زندگی «شوپنهاور»؛ یکی از بدبین‌ترین فیلسوفان تاریخ

زندگی «شوپنهاور»؛ یکی از بدبین‌ترین فیلسوفان تاریخ

آرتور شوپنهاور، یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان قرن نوزدهم، همواره به عنوان «فیلسوف بدبین» شناخته می‌شود.

کد خبر : ۲۵۵۶۹۱
بازدید : ۲۹

فرادید| شوپنهاور، فیلسوف آلمانی نامدار قرن نوزدهم، با رویکرد ویژه خود به ایده‌آلیسم، اراده‌ی آزاد و ماهیت انسان، از سایر فیلسوفان پس از کانت متمایز شد. هوادارن او باور داشتند که او حتی از امانوئل کانت، پدر ایده‌آلیسم آلمانی که هم او را تحسین می‌کرد و هم انتقاد، فراتر رفته است.

به گزارش فرادید، پیشینه‌ی او که ترکیبی از علم و فلسفه بود، اثر عمیقی بر دانشمندان، روان‌شناسان و فیلسوفان برجسته‌ی جهان گذاشت. 

تاجر یا فیلسوف؟  

7

نقاشی‌ای از شوپنهاور در کودکی

آرتور شوپنهاور سال ۱۷۸۸ در شهر دانتسیش، به‌عنوان فرزند بزرگتر یک خانواده‌ی ثروتمند آلمانی به دنیا آمد. خواهرش، اَدِل ۹ سال بعد متولد شد. پدرش هاینریش شوپنهاور، از همان کودکی او را برای جانشینی در تجارت خانوادگی آماده می‌کرد. در ۹ سالگی، او را دو سال نزد شریک تجاری‌اش گرگوار دو بلسیمار به شمال فرانسه فرستاد تا زبان فرانسه بیاموزد و با فرهنگ‌های گوناگون آشنا شود. در ۱۵ سالگی، او را در یک سفر سه‌ماهه‌ی کاری به اروپا برد و با شرکای تجاری‌اش آشنا کرد. این سفر که به زیان تحصیلات آرتور تمام شد، بعدها یکی از پشیمانی‌های بزرگ زندگی‌اش بود. 

بذرهای بدبینی

6

دو سال پس از این سفر، پدرش در کانالی نزدیک خانه‌شان غرق شد. مادرش یوهانا شوپنهاور تصادفی بودن این مرگ را باور نمیکرد و آن را خودکشی می‌دانست. پدرش سال‌ها از افسردگی و اضطراب رنج می‌برد و وضعیت روانی او پیش از مرگ وخیم‌تر شده بود. آرتور نه‌تنها ثروت پدر، بلکه رنج عمیق او را هم به ارث برد. او از کودکی حالات روانی دردناکی را تجربه می‌کرد و رابطه‌ی پرتنشی با مادرش داشت. 

بدبینی شوپنهاور بخش جدایی‌ناپذیری از نظام فلسفی پیچیده‌ای بود که بعدها بنا کرد، اما باید پذیرفت که او «فرزند رنج» بود. میراث مشکلات روانی خانواده و تجربه‌ی تلخ فقدان پدر، بی‌شک بر شکل‌گیری نگرش او اثر گذاشت. تجربه‌های کودکی، چارچوب دیدگاه‌های ما را شکل می‌دهند، به‌ویژه در سال‌های شکل‌گیری شخصیت‌مان. پذیرفتن ریشه‌های این بدبینی، به جای بی‌اعتبار کردن فلسفه‌ شوپنهاور، آن را واقعی‌تر و ملموس‌تر می‌کند، چرا که آن را بر پایه‌ی درک واقعی و نه انتزاعی از واقعیت استوار می‌دانیم. 

پیوند فلسفه و علم  

5

آغاز ترجمه انگلیسی پایان‌نامه آرتور شوپنهاور، ۱۹۰۳

سال ۱۸۰۹، شوپنهاور وارد دانشگاه گوتینگن شد تا پزشکی بخواند؛ علاقه‌اش به علوم طبیعی شاید الهام‌گرفته از گوته بود که در مهمانی‌های مادرش پس از مرگ پدر با او آشنا شد. دو سال بعد، به دانشگاه برلین رفت تا فلسفه بخواند و در کلاس‌های فیلسوفان نامداری چون یوهان گوتلیب فیشته، از بزرگان پس از کانت شرکت کرد. سال ۱۸۱۳، مدرک دکترای خود را از دانشگاه ینا، سرشناس‌ترین مرکز ایده‌آلیسم آلمانی دریافت کرد. 

پایان‌نامه‌اش با نام «ریشه‌ی چهارگانه اصل جهت کافی»، بنیان فلسفه‌ی او را گذاشت و خود همواره آن را دیباچه بایسته فهم سایر آثارش می‌دانست. این اثر توجه گوته را جلب کرد و مکاتبات چندساله‌ای میان آن دو برای گسترش نظریه‌ی رنگ‌های گوته آغاز شد. 

4

صفحه عنوان چاپ دوم توسعه‌یافته‌ی شوپنهاور (۱۸۴۴) با نام «جهان همچون اراده و تصور» 

شوپنهاور پس از اتمام تحصیل، چهار سال را صرف نگارش جلد نخست شاهکارش، «جهان همچون اراده و تصور» کرد؛ اثری که پیشینه‌ی علمی او را با ایده‌آلیسم آلمانی درآمیخت. مادرش آن زمان رمان‌نویس پرفروشی بود و گرچه آثار پسرش را پیچیده و نامفهوم می‌دانست، او را به ناشرش در انتشارات براک‌هاوس شناساند. شوپنهاور، در واکنش تند به انتقادهای مادر، رمان‌هایش را «آشغال» خواند و گفت تنها آثار او ماندگار خواهند شد. 

با این‌که سرانجام همین اتفاق افتاد، براک‌هاوس ابتدا ارزش نوشته‌های او را درک نکرد و کتابش که در ۱۸۱۸ منتشر شد، فروش بسیار اندکی داشت. بعدها ناشر اعتراف کرد تنها برای جلب رضایت مادر شوپنهاور، آن را چاپ کرده است، اما  با گذر زمان، کتاب‌های شوپنهاور بودند که اعتبار براک‌هاوس را حفظ کردند. 

پیشرفت به سوی شهرت: مسیر حرفه‌ای در نقش فیلسوف

3

سال ۱۸۲۰، شوپنهاور در دانشگاه ینا به تدریس پرداخت و هم‌زمان با هگل که او را «شارلاتانی ناشی» می‌خواند، همکار شد. شوپنهاور که مدعی فقدان دانش علمی هگل بود، کوشید او را به مناظره‌ی عمومی بکشاند، اما تنها شمار اندکی از دانشجویان در کلاس‌هایش حاضر شدند و همین موجب شد از تدریس دانشگاهی کناره‌گیری کند. او بعدها مقاله‌ی «درباره‌ی فلسفه‌ی دانشگاهی» را در نقد نظام دانشگاهی نوشت. پس از ترک ینا، به تکمیل فلسفه‌اش پرداخت و سال ۱۸۳۶ کتاب «درباره‌ی اراده در طبیعت» را منتشر کرد تا نظریه‌هایش را بر پایه‌ی علم استوار کند. دو سال بعد، مقاله‌ی مشهور «درباره‌ی آزادی اراده» را به مسابقه‌ی انجمن علمی نروژ فرستاد و جایزه‌ی نخست را از آن خود کرد. 

2

نسخه اصلی آلمانی «پاررگا و پارالیپومنا» 

سال ۱۸۴۴، جلد دوم «جهان همچون اراده و تصور» را منتشر کرد که در آن نظریه‌ی «جهان همچون اراده» را گسترش داد و نگاه کانت به جهان نومن (ناپدیدار) را نقد و بی‌اعتبار کرد. هرچند نتوانست توجه فیلسوفان بزرگ زمانش را جلب کند، اما آثار گران‌بارش گروهی از پیروان را گرد آورد. سال ۱۸۵۱، نخستین کتاب پرفروش خود «متعلقات و ملحقات» را منتشر کرد؛ مجموعه‌ای از مقالات تکمیلی شاهکار دوجلدی‌اش. این اثر، به لطف نقدهای مثبت شاگردانش، او را در محافل علمی معتبر و دانشگاه‌ها مشهور کرد. 

میراث ماندگار

1

مقبره آرتور شوپنهاور در فرانکفورت

آرتور شوپنهاور روز ۲۱ سپتامبر ۱۸۶۰ درگذشت. هرچند در بیشتر عمرش آن‌چنان که شایسته بود شناخته نشد، اما آثارش بر متفکران بزرگی که دیدگاه ما به جهان را شکل داده‌اند، اثر گذاشت. نظریه‌ی «اراده زیستن» او بر نظریه‌ی تکامل داروین و نظریه‌ی «لیبیدو» فروید اثر گذاشت. نیچه نیز در «زایش تراژدی و تأملات نابهنگام» بدبینی او را ستایش کرد. انیشتین در کتاب «جهانی که من می‌بینم»، بی‌پرده از بحث شوپنهاور درباره‌ی اراده‌ی آزاد نقل‌قول می‌کند. 

شوپنهاور نه‌تنها الهام‌بخش این متفکران بزرگ بود، بلکه مسیر ایده‌آلیسم آلمانی را دگرگون کرد. امروزه آثار او همچنان به دلیل بینش‌های اصیل و درخشان بر اندیشمندان سراسر جهان اثر می‌گذارند.

مترجم: زهرا ذوالقدر

۲
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید