره ادبیات کلاسیک فارسی نپاشیده است که ارزش ادبیات فارسی را بیشتر کرده است و چه بسیارند آموزههایی که در آثار بزرگان ادبیات ایران وجود دارند و هنوز هم میتوانند برای ما راهگشا باشند.
تذکرهالاولیا: ذکر شیخ ابوالحسن خرقانی
بینیازی یکی از اساسیترین مضامین عرفان ایرانی است. این مفهوم پرتکرار تا به حال در آثار بسیاری از شاعران و عارفان ایرانی دیده شده است. تذکرهالاولیای عطار نیشابوری هم یکی از این قلل عرفانی به حساب میآید. در ذکر ابوالحسن خرقانی، عطار به حالات روحی او و مراودات ویژهای که با مریدانش داشته است میپردازد و نقلهایی از این ذکر علاوه بر زیباییهای تعلیمی، سرشار از زیباییهای ادبی نیز هستند.
نقلست که عمربوالعباسان شیخ را گفت: «بیا تاهر دو دست یکدیگر گیریم و از زیر این درخت بجهیم، و آندرختی بود که هزار گوسفند در سایهٔ او بخفتی.» شیخ گفت: «بیا تا هر دو دست لطف حق گیریم و بالای هر دو عالم بجهیم.» شیخ گفت: «بیا که نه به بهشت التفات کنیم ونه بدوزخ.»
روزی شیخ المشایخ پیش آمد. طاسی پر آب پیش شیخ نهاده بود. شیخ المشایخ دست در آب کرد و ماهی زنده بیرون آورد. شیخ ابوالحسن گفت: «از آب ماهی نمودن سهل است، از آب آتش باید نمودن.» شیخ المشایخ گفت: «بیا تا بدین تنور فرو شویم تازنده کی برآید.» شیخ گفت: «یا عبدالله بیا تا بنیستی خود فرو شویم تا بهستی او که برآید.» شیخ المشایخ دیگر سخن نگفت.