داستان‌های عامه‌پسند؛ درباره فیلم «استخر بی‌انتها»

داستان‌های عامه‌پسند؛ درباره فیلم «استخر بی‌انتها»

داستان «استخر بی‌انتها» درباره رمان‌نویسی به نام جیمز فارستر است که با همسرش، دختر یک ناشر بسیار مشهور، به یک هتل و استراحتگاه در کشور خیالی لی تولکا سفر کرده‌اند. فارستر بعد از انتشار یک رمان نه چندان موفق، دچار بن‌بست ذهنی شده و نمی‌تواند چیزی بنویسد.

کد خبر : ۱۲۶۱۷۳
بازدید : ۴۱۴

«استخر بی‌انتها» آخرین ساخته برندن کراننبرگ فیلمی نیست که بتوان به راحتی تماشایش کرد یا آن را به مخاطب عام پیشنهاد داد؛ البته که از برند خانوادگی کراننبرگ‌ها هم غیر از این انتظار نمی‌رود.

برندن، فرزند دیوید کراننبرگ، یک‌سال پس از اینکه پدرش با «جنایات آینده» دوباره به فیلمسازی برگشت، در جشنواره ساندنس «استخر بی‌انتها» را به نمایش درآورد و بار دیگر نام کراننبرگ‌ها را مترادف با فیلم‌های عجیب، خوفناک و بیمار کرد.

داستان «استخر بی‌انتها» درباره رمان‌نویسی به نام جیمز فارستر است که با همسرش، دختر یک ناشر بسیار مشهور، به یک هتل و استراحتگاه در کشور خیالی لی تولکا سفر کرده‌اند. فارستر بعد از انتشار یک رمان نه چندان موفق، دچار بن‌بست ذهنی شده و نمی‌تواند چیزی بنویسد.

اما آشنایی این دو نفر با یک زوج دیگر به نام گبی و آلبان به سفری بیرون استراحتگاه و بعد مرگ یک جوان محلی منجر می‌شود که شناخت فارستر از سنت‌ها و سیاست‌های عجیب و غریب و مرگبار لی تولکا را به دنبال دارد.

نام فیلم هم اشاره دارد به نوعی استخر که در تفرجگاه‌ها و ویلا‌های لوکس رایج است و در آن لبه‌ای تعبیه نمی‌شود؛ عملا طراحی‌اش طوری است که استخر با منظره پشت سرش یکی می‌شود که معمولا هم این منظره دریاست و حسی از بی‌نهایت بودن استخر را به وجود می‌آورد.

شاید در هیچ جایی از سینما پسری این‌چنین ادامه‌دهنده مسیر ذهنی پدرش نبوده. کراننبرگ پدر، مخصوصا در دهه هشتاد و نود، با آثاری مثل «ویدیودروم»، «تصادف» و «اسکنرها» از دل ترسناک و علمی-تخیلی، شکل خاصی از وحشتِ جسمی را با المان‌های روانی در هم می‌آمیخت.

حالا برندن نیز همین کار را با اضافه کردن تم‌های سیاسی-اجتماعی گسترده‌تر و همچنین عنصر تکنولوژی ادامه می‌دهد. «ضدمسری» اولین فیلم او تحلیلی از فرهنگ سلبریتی زده و شیفته افراد مشهور را با جنبه‌های ویروسی و بیولوژیکی در هم آمیخت.

«تسخیرکننده» دومین فیلمش درونمایه کنترل ذهن را با واقعیت مجازی ترکیب بود و حالا در «استخر بی‌انتها» وحشتی دائم با درونمایه سوءاستفاده به نام توریسم و فاصله طبقانی به چشم می‌آید.

در سال‌های گذشته و با رشد انفجاری تور‌ها به انواع و اقسام نقاط دورافتاده و دیدنی در دنیا و کشور‌های فقیر و جهان سومی بکر، بسیاری از عناصر فرهنگی آن کشور‌ها به یک نمایش توریستی ساده بدل شده‌اند که می‌توان در کنار آن سوغاتی‌ها را چند برابر قیمت به توریست‌های کشور‌های جهان اول انداخت.

از طرف دیگری هرگونه خبر منفی ناشی از برخورد با توریست‌ها می‌تواند میلیون‌ها دلار سرمایه‌گذاری صنعت گردشگری را به باد بدهد و به همین دلیل هم عملا سیاست‌های کشور‌ها درگیر نوعی کاپیتالسیون توریستی شده که در آن نباید خط روی توریست خارجی بیافتد. حالا تکنولوژی کلون کردن انسان هم ادویه نهاییِ علمی-تخیلی «استخر بی‌انتها» است که داستان غریبی از تحقیر، حدود خوشگذرانی، جنایت و خودشناسی را به مخاطب نشان می‌دهد.

در این الکساندر اسکاشگورد (یکی از اعضای خاندان سوئدی اسکاشگورد که تخصصشان بازی در نقش شرور‌های عجیب و غریب است) انتخاب عجیبی به نظر می‌رسد، چرا که چهره زیبا و بی‌نقص او چندان همدلی برنمی‌انگیزد، اما در ادامه به نظر می‌رسد که این حرکت از روی عمد بوده و کراننبرگ از ابتدا هم او را به‌عنوان گوشت قربانی برای تحقیر در نظر داشته.

میا گاث هم که آثاری مثل «ایکس»، «نیمفومینیاک» و «سوسپریا» و «پرل» را در کارنامه دارد و رسما می‌توان به او لقب ملکه فیلم‌های مریض سینما را داد، اینجا هم مثل همیشه با حضورش حسی از ناخوشایندی و وحشت خزنده را به مخاطب منتقل می‌کند.

درست مثل آثار پدر، «استخر بی‌انتها» اثری نیست که بتوان به هر کسی پیشنهادش داد. اگر درونمایه‌های وحشت جسمی، علاقه به خشونت و تحقیر روانی و ترس از نیرو‌های امنیتی می‌تواند برایتان جالب باشد و با ترجیح اتمسفر بر پی‌رنگ داستانی هم مشکلی ندارید، تماشای این فیلم نابهنجار و عجیب و غریب را می‌توان به شما توصیه کرد.

منبع:روزنامه هفت صبح

با این وجود، «تسخیرگر» فیلم قبلی کراننبرگ هنوز منسجم و سازمان یافته‌تر است و حتی همین ایده‌ها را بهتر به مخاطب منتقل می‌کند. اما مهم‌ترین مشکل فیلم و البته آثار مشابه‌اش این است که سعی می‌کنند با تکیه بر یک ایده تکنولوژیک، دنیایی مماس به واقعیت ما، اما کمی متفاوت بسازند، ولی جهان اثر به مشکل طراحی می‌خورد.

چون مخاطب دائم می‌تواند این سوال را بپرسد که در دنیایی که چنین نمودی از تکنولوژی ممکن شده (مثلا کلون کردن کامل انسان در «استخر بی‌نهایت» یا کنترل ذهن از راه دور در «تسخیرگر») پس چرا در سایر جنبه‌ها و مناسبات زندگی تغییری به وجود نیامده؟ به همین دلیل، این شکل خاص در آثار علمی-تخیلی که می‌خواهند مستقل و جدا از جریان اصلی هم باشند، در یک جا خودشان را گیر می‌اندازند و قصه از شوک اولیه تکنولوژی مطرح شده و حداکثر تاثیرش بر زندگی انسان‌ها فراتر نمی‌روند.

۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید