افلاطون چه استدلال‌هایی علیه «دموکراسی» داشت؟

افلاطون چه استدلال‌هایی علیه «دموکراسی» داشت؟

یکی از بزرگترین فیلسوفان تاریخ، دربارۀ شیوۀ حکومتی که به آن دموکراسی می‌گوییم تردید و سوءظن زیادی داشت. او استدلال‌های مختلفی نیز علیه این شیوۀ حکومت در آثار خود مطرح کرده است.

کد خبر : ۱۷۱۴۹۶
بازدید : ۲۰۱

فرادید| افلاطون به خاطر نوشته‌هایش در موضوعات مختلف از جمله اخلاق، دانش و سیاست شهرت دارد. افلاطون در اثر بنیادی خود «جمهور»، درباره جامعۀ ایده‌آل و حکومت آن موشکافی می‌کند. بخشی از استدلال او نقد حکومت دموکراتیک است، شکلی از حکومت که از نظر او ذاتاً ناقص و ناپایدار است.

به گزارش فرادید، برای درک اینکه چرا افلاطون چنین ملاحظاتی در مورد دموکراسی داشت، باید طبقه‌بندی او از انواع حکومت، نقد او از دموکراسی به عنوان یک رژیم و تمثیلی را که او برای استدلال این موضوع به کار برد بررسی کنیم. 

طبقه‌بندی پنج نوع حکومت از دیدگاه افلاطون 

افلاطون در کتاب‌های هشتم و نهم «جمهور»، طبقه‌بندی انواع حکومت‌ها را ارائه می‌کند. آریستوکراسی (نخبه‌سالاری) تحت حاکمیت فیلسوفان، ایده‌آل‌ترین است و به دولت‌شهر کامل شباهت دارد. افلاطون به موازات آریستوکراسی، چهار شکل دیگر حکومت را شناسایی می‌کند: تیموکراسی، الیگارشی، دموکراسی و استبداد. تیموکراسی (Timocracy) به حکومت افراد معدودی اشاره دارد که عزت و جلال را به عنوان بالاترین فضایل در اولویت قرار می‌دهند. الیگارشی (Oligarchy) شامل حکومت عده‌ای معدودی می‌شود که در آن، ثروت معیار اصلی دستیابی به قدرت است. دموکراسی نشان‌دهنده حاکمیت اکثریت است، جایی که آزادی و برابری در موقعیت‌های سیاسی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. در نهایت، استبداد نشان‌دهنده شکل کاملاً ناعادلانه‌ای از حکومت است که در آن، هوی و هوس‌های یک حاکم برای رعایا به قانون تبدیل می‌شود. 

طبقه‌بندی افلاطون یک توالی علّی را پیشنهاد می‌کند که در آن، به نظر می‌رسد رژیم‌ها از یکدیگر برخاسته‌اند و از یک دیدگاه ارزشی، ترتیب نزولی دارند. به نظر می‌رسد رژیم ایده‌آل تسلیم تیموکراسی می‌شود که سپس به ظهور الیگارشی و غیره منتهی می‌شود. تیموکراسی و الیگارشی نسبت به آریستوکراسی کمتر عادلانه تلقی می‌شوند، در حالی که دموکراسی و استبداد عموماً رژیم‌های ناعادلانه در نظر گرفته می‌شوند و استبداد بدترین شکل آن است. 

طبقه‌بندی افلاطون از انواع حکومت مبتنی بر این تصور است که تنها یک رژیم خوب وجود دارد و سایرین انحراف از ایده‌آل مطلق هستند. ارسطو بعدها از طبقه‌بندی افلاطون انتقاد کرد و آن را غیرجامع و بیش از حد انتزاعی تلقی کرد. ارسطو طرفدار رئالیسم ارزشی بود و وجود رژیم‌های برتر از نظر عینی را تأیید می‌کرد و در عین حال این را به رسمیت می‌شناخت که واقعیت‌های اجتماعی عملی، اشکال امکان‌پذیر حکومت را دیکته می‌کنند. با وجود این، نوع‌شناسی افلاطون به ویژه به خاطر انعکاس دیدگاه‌هایش در مورد دموکراسی جالب توجه است. 

آیا دموکراسی ناپایدار است؟ 

6

آکروپولیس و آرئوپاگوس در آتن. لئو فون کلنز، ۱۸۴۶ پس از میلاد

به گفته افلاطون، ظهور دموکراسی از الیگارشی زمانی اتفاق می‌افتد که طبقه فقیرتر علیه اقلیت ثروتمند شورش کند. این شورش معمولاً توسط کسی رهبری می‌شود که به طبقه الیگارشی خیانت می‌کند، اما استعداد حکومت کردن و دستکاری مردم، اغلب از طریق سخنرانی‌های متقاعدکننده را دارد. این فرد از نظر افلاطون یک «عوام‌فریب» کامل است. با وجود در راس بودن یک عوام‌فریب، توده‌ها قدرت را غالباً از راه خشونت، کشتن عده‌ای، بیرون انداختن دیگران و وادار کردن بقیه به همزیستی به دست می‌آورند. در این رژیم، همه از حقوق مساوی برای همه چیز برخوردارند، رژیمی که در آن، دولت با رای یا قرعه‌کشی انتخاب می‌شود. طبیعتاً، توصیف افلاطون اساساً از دموکراسی آتنی زمان خودش الهام گرفته شده و او بر همه چیزهایی که به نظر او با آن مشکل‌ساز می‌شود، تاکید می‌کند. 

5

آرئوپاگوس، تپه‌ای که شورای آرئوپاگوس در آتن روی آن تشکیل جلسه داد، اثر توماس هایتر لوئیس، ۱۸۴۲ پس از میلاد

دموکراسی، آنطور که افلاطون آن را توصیف می‌کند، با برابری و آزادی مشخص می‌شود، همچنین حق بیان علنی هر آنچه به ذهن فرد می‌رسد و همچنین حق برخورداری از یک زندگی آنگونه که می‌خواهد. دموکراسی طیف وسیعی از سبک‌های زندگی را رواج می‌دهد و به همین دلیل، هر شکل دیگری از حکومت را می‌توان تا حدی در دموکراسی یافت. این امر به این دلیل رخ می‌دهد که افراد در یک جامعه دموکراتیک با درک درستی از چیزهای خوب به معنای واقعی، رهبری نمی‌شوند. در عوض، تسلیم این تصور می‌شوند که تمام لذت‌ها ارزش یکسانی دارند. در نتیجه، آن‌ها توانایی نظم بخشیدن به زندگی خود را ندارند و بدون فکر به دنبال ارضای هر خواسته و علاقه‌ای هستند که درونشان پدید می‌آید یا توسط عوام‌فریب‌ها به عنوان خیر عمومی تبلیغ می‌شود. این آزادی‌خواهی به جای اینکه منجر به آگاهی شود، افراد را از خرد دور می‌کند. 

افلاطون استدلال می‌کند که دموکراسی فاقد محدودیت‌هاست و آن را از الیگارشی، جایی که محدودیت‌های خاصی وجود دارد، پایین‌تر میداند. در یک دموکراسی، هیچ‌کس اگر نخواهد مجبور نیست حکومت کند یا درگیر سیاست شود. آزادی در این رژیم فائق است: حتی زمان جنگ، یک شهروند دموکراتیک می‌تواند به طور مسالمت‌آمیز از مشارکت در دفاع از شهر خودداری کند. افزون بر این، روابط میان حاکم و رعایا، والدین و فرزندان و معلمان و دانش‌آموزان تعریف نشده و معمولاً در یک جامعه دموکراتیک قابل‌تعویض است. افلاطون معتقد است دموکراسی همیشه در معرض خطر یک عوام‌فریب است که با جلب رضایت مردم به قدرت می‌رسد و با این کار، مرتکب اعمال وحشتناک فساد و انحراف می‌شود. این موضوع در نهایت منجر به فروپاشی کامل نظم دموکراتیک می‌شود که نتیجه آن استبداد است. استبدادها زمانی به وجود می‌آیند که گروه‌ها یا افراد قدرتمند خودشان را از رژیم دموکراتیک جدا می‌کنند و به نیروهای غیرقابل‌کنترل تبدیل می‌شوند. 

مروری بر استدلال افلاطون علیه دموکراسی

4

مجسمه افلاطون در باغ‌های آکادمی آتن، اثر لئونیداس دروسیس، قرن ۱۹ میلادی

پایه و اساس نقد افلاطون از دموکراسی به ویژه در کتاب ششم «جمهور» قرار دارد. اصل «تخصص» که افلاطون هنگام ساختن شهر ایده‌آل در کتاب دوم معرفی می‌کند، به این تز او کمک می‌کند که فیلسوفان برای حکومت مناسب‌ترند. در این شهر ایده‌آل، به هر شهروند نقش خاصی داده می‌شود، نقشی که با توانایی‌های او هماهنگ است و برای آن آموزش دیده است. خواه کشاورز، صنعتگر، پزشک، آشپز یا سرباز باشند، از آن‌ها انتظار می‌رود تنها با اتکا بر ظرفیت تعیین‌شده‌شان به رفاه جامعه کمک کنند. از این اصل بنیادی، یک نتیجه ضمنی حاصل می‌شود: کارگران عادی که رای‌دهندگان هر دموکراسی را شکل می‌دهند، باید از دخالت در تصمیم‌گیری سیاسی خودداری کنند. در عوض، حاکمیت سیاسی باید برای کسانی باشد که توانایی‌ها و تحصیلات لازم را دارند که آن‌ها را قادر به سرآمد بودن در حکومت می‌کند. 

استدلال افلاطون را می‌توان این‌طور خلاصه کرد: حکمرانی یک مهارت است و عقلانی‌ست که اِعمال مهارت‌ها را به متخصصان واگذار کنیم. در یک دموکراسی، قدرت در اختیار مردم است؛ مردمی که بنا به تعریف، در امر حکومت متخصص نیستند. در نتیجه، افلاطون نتیجه می‌گیرد دموکراسی ذاتاً غیرعقلانی است. 

جمهور افلاطون به این سؤال می‌پردازد که فرد چگونه باید زندگی خود را رهبری کند که اساساً یک تحقیق اخلاقی در مورد رفتار و وجود فردی است. با وجود این، از همان آغاز گفتگو، روشن می‌شود که این موضوع فراتر از رفتار شخصی است و به انصاف و عدالت در سازمان دولت اشاره می‌کند. به عقیده افلاطون، مسائل اخلاقی و سیاسی به هم مرتبط هستند، طوری که مطالعه حکمرانی مصداق درک زندگی با فضیلت است. 

3

سخنرانی بر سر جنازه پریکلس، اثر فیلیپ فولتز، ۱۸۵۲

افلاطون در سراسر این کتاب از قیاس میان دولت و روح انسان دفاع می‌کند. او پیشنهاد می‌کند با تجسم یک دولت عادلانه و ساختاریافته‌ی خوب، فرد می‌تواند به بینشی درباره ماهیت عدالت در زندگی فرد دست یابد. دولت مانند نسخه‌ی بزرگ‌شده‌ای از روح است که به ما امکان می‌دهد درک عدالت را در یک مقیاس بزرگتر در سطح فردی اعمال کنیم. دولتی که به درستی کار می‌کند، درست مانند یک روح سالم، دولتی است که در آن، قسمت‌های مختلف کاملاً متعادل هستند و در هماهنگی با یکدیگر کار می‌کنند. 

افلاطون بر وحدت درونی دولت سیاسی و شخصیت یک فرد تأکید می‌کند. همانطور که دولت متشکل از اجزای مختلف است، روح انسان نیز چنین است. یک دولت منظم و یک فرد راست‌کردار در ویژگی اجزای هماهنگ مشترک هستند. چنین هماهنگی منجر به جامعه‌ای سالم و عادلانه می‌شود که باید آرمان نهایی اقدامات فردی و جمعی باشد. 

تمثیل افلاطون: حکمرانی به عنوان یک مهارت

2

آکروپولیس آتن، دی. کنستانتیدیس، ۱۸۹۰-۱۸۸۰ پس از میلاد

تحلیل افلاطون عمیقاً در مفهوم تقسیم کار و اصل تخصص ریشه دارد. او نتیجه می‌گیرد عدالت در دولت زمانی حاصل می‌شود که هر فرد با توجه به استعدادها، تحصیلات و آموزش‌های طبیعی خودش، نقشش را ایفا کند. این اصل تخصص حکم می‌کند اعضای هر طبقه اجتماعی باید فقط روی کار تعیین‌شده خودشان تمرکز کنند و از دخالت در وظایف طبقات دیگر خودداری کنند. او مدعیست حاکمیت را باید به کسانی واگذار کرد که دارای شناخت ایدۀ «خیر» هستند؛ یعنی فیلسوفان. 

از این رو، استدلال افلاطون علیه دموکراسی در نهایت بر اساس یک تمثیل است. او توجه را به نقش‌های اجتماعی مختلفی جلب می‌کند که به نفع خیر عمومی هستند، مانند کشاورزی، آشپزی و خانه‌سازی. همه مشاغلی که در خدمت منافع عمومی هستند به آموزش و آمادگی خاص نیاز دارند. به شکل مشابه، وظایف سیاسی مانند انتخاب افسران، مشارکت در مجمع و ریاست بر پرونده‌های دادگاه نیز به نفع خیر عمومی است. افراد دارنده‌ی این سمت‌ها به آموزش و تخصص ویژه نیاز دارند تا در وظایف مربوطه خود برتر باشند. بنابراین، کسانی که صلاحیت‌های سیاسی لازم را کسب می‌کنند، به احتمال زیاد این وظایف را به نحو مؤثر یا دست‌کم بهتر از دیگران انجام می‌دهند. متعاقباً، افلاطون تاکید می‌کند افراد باید از مشارکت در سیاست خودداری کنند، مگر اینکه آموزش‌های لازم را گذرانده و مهارت‌های سیاسی مربوطه را کسب کرده باشند. 

استدلال افلاطون چقدر می‌تواند بر وضعیت امروز تطبیق داشته باشد؟

1

افلاطون و ارسطو، محصول مدرسه آتن، اثر رافائل، ۱۵۱۱–۱۵۰۹ پس از میلاد 

به رغم این واقعیت که افلاطون با در نظر گرفتن دموکراسی آتن باستان نگاشت، هسته استدلال او را می‌توان در مورد دموکراسی‌های امروزی نیز به کار برد. امروزه هنوز کسانی هستند که معتقدند انبوهی از مردم فاقد مهارت‌های سیاسی هستند و سیاست را باید به عده معدودی سپرد. در پاسخ به نقد ضددموکراتیک افلاطون، یک مدافع دموکراسی ممکن است استدلالی را مطرح کند که ارسطو در سیاست مطرح کرد، که آن نیز در دوران مدرن بازنگری شده است. جوهره‌ی این پاسخ در این باور نهفته است که یک گروه بزرگ به طور جمعی می‌تواند خرد بیشتری در قیاس با یک گروه کوچک داشته باشد. این تصور شبیه این است که اتحاد گروهی از افرادِ کمتر ثروتمند، در مجموع آن‌ها را از یک فرد ثروتمند ثروتمندتر میکند. این گروه با به اشتراک گذاشتن دانش محدود خود، مجموعه وسیعی از اطلاعات را از اجزاء کوچک شکل می‌دهد که نهایتاً فرآیند تصمیم‌گیری عاقلانه‌تر و آگاهانه‌تری را به همراه دارد. 

پاسخ اساسی‌تر به نقد افلاطون از دموکراسی را می‌توان میان دموکرات‌هایی یافت که از اعطای قدرت سیاسی به افراد دفاع می‌کنند، حتی وقتی که آن‌ها شایستگی بالایی برای استفاده مؤثر از آن را ندارند. آن‌ها تأکید می‌کنند ملاحظات عمیق‌تری در سیاست فراتر از اثربخشی محض تصمیم‌گیری وجود دارد. به عقیده آن‌ها، روند چگونگی تصمیم‌گیری‌ها اهمیت اخلاقی بیشتری دارد. بنابراین، آن‌ها ادعا می‌کنند تصمیم‌گیری دموکراتیک تنها به دلیل عدالت و برابری ذاتی آن دارای یک مزیت قطعی است. در نتیجه، استدلال ضددموکراتیک افلاطون در دوران معاصر همچنان مرتبط است و بیشتر نظریه‌های دموکراتیک مدرن حول ارائه پاسخ‌های متنوع برای مقابله با دیدگاه او می‌چرخند.

مترجم: زهرا ذوالقدر

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید