بوستان سعدی؛ درسی از شیخ اجل: «در باب عشق و دوستی!»

باز زبان و قلم سعدی مشق عشق کنیم و عاشقی را بیاموزیم.
فرادید| بوستان، که در سال ۶۵۵ هجری توسط مصلحالدین سعدی شیرازی سروده شده، منظومهای است که در قالب مثنوی به رشته تحریر درآمده است. این اثر در ده باب تنظیم شده و هر باب آن به موضوعی اخلاقی و اجتماعی اختصاص دارد.
به گزارش فرادید، سعدی در این اثر با مهارت، مفاهیم پیچیده اخلاقی را در قالب داستانهای کوتاه و اشعار دلانگیز بیان میکند که برای خوانندگان در هر دورهای جذاب و قابلفهم است. از نظر فرهنگی، بوستان بهعنوان یک متن آموزشی در مکتبخانههای ایران برای قرنها تدریس شده و نقش مهمی در شکلگیری ارزشهای اخلاقی و اجتماعی جامعه ایرانی ایفا کرده است. تأثیر این اثر در ادبیات پارسی و حتی در فرهنگهای همسایه، غیرقابلانکار است. بوستان، همراه با گلستان، بهعنوان دو بال ادبیات تعلیمی پارسی، منبعی غنی برای آموزش حکمت و اخلاق به نسلهای مختلف بوده است.
باب سوم: در عشق و مستی و شور
باز زبان و قلم سعدی مشق عشق کنیم و عاشقی را بیاموزیم.
یکی خرده بر شاه غزنین گرفت
که حسنی ندارد ایاز ای شگفت
گلی را که نه رنگ باشد نه بوی
غریب است سودای بلبل بر اوی!
به محمود گفت این حکایت کسی
بپیچید از اندیشه بر خود بسی
که عشق من ای خواجه بر خوی اوست
نه بر قد و بالای نیکوی اوست
شنیدم که در تنگنایی شتر
بیفتاد و بشکست صندوق در
به یغما ملک آستین برفشاند
وز آنجا به تعجیل مرکب براند
سواران پی در و مرجان شدند
ز سلطان به یغما پریشان شدند
نماند از وشاقان گردن فراز
کسی در قفای ملک جز ایاز
نگه کرد کای دلبر پیچ پیچ
ز یغما چه آوردهای؟ گفت هیچ
من اندر قفای تو میتاختم
ز خدمت به نعمت نپرداختم
گرت قربتی هست در بارگاه
به خلعت مشو غافل از پادشاه
خلاف طریقت بود کاولیا
تمنا کنند از خدا جز خدا
گر از دوست چشمت بر احسان اوست
تو در بند خویشی نه در بند دوست
تو را تا دهن باشد از حرص باز
نیاید به گوش دل از غیب راز
حقیقت سرایی است آراسته
هوی و هوس گرد برخاسته
نبینی که جایی که برخاست گرد
نبیند نظر گرچه بیناست مرد